فکر نمیکنم اینجا امجدیه باشه چون زمین امجدیه پیست دومیدانی داره و تماشاگر اینقدر نزدیک به زمین نیست . البته در گوگل عکسهای زیادی از امجدیه وجود دارد که این عکس هم انجا هست .

سمندر جان,ممنون از عکس بسیار زیبای شما.همانطور که مایک گفت اینجا امجدیه نیست,اما پیام عکس مهمه,که از باحجاب و بی حجاب,کرواتی و کلاه شاپو همه کنار هم زندگی میکردن و کسی به کسی کاری نداشت.وقتی کله با دنده ۳ زده پسر بچه بغل خانم چادریه رو دیدم یاد محصلی خودم افتادم,کله بنده هم مثل همین آقا پسر همیشه با دنده ۳ و ۴ هوا میخورد.روزگار خوشی بود سمندر جان اما حیف مثل یه خواب شیرین تموم شد

بنظر میرسه زمین فوتبال یه مدرسه یا اداره باشه (با توجه به ساختمان)و صندلی های تماشاگران ردیف اول که سکو نیست و معلومه صندلی هاییست که به مناسبت این بازی اونجا قرار داده شده,تماشاگران هم میتونن خانواده کارمندا یا محصلین باشن.شاید هم اعضای ساواک و طرفداران تیم دربار هستن که با شلاق تیمسار خسروانی و بلیط مجانی اومدن اونجا..دقت کنی یکی دو تا ارتشی تو اون قسمت بالا ردیف اول میبینی.کودتاچی های فلان فلان شده.کاوه جان کجایی که یک سند معتبر پیدا شد

Mikehammer گرامی، امجدیه باشد یا نباشد،مهم نیست.این عکس پیامش فرهنگ پاک و بی آالایشی ست بدوراز هر گونه ترس برای بانوان ما از شنیدن حرف های زشت و ناپسند در ورزشگاه ها و همه با هم از ورزش لذت میبردیم .حداقل این عکس به پنجاه سال پیش برمیگرده... به چه مقام والایی از انسانیت که قولش آن مردک داده بود رسیدیم که حتی حواله دادن عضو شریف به بازیکن،داور و حتی در ملع عام، رفتاری شده عامیانه و معمولی... افسوس.

Michiganuniگرامی، خیلی مخلصیم...

فرهنگ ما از ورود یا ممانعت خانمها به ورزشگاها نیست، فشار جمعیت از پشت در امجدیه به پسر بچه ها رحم نمیکرد! چه برسه به خانمها! جای دیگر باید درست بشه که خیلی کار داره.

سپاس از اين عكس. مربوطه به سالهاي هزار و سيصد و عشق