رشید مظاهری بازیکن فوتبال: طناب کم میارید ما زیادیم .#اعدام_نکنید
ما انسانها جزئی از حیات کره زمین هستیم، اما بدلیل خودستایی خود را مالک آن پنداشتیم و تا جایی پیش رفتیم که حق و حقوق دریایی، زمینی و هوایی خدادادی را از تمامی ساکنین غیر خودی گرفتیم! غافل از اینکه جهان هوشمند چیزی را بیپاسخ نمیگذارد!
اکنون که به قولی هر یکصد سال یکبار بصورت متوالی با ریزترین عنصر هستی از هم میپاشیم، هشداری است جدی که پا را از گلیم خود درازتر نکنیم. از طرفی دیگر شاید مارا به چالشی جدید دعوت میکند تا ما بدانیم که تا قرن بیستویکم هنوز اندر خم یک کوچهایم!
خوب است در آیینه به خودمان خوب بنگریم، با کت و کراوات و پوزبند! چه خوب با هم ستاند! فقط مانده است افساری هم بر گردنمان ببندند و به دم سگان و گربهسانان و ماهیان و دیگر جانداران که چه جنایتها در حق آنها که نکردیم ببندند و ما را سان ببیند تا رشد و پیشرفت علمی و فرهنگی ما را به نمایش عمومی بگذارند و دسته جمعی به سالن تفکر بفرستد تا با این گفته سعدی بزرگوار قلقلکمان بدهند تا شاید فرصتی دوباره برای آشتی طبیعت باشد!
بنی آدم اعضای یکدگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چه عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو که از محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی!
حال اگر در خانه کس است، یک حرف بس است!
اگر طعم قرنطینه را مزه کردی هشتگ راه بیندازیم تا کلیه باغوحشها و قفسهای پرندگان را باز کنیم تا به طبیعت بازگردند، شاید فرجی باشد تا تهدید بعدی شهاب سنگ نباشد!
با سپاس فراوان قربونعلی
اینکه قدیمترها زندگیها سادهتر بود و آدمها هم حقیقی اما این روزها همه چیزمان شده دروغ و فحش از بالا تا پایینش. قدیما که عاشق میشدیم، نامه و قرار و کادوهای حقیقی و... باهمبودنهای حقیقی و لذتبردن از لحظه. اما امروز همه چیزمان تقلبی شده تا در دنیای مجازی تلخی حقایق تلخ زندگی حقیقیمان را با چند ژشت و عکس و جمله از یاد ببریم و هرکداممان شدیم کارشناس در هر زمینهای، لاکچری و مایهدار و خفن و برای نشاندادن آن هم تن به هر رذالتی دادیم. از فحشهای ناموسی و حملههای حیدری در اینترنت تا رفتن در سطل آشغال برای جلب توجه و فالوور. عدهای هم شدیم دنبالهرو و قاضی. فیلمهای خصوصی ملت یا کثافتکاریهای شاخهای مجازی را که نهایت سطح سوادشان سیکل هست را با اشتیاق دنبالکردیم و باز پرفسور شدیم و در محکومیت همان موضوعاتی که دنبال کردیم و تشویقش کردیم شروع به حملات و فحشهای حیدری کردیم!
در همین سایت که یکی از بهترین و سالمترین سایتهایی هست که میشود دستکم ضمن دنبالکردن اخبار در قسمت کامنتها کمی دور هم بود و چند خطی لذت برد و چند لحظهای فجایع دنیای واقعی را با کریهای فوتبالی فراموش کرد، هستند عدهای که کار را مانند دیگر سایتها به نفرتپراکنی و لجننویسی رساندهاند و هر کلمه را چنان مینویسند که گویا با غریبهای که پدر و مادرشان را جلوی چشمانشان کشته طرف هستند. عدهای که پا به سن گذاشتهاند به سنت انقلابیگریشان که جز نفرت و انگزدن زبان دیگری ندارد تا نوجوانانی که یا تحت تاثیر همان انقلابیون عصا به دست عصبانی و یا از سر شور نوجوانی کم مانده اعلان جهاد کنند و حکم افساد فی الارض بدهند و اجرا کنند.
در آخر اما درمان تمام مشکلات پیش خود ماست، به شرط آنکه چشمان را بشوریم و جور دیگری نگاه کنیم!
گیرم که در باورتان به خاک نشستهام،
و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهاتان زخمدار است،
با ریشه چه میکنید؟
گیرم که بر سر این بام،
بنشسته در کمینِ پرندهای
پرواز را علامت ممنوع میزنید،
با جوجههای نشستهی در آشیانه چه میکنید؟
گیرم که باد هرزهی شبگرد،
با های و هوی نعرهی مستانه در گذر باشد،
با صبح روشنِ پُرترانه چه میکنید؟
گیرم که میزنید...
گیرم که میبُرید...
گیرم که میکُشید...
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟
گیلاس كیلو ١٥٠ هزارتومنی را نباید خورد! باید باهاش رفاقت كنی، سفر بری، شبم وقتی خوابید آروم در گوشش بگی میخواااام.
من تنها چیزی كه میتونم بگم اینه كه وقتی از خصوصیسازی تاج و پرسپولیس صحبت میشه، برام سوال پیش میاد كه این باشگاهها خصوصی بودهاند و توسط جمهوری جهل و جنایت مصادره شدهاند. چرا هیچ خبرنگاری پیگیری نمیكنه كه صاحبهای واقعی این باشگاهها و وراث كی هستند؟
با احترام
مواظب خودتون باشید
بعضیها از پشت پنجره، بعضیها در چارچوب درهای نیمهباز... در انگلستان ۷ هفته است که پنجشنبهها ساعت ۸ شب، بسیاری از مردم به افتخار کادر درمانی و کارکنان کلیدی در سایر مشاغل، چند دقیقهای را با همدیگر دست میزنند. برای خیلیهایمان این تنها کاری است که از دستمان بر میآید.
طبق آمار رسمی، در حال حاضر بریتانیا دومین کشور از لحاظ تعداد قربانیان کرونا میباشد. تاکنون بیش از ۳۰ هزار نفر جان باختهاند و بسیاری خودشان را از ترس جانشان در خانههایشان حبس کردهاند. اقتصاد کمرش خم شده است... سالها بود که همهچیز را از سالها قبل بررسی میکردند و برای خودشان و سایرین برنامهریزی میکردند، ولی اینبار حسابوکتابها و برنامهریزیها نقش بر آب شده است. قرار است ۳ روز دیگر نخستوزیر محدویتهای قرنطینه را کمی کاهش دهد. ظاهراً هنوز تصمیم نگرفتهاند که چقدر و چرا و بر مبنای کدام شواهد!
این روزها سیاستمداران پشت درهای بسته روی جان انسانها قیمت میگذارند. یک طرف اقتصاد نشسته و ضررهای مالی قرنطینه، سوی دیگر تعداد درگذشتگان و احتمال افزایش قربانیان با کاهش محدودیتها.
آقای اردشیرخان زاهدی راست میگویید، اگر عیب نداشتیم انقلاب نمیشد...! بله آقای زاهدی حق با شماست عیب از خود ما بود! چون اگر سفیر کشور شاهنشاهی ایران به نام اردشیر زاهدی به جای خانمبازی و عیاشی و ولگردی مانع شکلگیری کنفدراسیون دانشجویان مزدور ایرانی در آمریکا میشد، انقلاب نمیشد.
اگر شما به جای مهمانیهای پرهزینه از بودجه ملی، کنفرانسها و سخنرانیهایی برای دانشجویان جوان چشم و گوش بسته که با پول بیتالمال برای تحصیل به آمریکا فرستاده شده بودند، تشکیل میدادی و آنها را ارشاد میکردی تا به دام چپها و کنفدراسیونها نیافتند، انقلاب نمیشد.
اگر شما دانشجویان چپ و منحرف و ماجراجو را شناسایی میکردی و حقوق آنها را قطع میکردی و یا مانع بازگشت آنها به آمریکا میشدی، کنفدراسیونی شکل نمیگرفت و انقلاب هم نمیشد.
اگر زاهدی به جای وقتگذرانی با زیبارویان هالیوود در کازینوها، ریشه توطئه کارتر را شناسایی و پادزهر ترشح میداد و آنرا خنثی میکرد، بله البته که انقلاب نمیشد!
آن روزها احمدینژاد ادعای مدیریت جهان را داشت و این روزها ترامپ خودش را مدیر جهان میداند. فرق ایران و آمریکا این است که مردم و رسانههای آمریکا نمیگذارند خزعبلبافیهای احمدینژادی بیجواب بماند.
بعد از صحبتهای خندهدار ترامپ درباره تزریق مواد ضدعفونی و استفاده از اشعه فرابنفش برای مقابله با کرونا، ظاهراً او و تیمش به این نتیجه رسیدهاند که برای حفظ آبرو هم که شده، فعلاً حضور ترامپ در کنفرانسهای خبری روزانه را بیخیال شوند.
در این دوران کرونایی خبری از احمدینژاد نیست که به سوتیهایش بخندیم به حال کشورمان گریه کنیم، ولی رفقا و همفکرانش نمیگذارند پرچم او زمین بماند. آقایان ادعای اختراع دستگاه کرونایاب میکنند و ماسک میزنند و در برابر دوربینها از آن رونمایی میکنند و دنیا به سوتیهایشان میخندد، ولی آب از آب تکان نمیخورد.
نقض قوانین جهانشمول جهان متمدن علیه دین اسلام و حکومت اسلام و کودکآزاری و تحقیر و توهین به شأن و حرمت زن است.
تتلو میتواند در قم از این غلطها بخورد و آنجا کنار فیضیه برای خودش حرمسرا درست کند، اما جهان هنوز به اندازه حکومت اسلامی عقبگرد نکرده است. تتلو میتواند در ایران صدها زن صیغهای و تنفروشهای ساعتی اجاره کند. در ایران دخترهای جوان تنشان را برای تأمین دفتر و کتاب مدرسه به اجبار میفروشند. اما جهان متمدن، این لجنزار را به نظاره نخواهد نشست.
جامعه حق دارد برای ایمنی جمعی، این لمپنهای ضد کودک و ضد زن را نیز از خودش دور کند. آگهی برای تجاوز به کودکان به عنوان سکس «عقیده» کسی نیست، مثل اعلام نقشهی بمبگذاری در ایستگاه متروی پاریس توسط یک تروریست است. هیچ دیوانهای نخواهد گفت خب عقیدهاش بوده، آزادش بگذارید که نقشهاش را ابراز کند!
الان کسی که آزادیاش سلب شده تتلو نیست، کسانی هستند که چهل سال است برای حق و حرمت زن و علیه خشونت رسمی به کودک در ایران میجنگند. اینها آزادی بیان ندارند، نه تتلو! زدن کودک، تجاوز شرعی به کودک، حتی فروش کودک، پول در آوردن از کار کودک، حجاب اجباری بر سر کودک آزاد آزاد است. مخالف این وضعیت سرش بالای دار است. از منبرهای نماز جمعه، کیهان و تسنیم تا صداوسیما، سینما، رادیو، کتاب و مجله همه دست همین نظام است. خوب کردند صفحهاش را بستند. تا درسی باشد برای همه متجاوزین در ایران.
باید از دم همهجا در تمام شبکههای اجتماعی آنها را بیرون بیاندازند. خامنهای در صدر جدول است. باید وی را از همهجا بیرون کنند.