✍حسین گوهری
چند روزی از دیدار حاشیهساز بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران با ابراهیم رییسی میگذرد. بسیاری از اساس به رفتن فوتبالیستها به این جلسه اعتراض کردند. برخی دیگر رفتار بازیکنان را نقد کردند. در این میان، عکسی منتشر شد که در آن به نظر میآمد روزبه چشمی در مقابل رییسی، گردن خم کرده است.
خیلی سریع این موضوع سوژه کاربران شبکههای اجتماعی شد و بواسطه آن بازیکنان تیم ملی، به شدت زیر ضرب قرار گرفتند و متهم شدند که جلوی قدرت، کرنش کردهاند. اغلب اظهارنظرها و کاریکاتورهایی که دیدم روی عکس روزبه چشمی متمرکز بودند و در بعضی موارد افراد با چاشنی اغراق، «گردن خم کردن» او را تبدیل کرده بودند به «خم شدن تا کمر» و دستبوسی!
ظاهرا برای کسی هم چندان سوال نشد که همین بازیکن چند روز پیش از آن، در مراسم قهرمانی استقلال، واکنش اعتراضی روشنی انجام داده بود.
حالا ویدئویی از آن جلسه منتشر شده که لحظات قبل و بعد از آن فریم را نشان میدهد. ماجرا از این قرار است که یکی از مسئولان فدارسیون دارد نفرات تیم ملی را یک به یک معرفی میکند و دراقع آن واکنش روزبه چشمی در آن لحظه، مربوط به تشویق حضار است.
این ماجرا من را یاد عکسی از غلامرضا تختی انداخت که دریافت عمومی از آن برای سالها خلاف چیزی بود که واقعا رخ داده بود و من به دلایلی منتظر فرصتی بودم تا دربارهاش بنویسم. در عکس مورد اشاره، شاه قصد دارد مدال را گردن تختی بیاندازد اما تختی محکم و استوار ایستاده و به نظر میآید حتی برای آویختن مدال به گردنش، با شاه همراهی نمیکند!
افسانه سر خم نکردن تختی جلوی شاه، سالها در جمهوری اسلامی نقل محافل و مجالس و رسانهها بود؛ با عناوینی مانند «روزی که شاه در برابر تختی تحقیر شد».
ماهنامه «نسیم بیداری» در دیماه ۸۹ همین عکس را با تیتر «مردی که سر خم نکرد»، به عنوان عکس روی جلد انتخاب کرد. در این نشریه اینطور آمده: «اعلیحضرت منتظر ماند تا تختی مانند سایر ورزشکاران سر خم کند تا وی مدال را بر گردنش بیاویزد، اما جهانپهلوان سر خم نکرد. شاه پس از چند لحظه مکث، مجبور شد روی نوک پای خود بایستد و دستان خود را بلند کند تا بتواند مدال را برگردن جهانپهلوان بیاویزد…»!
برخی از اساتید دانشگاه، چون صادق زیباکلام نیز بارها درباره این لحظه با آب و تاب گفتهاند.(من نیز متاسفانه با اطلاعاتی ناقص، این اظهارنظر زیباکلام را در مستندی که حدود دوازده سال قبل ساخته شد به عنوان تدوینگر استفاده کردم)
اما از مراسم انتخاب پهلوان کشور که مربوط به اواخر دهه سی میشود، فیلمی وجود دارد که در آن ثانیههایی بعد از فریم مورد اشاره، تختی، هم برای انداختن مدال، گردن خم کرده
و هم بعد از آن که شاه بازوبند پهلوانی را برایش میبندد، به نشانه احترام، به او تعظیم میکند و دست بر قضا تا کمر هم خم میشود!
هدف از این نوشتار مبرا کردن بازیکنان تیم ملی از نقد یا کاستن از ارزشهای پهلوانتختی نیست. گرایش سیاسی تختی، نزدیکیاش به جبهه ملی در آن زمان، افتخارات و جایگاه مردمی او بواسطه مرام و منشاش غیر قابل انکار است.
نکته اصلی، این افسانهسازیها، اغراقها، هجمهها و قضاوتهایی است که ما گاهی درباره یک عکس انجام میدهیم؛ درباره کسری از ثانیه که به شکلی رمزآالود در زمان فریز میشود و بعضا اطلاعاتی غیردقیق یا حتی وارونه، از آنچه در واقعیت رخ داده در ذهن ما مینشاند.