ماشالله مسعود.خدایش حقش بازی تو لا لیگاس. امارش تو این فصل خیلی خوب بوده ( گل وپاس گل )

دمش گرم ولی‌ اصلا پنالتی نبود

انشاالله در تیم ملی ایران تو جام جهانی موفق باشن،واسه ایشون و همه بچه ارزوی موفقیت می کنم،بتوانند اونجا هم دل مردم رو شاد کنن...

به نظر من کاره درستی‌ کرد که رفت یه دسته پایین تر تا بهش بیشتر بازی بدن. ترکیب اصلی‌ بودن توی تیم دسته پایین بهتر از نیمکت نشینی تو یه تیم لالیگاست. داشت روز به روز افت میکرد تو اوساسونا از بس رو نیمکت بود.

اصلا یارو بهش نخورد....

پنالتی نبود ...

ای بابا اگه رحمتی دروازبان بود پنالتی رو میگرفت

هاهاها فوتبالی‌ترین عاشق نوع جمله بندیت برای نشون دادن ربط ویدئوها به بازیکنای ایرانیتم آدم یاد اوایل موج حضور بازیکنای ایرانی تو لیگای مختلف اروپا تو اواخر دهه 70 و اوایل 80 میفته که تو پخشای تلویزیونی، گزارشگرا کم مونده بود بگن ببینید در این صحنه پای راست بازیکن ما دیده می‌شه! هاهاها خسته نباشید...

خب این جوری که بوش میاد اصلن میتونن صعود کنن و مشکل حیف بودن مسعود برای دسته دو و در عین حال نرفتن به تیمهای خیلی خوب که نیمکت نشینشون کنه همزمان حل میشه. شیرین تر هم نیست اینطوری؟ من نمیدونستم که این لاس‌پالماس مال جزایر قناریه. الان نگاه کردم و دیدم که بله لاس‌پالماس (این کلمه در اسپانیایی «نخل‌ها» معنی می‌ده) اسم بزرگترین جزیره از مجموعه جزایر قناریه. نمی‌دونم می‌دونستید یا نه که این جزایر گرچه از نظر سیاسی در تملک و تحت حاکمیت و جزء قلمرو خاک اسپانیان ولی از نظر جغرافیایی به قاره آفریقا متعلق و به سواحل مراکش نزدیکتر از هر خشکی دیگه‌ان. این که تو لیگهای اسپانیا تیمی داشته باشن برام جالب بود؛ فکر نمی‌کردم. معمولن جاهای دورافتاده از خاک اصلی کشورها تک‌بعدین و تو یه زمینه خاص بیشتر توسعه پیدا نمی‌کنن، و خیلی قاطی باقی کشور نیستن!

لیگ دسته دوم اسپانیا هم از لیگ خودمون و کشورهای عربی بهتره. حداقل اینه که بلحاظ بدنی و حرفه ای پیشرفت میکنه

این برام جالبه که لیگ دسته دومشون این همه تماشاگر داره ! قابل توجه بعضی تیم های لیگ برتر پایتخت خودمون ! مسعود هم میتونه کمک خوبی برای ما در جام جهانی باشه .

خداییش هنر پنالتی گرفتنش رو مدیون بازی تو تیمهای ایرانه!!

آخر تمارض بود :))

حرکت به عقب سرّ مسعود در "سلو موشن" کاملا‌ مشخص بود. گلر با مشت راست مسعود را ناک اوت کرد- اون هم میتوانست پنالتی باشه.

البته لیگ دسته اول خود ایران هم الان نسبتن کم تماشاگر نیست. خصوصن که تیمها در این رده ها یه هوا آماتورتر میشن و بیشتر مردم محلی بهشون حس تعلق میکنن. بخش اعظم هواداری‌ها در جهان فوتبال در واقع هواداری از خود تیم مورد نظر به عنوان صرفن یک تیم فوتبال نیست بلکه هواداری از سمبل هویت و موطن برای مردم یک شهر یا منطقه خاصه در این مورد مردم جزایر قناری حتمن این تیم رو نماینده خودشون میدونن. نه در جهان چیز تازه‌ایه و نه در ایران؛ منتها در ایران تو یک دهه اخیر با سرمایه گذاری و تبلیغات وسیعی که به انگیزه های مختلف روی فوتبال صورت گرفته خیلی پررنگ شده و به عنوان مثال دیدیم که در شهرها و مناطقی حتی مثل یزد که هیچ پیشینه‌ای در فوتبال کشور نداشتن هم ورزشگاه‌‌ها پر شدن. قبلن تیمهایی که تماشاگر به ورزشگاه می‌بردن غیر از شاهین و بعد پرسپولیس و تاج در تهران سایر تیمهای قدیمی و ریشه‌داری مثل ملوان و سایر تیمهای مهم شمال یعنی سپیدرود و نساجی بعلاوه نفت آبادان، تاج و شاهین اهواز، تراکتور و تا حدودی سپاهان و برق شیراز بودن. اما از این نوع هواداری که بگذریم، تعداد تیمهایی که دارای چنان پیشینه و افتخارات و هویتی هستن که ورای شهر و منطقه، به خودی خود و به عنوان یک تیم فوتبال دارای هوادار حتی خارج از شهر و منطقه و حتی گاهی کشوری که بهش تعلق دارن شدن در جهان فوتبال به 20 تا هم نمیرسه و باید بگم استقلال و پرسپولیس جزء این زمره و تنها نمونه‌ها در تمام قاره آسیا هستن و اینه تفاوت اصلی این دو تیم با سایر تیمها در ایران که باعث میشه علی‌رغم برابری و حتی بعضن فزونی عددی موج نوی تماشاگر حاضر در ورزشگاه برخی تیم‌ها در سالهای اخیر (که به جای خودش میشه مفصل به هفت هشت ده دلیلی که این موضوع داره پرداخت)، با تمام احترامی که برای این تیم‌ها قائلم شخصن معتقد باشم که اصلا در این زمینه قابل مقایسه با این دو تیم نیستن. تاج و شاهین اتفاقا از مقیاس کوچکتری هم شروع کردن: حتی نماینده شهر تهران هم نبودن بلکه به عنوان نماینده یک بخش خاص از شهر و یک قشر خاص از مردم تهران جا افتادن و آدم به ورزشگاه بردن: استقلال به عنوان نماینده قشر مرفه و متوسط و بورژوازی و شاه‌دوست شهر و شاهین به عنوان نماینده قشر کاگر و زحمتکش و پایین‌دست و معترض و بعد از انحلال شاهین هم که تمام هویتش یک جا به پرسپولیس منتقل شد. اینها در یک کلام تیمهای بالاشهر و پایین‌شهر تهران بودن ( میدونیم که همه دربی های مهم دنیا یک داستان خیلی مهم غیر فوتبالی مثل سیاسی یا مذهبی یا... پشتشون هست و داستان دربی تهران هم اینه). اما موضوع هواداری از یکی از این دو تیم به مرور به صورت سایر نقاط کشور تسری پیدا کرد و کار به جایی رسید که این دو تیم به خودی خود و ورای بالاشهر و پایین شهر تهران و اصلن ورای بحث تهران و بدون احتیاج به این جور محرک‌ها صرفن به عنوان دو تیم فوتبال، حتی مثلن در افغانستان هوادارانی دارن که حاضرن براشون خرج کنن، از شهری به شهر دیگه جابجا بشن و... طرفدارانی که تا همین ده پونزده سال پیش تو ساعت کاری روز وسط هفته برای بازیهای نه چندان حساس لیگ یا مراحل پایین جام حذفی هم چهل هزار نفر رو راحت به ورزشگاه میبردن (عرض کردم که به جای خودش باید بحث و چاره جویی کرد که چرا از روی سکو غیب شدن و هواداریشون رو به محیط خونه و مدرسه و کار و اینترنت و کوچه و بازار محدود کردن ) در حالی که هیچ تیم دیگه ای در تمام آسیا نه شرقی‌های تا دسته استادیوم پر کن و نه سایر تیمهای ایرانی پرطرفدار حتی قدیمی هاشون که از قدیم و ندیم طرفدارانی داشتن، از یه طرف کمتر به خاطر خودشون به عنوان یه تیم فوتبال و نه نماینده شهر واستان مورد توجه بودن و از طرف دیگه هواداری ازشون هرگز از محدوده شهر و استان خودشون خارج نشد. پرسپولیس و استقلال از این لحاظ با تیمهای بسیار بزرگ اروپا ( که نه تنها در شهرشون بلکه در اقصی نقاط کشورشون و حتی در خارج و در مورد اونها در سایر قاره ها و اون سر دنیا دارای طرفدار هستن) و آمریکای جنوبی قابل مقایسه هستن و همونطور که احترام تیمهای دیگه ایران و هوادارانشون بر این تیمها و هوادارانشون واجبه، هواداران سایر تیمها هم باید این موضوع رو بدونن که این تیمها شایسته احترام سایر تیم‌ها و هواداراشون هستن چرا که از یک طرف سازنده راهی هستن که امروز دیگران درش قدم بر میدارن و از طرف دیگه هنوز که هنوزه گرمای تنور این فوتبال همین امثال این تیمهان. در شان طرفداران سایر تیمها که چه خوششون بیاد و چه نیاد باید گفت چند صباحیه دارن چیزایی رو تجربه میکنن که این دو تیم و هوادارانشون سی و چند سال پیش می‌کردن نیست که رفتارهایی بکنن که برازنده عنوان «تازه‌به‌دوران رسیده» بشن.

در مورد پنالتی الان دیگه رفتار مهاجم‌ها خیلی مدنظر نیست. همین که مدافع بهونه دست داور و مهاجم بده، تمارض مهاجم مکمل داستان میشه و سریعن پنالتی اعلام میشه. در این مورد دست بردن و حرکت خطالی مدافع کار خودش رو کرد نه تمارض مسعود.

این یه پادوپا محصول پاپتی (پابرهنه)بازی کردن توآبودان!مربا همه بچه های آبودان!

مسعود كُنده، مغروره و به درد تيم ملي نمي خوره، ضمنا داور بيشتر دقت كن!!! ها ها ها. البته محض شوخي عرض كردم!

فکر کنم داره خودش را پیدا می کنه شایدم مال اب و هوای اسپانیا باشه چون تا میادش ایران خودشو گم میکنه وسط چمن ازادی قدم می زنه ((((

کلاً ویدئو های بازی مسعود شجاعی رو وقتی می بینم احساس می کنم که توی تیمش غریبه. در عین بازی خوب ولی بقیه بازیکنها خیلی تحویلش نمی گیرن

به نظر من کاره درستی‌ کرد که رفت یه دسته پایین تر تا بهش بیشتر بازی بدن. ترکیب اصلی‌ بودن توی تیم دسته پایین بهتر از نیمکت نشینی تو یه تیم لالیگاست. داشت روز به روز افت میکرد تو اوساسونا از بس رو نیمکت بود.

ماشالله مسعود.خدایش حقش بازی تو لا لیگاس. امارش تو این فصل خیلی خوب بوده ( گل وپاس گل )

انشاالله در تیم ملی ایران تو جام جهانی موفق باشن،واسه ایشون و همه بچه ارزوی موفقیت می کنم،بتوانند اونجا هم دل مردم رو شاد کنن...

دمش گرم ولی‌ اصلا پنالتی نبود

این برام جالبه که لیگ دسته دومشون این همه تماشاگر داره ! قابل توجه بعضی تیم های لیگ برتر پایتخت خودمون ! مسعود هم میتونه کمک خوبی برای ما در جام جهانی باشه .

خب این جوری که بوش میاد اصلن میتونن صعود کنن و مشکل حیف بودن مسعود برای دسته دو و در عین حال نرفتن به تیمهای خیلی خوب که نیمکت نشینشون کنه همزمان حل میشه. شیرین تر هم نیست اینطوری؟ من نمیدونستم که این لاس‌پالماس مال جزایر قناریه. الان نگاه کردم و دیدم که بله لاس‌پالماس (این کلمه در اسپانیایی «نخل‌ها» معنی می‌ده) اسم بزرگترین جزیره از مجموعه جزایر قناریه. نمی‌دونم می‌دونستید یا نه که این جزایر گرچه از نظر سیاسی در تملک و تحت حاکمیت و جزء قلمرو خاک اسپانیان ولی از نظر جغرافیایی به قاره آفریقا متعلق و به سواحل مراکش نزدیکتر از هر خشکی دیگه‌ان. این که تو لیگهای اسپانیا تیمی داشته باشن برام جالب بود؛ فکر نمی‌کردم. معمولن جاهای دورافتاده از خاک اصلی کشورها تک‌بعدین و تو یه زمینه خاص بیشتر توسعه پیدا نمی‌کنن، و خیلی قاطی باقی کشور نیستن!

حرکت به عقب سرّ مسعود در "سلو موشن" کاملا‌ مشخص بود. گلر با مشت راست مسعود را ناک اوت کرد- اون هم میتوانست پنالتی باشه.

پنالتی نبود ...

لیگ دسته دوم اسپانیا هم از لیگ خودمون و کشورهای عربی بهتره. حداقل اینه که بلحاظ بدنی و حرفه ای پیشرفت میکنه

اصلا یارو بهش نخورد....

ای بابا اگه رحمتی دروازبان بود پنالتی رو میگرفت

خداییش هنر پنالتی گرفتنش رو مدیون بازی تو تیمهای ایرانه!!

هاهاها فوتبالی‌ترین عاشق نوع جمله بندیت برای نشون دادن ربط ویدئوها به بازیکنای ایرانیتم آدم یاد اوایل موج حضور بازیکنای ایرانی تو لیگای مختلف اروپا تو اواخر دهه 70 و اوایل 80 میفته که تو پخشای تلویزیونی، گزارشگرا کم مونده بود بگن ببینید در این صحنه پای راست بازیکن ما دیده می‌شه! هاهاها خسته نباشید...

این یه پادوپا محصول پاپتی (پابرهنه)بازی کردن توآبودان!مربا همه بچه های آبودان!

آخر تمارض بود :))

فکر کنم داره خودش را پیدا می کنه شایدم مال اب و هوای اسپانیا باشه چون تا میادش ایران خودشو گم میکنه وسط چمن ازادی قدم می زنه ((((

کلاً ویدئو های بازی مسعود شجاعی رو وقتی می بینم احساس می کنم که توی تیمش غریبه. در عین بازی خوب ولی بقیه بازیکنها خیلی تحویلش نمی گیرن

البته لیگ دسته اول خود ایران هم الان نسبتن کم تماشاگر نیست. خصوصن که تیمها در این رده ها یه هوا آماتورتر میشن و بیشتر مردم محلی بهشون حس تعلق میکنن. بخش اعظم هواداری‌ها در جهان فوتبال در واقع هواداری از خود تیم مورد نظر به عنوان صرفن یک تیم فوتبال نیست بلکه هواداری از سمبل هویت و موطن برای مردم یک شهر یا منطقه خاصه در این مورد مردم جزایر قناری حتمن این تیم رو نماینده خودشون میدونن. نه در جهان چیز تازه‌ایه و نه در ایران؛ منتها در ایران تو یک دهه اخیر با سرمایه گذاری و تبلیغات وسیعی که به انگیزه های مختلف روی فوتبال صورت گرفته خیلی پررنگ شده و به عنوان مثال دیدیم که در شهرها و مناطقی حتی مثل یزد که هیچ پیشینه‌ای در فوتبال کشور نداشتن هم ورزشگاه‌‌ها پر شدن. قبلن تیمهایی که تماشاگر به ورزشگاه می‌بردن غیر از شاهین و بعد پرسپولیس و تاج در تهران سایر تیمهای قدیمی و ریشه‌داری مثل ملوان و سایر تیمهای مهم شمال یعنی سپیدرود و نساجی بعلاوه نفت آبادان، تاج و شاهین اهواز، تراکتور و تا حدودی سپاهان و برق شیراز بودن. اما از این نوع هواداری که بگذریم، تعداد تیمهایی که دارای چنان پیشینه و افتخارات و هویتی هستن که ورای شهر و منطقه، به خودی خود و به عنوان یک تیم فوتبال دارای هوادار حتی خارج از شهر و منطقه و حتی گاهی کشوری که بهش تعلق دارن شدن در جهان فوتبال به 20 تا هم نمیرسه و باید بگم استقلال و پرسپولیس جزء این زمره و تنها نمونه‌ها در تمام قاره آسیا هستن و اینه تفاوت اصلی این دو تیم با سایر تیمها در ایران که باعث میشه علی‌رغم برابری و حتی بعضن فزونی عددی موج نوی تماشاگر حاضر در ورزشگاه برخی تیم‌ها در سالهای اخیر (که به جای خودش میشه مفصل به هفت هشت ده دلیلی که این موضوع داره پرداخت)، با تمام احترامی که برای این تیم‌ها قائلم شخصن معتقد باشم که اصلا در این زمینه قابل مقایسه با این دو تیم نیستن. تاج و شاهین اتفاقا از مقیاس کوچکتری هم شروع کردن: حتی نماینده شهر تهران هم نبودن بلکه به عنوان نماینده یک بخش خاص از شهر و یک قشر خاص از مردم تهران جا افتادن و آدم به ورزشگاه بردن: استقلال به عنوان نماینده قشر مرفه و متوسط و بورژوازی و شاه‌دوست شهر و شاهین به عنوان نماینده قشر کاگر و زحمتکش و پایین‌دست و معترض و بعد از انحلال شاهین هم که تمام هویتش یک جا به پرسپولیس منتقل شد. اینها در یک کلام تیمهای بالاشهر و پایین‌شهر تهران بودن ( میدونیم که همه دربی های مهم دنیا یک داستان خیلی مهم غیر فوتبالی مثل سیاسی یا مذهبی یا... پشتشون هست و داستان دربی تهران هم اینه). اما موضوع هواداری از یکی از این دو تیم به مرور به صورت سایر نقاط کشور تسری پیدا کرد و کار به جایی رسید که این دو تیم به خودی خود و ورای بالاشهر و پایین شهر تهران و اصلن ورای بحث تهران و بدون احتیاج به این جور محرک‌ها صرفن به عنوان دو تیم فوتبال، حتی مثلن در افغانستان هوادارانی دارن که حاضرن براشون خرج کنن، از شهری به شهر دیگه جابجا بشن و... طرفدارانی که تا همین ده پونزده سال پیش تو ساعت کاری روز وسط هفته برای بازیهای نه چندان حساس لیگ یا مراحل پایین جام حذفی هم چهل هزار نفر رو راحت به ورزشگاه میبردن (عرض کردم که به جای خودش باید بحث و چاره جویی کرد که چرا از روی سکو غیب شدن و هواداریشون رو به محیط خونه و مدرسه و کار و اینترنت و کوچه و بازار محدود کردن ) در حالی که هیچ تیم دیگه ای در تمام آسیا نه شرقی‌های تا دسته استادیوم پر کن و نه سایر تیمهای ایرانی پرطرفدار حتی قدیمی هاشون که از قدیم و ندیم طرفدارانی داشتن، از یه طرف کمتر به خاطر خودشون به عنوان یه تیم فوتبال و نه نماینده شهر واستان مورد توجه بودن و از طرف دیگه هواداری ازشون هرگز از محدوده شهر و استان خودشون خارج نشد. پرسپولیس و استقلال از این لحاظ با تیمهای بسیار بزرگ اروپا ( که نه تنها در شهرشون بلکه در اقصی نقاط کشورشون و حتی در خارج و در مورد اونها در سایر قاره ها و اون سر دنیا دارای طرفدار هستن) و آمریکای جنوبی قابل مقایسه هستن و همونطور که احترام تیمهای دیگه ایران و هوادارانشون بر این تیمها و هوادارانشون واجبه، هواداران سایر تیمها هم باید این موضوع رو بدونن که این تیمها شایسته احترام سایر تیم‌ها و هواداراشون هستن چرا که از یک طرف سازنده راهی هستن که امروز دیگران درش قدم بر میدارن و از طرف دیگه هنوز که هنوزه گرمای تنور این فوتبال همین امثال این تیمهان. در شان طرفداران سایر تیمها که چه خوششون بیاد و چه نیاد باید گفت چند صباحیه دارن چیزایی رو تجربه میکنن که این دو تیم و هوادارانشون سی و چند سال پیش می‌کردن نیست که رفتارهایی بکنن که برازنده عنوان «تازه‌به‌دوران رسیده» بشن.

در مورد پنالتی الان دیگه رفتار مهاجم‌ها خیلی مدنظر نیست. همین که مدافع بهونه دست داور و مهاجم بده، تمارض مهاجم مکمل داستان میشه و سریعن پنالتی اعلام میشه. در این مورد دست بردن و حرکت خطالی مدافع کار خودش رو کرد نه تمارض مسعود.

مسعود كُنده، مغروره و به درد تيم ملي نمي خوره، ضمنا داور بيشتر دقت كن!!! ها ها ها. البته محض شوخي عرض كردم!