شنیدهاید که قدیمیها میگویند زن و شوهر نباید روی خودشان را توی روی هم باز کنند؟ شنیدهاید که میگویند آبی که ریخته شد روی زمین را دیگر نمیشود جمعش کرد.
اینها مثالهای سادهای است كه در جامعه عینیت پیدا میكند. كاربرد آنها را میتوانیم با تمام وجود ببینیم. ما ایندفعه به طور كامل روی خود را تو روی كارلوس كروش باز كردیم.
یك دبیركل ناآشنا با فوتبال را در فدراسیون نشاندیم و حرفهایی كه خودمان نمیتوانستیم به كروش بزنیم را در دهان او گذاشتیم. آقای دبیركل كه برخلاف رئیسش در فدراسیون فوتبال ظاهراً آدمی صریح و شفاف است و این شفافیت نیز بیحكمت نیست؛ به كروش گفت ما از عملكرد شما رضایت نداریم. او خیلی شفاف گفت كه توقع فدراسیون فوتبال برآورده نشده و در یك كلام عملكرد كروش مورد پسند واقع نشده است.
پیش از دبیركل، این فقط بخشی از جامعه مثلاً منتقد ایران بود كه كروش را قبول نداشت و وجاهت این مربی را با طرح سؤالهایی در معرض ابهام قرار میداد.
در بدنه فدراسیون فوتبال و حتی وزارت ورزش هیچكس با این صراحت به كروش نگفته بود كه ما تو را نمیپسندیم و از عملكردت ناراضی هستیم.
حالا این نارضایتی چه پارامترهایی دارد، بر ما پوشیده است. اینكه كروش در جامجهانی چه باید میكرد بر ما نامعلوم است. اینكه كروش در جام ملتهای آسیا باید تا كجا پیش میرفت، جزو مواردی است كه پاسخش را نمیدانیم. اینكه كروش از استرالیا باید با جام برمیگشت، ادعایی است كه از صحت و سقم آن اطلاعی نداریم. مواردی كه در اینجا مطرح شده، كلیگویی تمامعیار است اما آنچه نباید اتفاق میافتاد، در باره آقای كروش رخ داد.
رودرروی او ایستادند و گفتند دستاوردهای تو در تیمملی پایینتر از سطح توقع ماست. كروش برای ماندن در فوتبال ایران به ظاهر بیمیل نیست اما آنچه ما میبینیم، این است كه كار كروش را با این فدراسیون و سیستمی كه در ورزش ایران حاكم است، تمامشده میدانیم.
پیش از این میان كروش و دستگاه ورزش كشور ارج و قرب و احترامی وجود داشت اما وقتی آنها مردی با استانداردهای كروش را نمیخواهند، چرا از ما اصرار باشد و از آنها انكار؟
كروش باید از ایران برود، جای او در این فوتبال نیست و سكان فوتبال ایران باید در دست افرادی باشد كه ماهیت همه آنها برای ما مشخص است. لطفاً از این بابت حرص نخورید، خوشحال باشید كه یكی مثل كروش مابقی عمرش را در این فوتبال بیحساب و كتاب حرام نمیكند.