تو هر فامیلی یه مشنگ وجود داره !!

البته نسبیت احمق و دانا همیشه در کلیه جوامع بشری نشانگر در اقلیت بودن دانایان و اکثریت بودن مطلق ابله هاست

البته عکس قدیمیه و رضا فکر میکنم الان در دهه سوم زندگی خود باشه.برای رضا آرزوی سلامتی میکنیم,امیدواریم باشگاه استقلال با اجازه از خانواده پروین ترتیب حضور رضا رو در یکی از گردهمایی های استقلالی ها رو بده.حیفه برای حضور این جوون در دفترچه تاریخ هوادارای استقلال جایی نذاریم,به گفته پروین,دربی نگاه کردن با رضا یعنی جنگ اعصاب!او یک استقلالی صد آتیشه اس.رضا جان ما هم شمارو دوست داریم.اینشالا یه دربی وسط استقلالی های جایگاه ببینیمت که نه اعصاب کسی رو خرد کنی نه کسی اعصاب تورو

ایول این نشون میده علی اقا چقدر دموکرات و مشتی دمش گرم. اتفاقا منم تو خوانوادمون تنها پرسپولیسیم بقیه همه استقلالین

میگن بچه بادومه نوه مغز بادوم، من اگه یکروز نوه دار بشم و اون پرسپولیسی باشه منم پرسپولیسی میشم، فوتبال یک سرگرمیه برای زندگی و ازش میشه لذت برد

در ضمن میخواستم بگم ماهی رو هروقت از آب بگیری تازست و آغوش گرم تاجیا واسه همه اونایی که توبه میخوان بکنن گشوده هست، فکر کن این پسر نسل علی پروین رو تاجی کرد! دمش گرم، ولی علی آقا همیشه پرسپولیسیش خوبه، علی آقا سالم و. سلامت باشه

ای بابا همین داستان رو ما هم با اقا داداشای تاجی دیکتاتورمون داشتیم ٬ باور کن اقا میشی از ۷ الی ۸ سالگی با این اقایون میرفتیم قسمت تاجیها بالای تونل تو امجدیه میشستیم ولی دلمون با قرمزها بود . ولی انموقعها مثل الان نبود و چه در ازادی و چه امجدیه اگر تاج و یا پرسپولیس بازی داشتند یک پیش بازی ازلیگ جوانان و یا دست دو هم همیشه بود چون انموقع یک تهران بود و یک امجدیه و این استادیوم همیشه زنده بود و یک سالن بزرگ بادی هم تو حیاط پشتی امجدیه بود درست مثل فروشگاه کوروش روبروی هتل هیلتون که انهم بادی بود خلاصه که دنیایی بود این امجدیه برای بچهای ورزشکار تهران . حالا اقا میشی یک روز سر فرصت برات میگم که چه شد وسط این همه تاجی تو خونمون ما پرسپولیسی شدیم .

اگه پرسپولیس رقیبی بنام تاج نداشت،فوتبال دیدن مثل خوردن قرمه سبزی میشد البته بدون برنج...خخخخ

میشیگانی بقول سرکار استوار صمد آقا میخواد به ما پلتیک بزنه. گرامی هر گردی گردو نیست. استقلالی شدن نوه سلطان هم بخاطر بازیهای چشم نواز استقلال نبود اونم برای یک بچه شیش ساله چه بسا کیروشی که بعد از ماجرای برانکو خیلی سر به سوداش داره در مواقع کم خوابی مفرط بازیهای استقلال را میبنه بلکه خواب به چشمان نازنینش بیاد. داستان همون داستان قدیمی اختلاف نسل و طغیان و سرپیچی از جو حاکمه. این پسرک هم بهمین خاطر استقلالی شده که لج بابا بزرگ و بقیه اعضای خانواده را دربیاره فارغ از اینکه سلطان قلبی از طلا داره

فقط سوزش مشنگ رو ببینید! تا کجا بالام جان؟

Mike عزیز,ما دیکتاتوری تو کار داداشها ندیدیم,دمشون هم گرم شمارو با خودشون میبردن,نگو انتظار داشتی میومدن روبرو جایگاه به خاطر شما.ما تاجی ها به اون قسمت میگفتیم زیر تابلو.بنده دست چپ شما نزدیک به پله های ورودی میشستم,گاهی هم تو ۱۰ تومانی بالای جایگاه.صفایی بود

بنده هم خاطره ای برای شما دارم,بر خلاف برادران لوطی مسلک شما که شما رو میبردن,برای ما بازیهای تاج,پرسپولیس اکیدا ممنوع بود و داداش و عمو جفتی میرفتن.اما بازیهای تاج شهباز,تاج راه آهن,تاج پاس و تاج ذوب آهن و اینها مجاز بودیم تا اولین دربی که بلاخره طلسم شکست و دربی معروف امجدیه ۳-۰ رو با گلهای عاشری,روشن و مراغه چیان از نزدیک دیدم,دیدن گل سوم هم مدیون من شدن,چون به خاطر من قرار شد واسن تا همه برن بعد ما بریم اگر نه اون رو هم نمیدیدن.روزی بود عمو Mikey

کاوه جان رابطه صمد و لیلا و قوچعلی رو نفهمیدم,اولا طرف الان بیست و خورده ای سالشه دوما بنده تو خونه سلطان شما نبودم که نظر بدم چرا رضا استقلالی شده,سوما گردو همیشه گردوست,کسی که پیرهن آبی بپوشه,با برد آبی خونه را رو سرش بذاره و در همه محافل بگه استقلالیم ما بهش میگیم استقلالی.حالا شما هر اسمی دوست روش بذار عزیز

عمو شوتعلی هنوز که داری به آینه سنگ پرت میکنی که.جانم قد دوست ملا سن داری,خودت رو درست کن و مسخره چار تا بچه که یک ربع عمر تو سن ندارن نکن.برو جانم,ناسلامتی الان باید بابابزرگ باشی هنوز دنبال کله منصوریانی!

مشنگ الدوله؛ شاعر میگه: گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی! حسابی در سوزشی، برو کاسه گدایت را ببر پیش رضا جونت!

چی جدی گرفته میشی . اخه تو که اصلاً نمیدونی این بچه چند سالشه و فقط یه چیزی شنیدی . نه خیر اقای عزیز ایشون تو دهه سوم زندگیش نیست . اتفاقاً عکسی که پست کردی واسه همین اواخر هست . ایشون دوازده یا سیزده سال سن داره اتفاقاً بارها هم خودش و هم علی اقا تو مصاحبه ها گفته که زیاد فوتبالی نیست و برای اینکه حرص علی اقا و دختر خاله هم سن و سالش رو دربیاره میگه استقلالی هستم . مثل اون داماد کوچیکه علی اقا کلاً هم فوتبالی نیست . چه شلوغش کرده انگار خود علی اقا استقلالی شده .

این عکس واسه نوروز نود و پنج هست از برنامه نوروز فوتبالی .

هنوز نمیدونه داره درباره کی و با چه سن و سالی حرف میزنه . نمیدونه چطوری حرف بزنه . جمله رو بخونید دوباره . همیشه روز داربی خونه اقا رو روی سرش خراب میکنه . داره درباره نوه دوازده ساله بزرگ فوتبال مون حرف میزنه . چی بگم ....

تو هر فامیلی یه مشنگ وجود داره !!

البته نسبیت احمق و دانا همیشه در کلیه جوامع بشری نشانگر در اقلیت بودن دانایان و اکثریت بودن مطلق ابله هاست

ایول این نشون میده علی اقا چقدر دموکرات و مشتی دمش گرم. اتفاقا منم تو خوانوادمون تنها پرسپولیسیم بقیه همه استقلالین

میگن بچه بادومه نوه مغز بادوم، من اگه یکروز نوه دار بشم و اون پرسپولیسی باشه منم پرسپولیسی میشم، فوتبال یک سرگرمیه برای زندگی و ازش میشه لذت برد

در ضمن میخواستم بگم ماهی رو هروقت از آب بگیری تازست و آغوش گرم تاجیا واسه همه اونایی که توبه میخوان بکنن گشوده هست، فکر کن این پسر نسل علی پروین رو تاجی کرد! دمش گرم، ولی علی آقا همیشه پرسپولیسیش خوبه، علی آقا سالم و. سلامت باشه

البته عکس قدیمیه و رضا فکر میکنم الان در دهه سوم زندگی خود باشه.برای رضا آرزوی سلامتی میکنیم,امیدواریم باشگاه استقلال با اجازه از خانواده پروین ترتیب حضور رضا رو در یکی از گردهمایی های استقلالی ها رو بده.حیفه برای حضور این جوون در دفترچه تاریخ هوادارای استقلال جایی نذاریم,به گفته پروین,دربی نگاه کردن با رضا یعنی جنگ اعصاب!او یک استقلالی صد آتیشه اس.رضا جان ما هم شمارو دوست داریم.اینشالا یه دربی وسط استقلالی های جایگاه ببینیمت که نه اعصاب کسی رو خرد کنی نه کسی اعصاب تورو

ای بابا همین داستان رو ما هم با اقا داداشای تاجی دیکتاتورمون داشتیم ٬ باور کن اقا میشی از ۷ الی ۸ سالگی با این اقایون میرفتیم قسمت تاجیها بالای تونل تو امجدیه میشستیم ولی دلمون با قرمزها بود . ولی انموقعها مثل الان نبود و چه در ازادی و چه امجدیه اگر تاج و یا پرسپولیس بازی داشتند یک پیش بازی ازلیگ جوانان و یا دست دو هم همیشه بود چون انموقع یک تهران بود و یک امجدیه و این استادیوم همیشه زنده بود و یک سالن بزرگ بادی هم تو حیاط پشتی امجدیه بود درست مثل فروشگاه کوروش روبروی هتل هیلتون که انهم بادی بود خلاصه که دنیایی بود این امجدیه برای بچهای ورزشکار تهران . حالا اقا میشی یک روز سر فرصت برات میگم که چه شد وسط این همه تاجی تو خونمون ما پرسپولیسی شدیم .

اگه پرسپولیس رقیبی بنام تاج نداشت،فوتبال دیدن مثل خوردن قرمه سبزی میشد البته بدون برنج...خخخخ

فقط سوزش مشنگ رو ببینید! تا کجا بالام جان؟

میشیگانی بقول سرکار استوار صمد آقا میخواد به ما پلتیک بزنه. گرامی هر گردی گردو نیست. استقلالی شدن نوه سلطان هم بخاطر بازیهای چشم نواز استقلال نبود اونم برای یک بچه شیش ساله چه بسا کیروشی که بعد از ماجرای برانکو خیلی سر به سوداش داره در مواقع کم خوابی مفرط بازیهای استقلال را میبنه بلکه خواب به چشمان نازنینش بیاد. داستان همون داستان قدیمی اختلاف نسل و طغیان و سرپیچی از جو حاکمه. این پسرک هم بهمین خاطر استقلالی شده که لج بابا بزرگ و بقیه اعضای خانواده را دربیاره فارغ از اینکه سلطان قلبی از طلا داره

چی جدی گرفته میشی . اخه تو که اصلاً نمیدونی این بچه چند سالشه و فقط یه چیزی شنیدی . نه خیر اقای عزیز ایشون تو دهه سوم زندگیش نیست . اتفاقاً عکسی که پست کردی واسه همین اواخر هست . ایشون دوازده یا سیزده سال سن داره اتفاقاً بارها هم خودش و هم علی اقا تو مصاحبه ها گفته که زیاد فوتبالی نیست و برای اینکه حرص علی اقا و دختر خاله هم سن و سالش رو دربیاره میگه استقلالی هستم . مثل اون داماد کوچیکه علی اقا کلاً هم فوتبالی نیست . چه شلوغش کرده انگار خود علی اقا استقلالی شده .

این عکس واسه نوروز نود و پنج هست از برنامه نوروز فوتبالی .

هنوز نمیدونه داره درباره کی و با چه سن و سالی حرف میزنه . نمیدونه چطوری حرف بزنه . جمله رو بخونید دوباره . همیشه روز داربی خونه اقا رو روی سرش خراب میکنه . داره درباره نوه دوازده ساله بزرگ فوتبال مون حرف میزنه . چی بگم ....

مشنگ الدوله؛ شاعر میگه: گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی! حسابی در سوزشی، برو کاسه گدایت را ببر پیش رضا جونت!

عمو شوتعلی هنوز که داری به آینه سنگ پرت میکنی که.جانم قد دوست ملا سن داری,خودت رو درست کن و مسخره چار تا بچه که یک ربع عمر تو سن ندارن نکن.برو جانم,ناسلامتی الان باید بابابزرگ باشی هنوز دنبال کله منصوریانی!

بنده هم خاطره ای برای شما دارم,بر خلاف برادران لوطی مسلک شما که شما رو میبردن,برای ما بازیهای تاج,پرسپولیس اکیدا ممنوع بود و داداش و عمو جفتی میرفتن.اما بازیهای تاج شهباز,تاج راه آهن,تاج پاس و تاج ذوب آهن و اینها مجاز بودیم تا اولین دربی که بلاخره طلسم شکست و دربی معروف امجدیه ۳-۰ رو با گلهای عاشری,روشن و مراغه چیان از نزدیک دیدم,دیدن گل سوم هم مدیون من شدن,چون به خاطر من قرار شد واسن تا همه برن بعد ما بریم اگر نه اون رو هم نمیدیدن.روزی بود عمو Mikey

کاوه جان رابطه صمد و لیلا و قوچعلی رو نفهمیدم,اولا طرف الان بیست و خورده ای سالشه دوما بنده تو خونه سلطان شما نبودم که نظر بدم چرا رضا استقلالی شده,سوما گردو همیشه گردوست,کسی که پیرهن آبی بپوشه,با برد آبی خونه را رو سرش بذاره و در همه محافل بگه استقلالیم ما بهش میگیم استقلالی.حالا شما هر اسمی دوست روش بذار عزیز

Mike عزیز,ما دیکتاتوری تو کار داداشها ندیدیم,دمشون هم گرم شمارو با خودشون میبردن,نگو انتظار داشتی میومدن روبرو جایگاه به خاطر شما.ما تاجی ها به اون قسمت میگفتیم زیر تابلو.بنده دست چپ شما نزدیک به پله های ورودی میشستم,گاهی هم تو ۱۰ تومانی بالای جایگاه.صفایی بود