ای مرد بزرگ و با طراوت / بشكسته ركورد هرچه قیمت
فرمانده و آقای بشیكتاش / لبخند بلب و شنگول و بشاش
اسطوره و قهرمان فوتبال / شكر شكن طنز های باحال
ای لبت مثال پسته خندان / تندیسه ی زنبور ای شكردان
گفتی كه ۳ جام گرفته ای تو / هرسال یكی نوین تر از نو
دوختی تو قبای قهرمانی / از بهر سه تیم بس مامانی
در اول فصل بوده ای شیش / اول شده ای بدون تشویش
گفتی كه كنون تیمی بسازم / كه عاشق بشوند برمز و رازم
گویا نگرفته ای تو عبرت / از وقایع ۳ سال پیش ات
اینجا نبود سیواس و ازمیر / اینجاست همه قتلگاه بتزویر
امروز بپات زر فشاندند / بر قله ی الوند بنشاندند
پیش از تو ازین زرها فراوان / پاشیده بپای چند هزاران
یكروز دهند سكان به دایی / او را ببرند به پادشاهی
روز دگر از حمید مظلوم / سازند مجسمه پر از موم
یك سر برو خدمت كرانچار / از او تو بپرس قصه این كار
آدرسش زما زیاد دور نیست / در نصف جهان كنون مربیست
این تیم سرخ عجیب تیمیست / نابود گر هرچه سرمربیست
یكروز برند ترا به افلاك / روز دگرت نشانده برخاك
یكروز بگویدند ترا كیش /داریم هوات، بزن برو پیش
یكماه دهند ترا به مهلت / ماه دگرت كشند به ذلت
گر دربی و رتبه را ببازی / هرگز نخرند ترا به غازی
فریاد كشند برو حیا كن / این لنگ و بساط را رها كن
در بازی این حیا رها كن / از جات بكنند ز ریشه و بن
احساس بود حاكم و سردار / كم وعده ای بده مرد كهن كار
دانی كه دراین ۳ سال ماضی / هرگز نشدند ز تیم راضی
عمرهر مدیر فقط ۳ ماه است / هر آن، كس دیگری تو راه است
با رفتن او رود می نیبوس / آید زدری سه چهار اتوبوس
از من به شما بود نصیحت / از گذشتگان بگیر تو عبرت
هرگزتو به وعده ها مبند دل / كاینجا نبود مجال و محمل
برنامه مریز طویل مدت / این جا ندهند ترا به مهلت
هر لحظه به بازگشت بیندیش / روزی كه روی، با دل ریش