نبينم اسطوره بهت گل بزنه شونصد متر بپره هوا بعد افتخارات شخصيش رو بزني به حساب باشگاه، راستي هر كي گفت اسطوره به كي گل زده يك كارت صد آفرين از باشگاه محمدان بنگلادش دريافت كنه

دريافت "ميكنه"

اسطوره‌شان هنوز که هنوز اینهارو داره به دادگاه میکشونه برای قرار داداش و الان هفت سال که تو مربیگری هر وقت به تیمشون گل می‌زنند دو متر رو هوا است خخخ آخر تعصب هستند جام ولایتیها،

خود گویی و خود خندی، چه مرد هنرمندی! همین که این همه تلاش هست تا مثلا گفته بشه که شهریار و موشک و جادوگر، هر کدوم یه دوره ای تو یه تیمی آبی پوش بودن یا وقتی به پرسپولیس گل زدن، شادی کردن و از این جور حرفا (به هدف به چالش کشیدن تعلق این افراد و افتخارهاشون به باشگاه پرسپولیس)، به خودی خود نشون دهنده ی بزرگ بودن پرسپولیس و پرسپولیسیهاست. پس چرا هیچ وقت پرسپولیسیها، سیاوش اکبرپور یا رضا عنایتی رو به چالش نمیکشن؟ یه مثل قدیمی هست که میگه به درختی که بار نداره، کسی هم سنگ نمیزنه. از اینا گذشته، از علی دایی و علی کریمی بگیر، تا مهرداد محمدی که هنوز به پرسپولیس هم نیومده، پرسپولیسیا عادت ندارن کم کاری کنن. پیرهن هر باشگاهی رو بپوشن، براش از جون مایه میذارن. این همون چیزیه که قدیما بهش میگفتن حلال و حروم و امروزه روز بهش میگن اصول حرفه ای فوتبال. ولی خب، وقتی میلاد میداوودی جلوی استقلال این پاش به اون پاش گیر میکنه یا محسن فروزان خودش با دست خودش توپ رو میکنه تو گل یا حتا همین علیمنصور، اون مدلی مینشست رو نیمکت نفت و اونجوری تیم رو ارنج میکرد (یادتون میاد که بیرانوند تو بازیای حذفی جلوی استقلال مورد غضب علیمنصور بود، ولی تو لیگ و روبروی پرسپولیس مورد بخشش سرمربی قرار گرفت؟!) دیگه این چیزا رو نه میشه با حلال حروم توضیح داد و نه با اصول حرفه ای گری فوتبال.

تو تاريخ فوتبال جهان ميمونه كه مثلاً كريس رونالدو نامي كه تونست n تا توپ طلا بگيره محصول اكادمي جوانان اسپورتينگ ليسبون بوده ، به من يو ميره و به اوج ميرسه و بعدش هم به عنوان يك سوپراستار به مادريد ميره ، تمام طرفداران اين تيمها هم از اينكه چنين بازيكني يه قسمت از هويت و تاريخ باشگاهشون در يك برهه زماني بوده بهش افتخار ميكنن ، حتي نسلهاي بعديشون هم اين حالت رو خواهند داشت . اما اين قضيه اي هست كه بايد براشون اتفاق بيفته تا متوجه شن و بفهمن ، وقتي چيزي نبوده و تو اين موقعيت نبودن براشون قابل درك نيست . همينطوري كه فقط حضور در تمرينات منچستر يونايتد وقتي كه ناصر خان عزيز از استقلال رفته بود به شهباز رو اقايون ابي دوست بهش افتخار ميكنن ، ناصر خان بعدش دوباره برگشت استقلال و تازه بعدش به محمدان بنگلادش رفت و اونجا بازي كرد و مربي شد ولي تاجيا به عنوان تيمي كه ناصر خان رو به فوتبال ايران معرفي كرد بيشترين سهم رو براي خودشون ميدونن . حالا اگه نشستن روي سكوهاي استاديوم لوركوزن يا بازي تو تيم دسته دو ماينتز يا سنت پايولي يا حضور سه ماهه در راپيدوين اتريش قابل افتخار كردن و كري خوندن نيست فكر نميكنم كه اين مشكل ما باشه. همونطوري كه نسل بعد از نسل طرفداران بوكاجونيورز به خاطر معرفي كردن و داشتن و شناساندن مارادوناي بزرگ به فوتبال جهان بهش افتخار ميكنن و هميشه هم براي طرفداران ريورپلات كري ميخونن ، يا اينكه ماردونا تمام عناوين رو بعد از رفتن به بارسلونا و ناپولي بدست اورد ولي حتي خود مارادونا هم خودش رو مديون بوكا و يه بوكايي اصيل ميدونه و هميشه مديون اون تيم و طرفداراش هست . مخصوصاً حالتهاي اينطوري كه بازيكنان كم نام يا بي نام و نشان هستن و بي تيمي ميرن كه همه چيز رو براشون عوض ميكنه و بهشون همه چيز مثل محبوبيت و پيشرفت و تيم ملي و اعتبار و شخصيت ميده و تازه پيشنهادهاي خارجي و بهتر براشون مياد كه اين هرگز اتفاق نميوفتاد به غير از بازي براي اون تيم به خصوص و پيدا كردن جايگاه در تيم ملي . افراي مثل اقاكريم در حال بازي براي كشاورز ، مهدوي كيا كه داشت در بانك ملي بازي ميكرد ، علي دايي كه براي بانك تجارت و در سطح باشگاههاي تهران بازي ميكرد يا علي كريمي كه در تيم فتح در دسته دو ليگ بازي ميكرد يا ميناوند تو تيم پاس و شاهرودي عضو كشاورز و ........ بدون حضور در تيم پرسپوليس اصلاً شايد مسائل ديگه براشون اتفاق نميافتاد و شايد اصلاً صاحب جايگاهي در تيم ملي نميشدن . معلومه كه هم براي اونها اين تيم به حالت ديگه داره و هم براي طرفداران اونها معتبر و دوست داشتي و سرشار از غرور و اعتبار هستن . حالا شما اصلاً نداشتيد همچين چيزهايي رو و براتون ناملموسه اصلاً به ما ربطي نداره ، جالبه كه روي خود فرهاد روي وب سايت رسمي تيمتون اومده افتخارات : به عنوان تنها ايراني فاتح ليگ قهرمانان اسيا در فرمت جديدش ، وقتي كه ايشون فقط بازي رفت و برگشت فينال تيم العين به صورت قرضي برده بودش و اخر هم قهرمان شده بود ، نه اقاجون نداريد چيزي ، خالا بجاي اينكه تلاش كنيد و به سطح ما برسونيد خودتون رو داريد سعي ميكنيد با تلاش مضبوحانه ما رو بكشيد پايين در سطح خودتون .

كامنت اصليم در جواب اين حرفهاي ناشي از كمبود و حسرت رفت به اميد خدا براي تصويب در شوراي تشخيص مصلحت نظام ، اما گفتتي هست كه اين بازي هست بين صباباتري و پرسپوليس ، جدايي سلطان و بازگشت دايي در فصل بعدش همراه شد با برگشتن سلطان و اينبار رفتن شهريار ، مصاحبه دايي در نود و اتهام زدن به سلطان درباره مشكلاتي كه براي پرسپوليس تو اون ليگ بيش اومد رابطه اين دو شكر اب كرد و اين مشكل روي سكوها هم رفت و باعث درگيري طرفداران سلطان و برادران و كارمندان دايي در موقع همين بازي شد ، براي همين خيلي بزن بزن بود بازي و خيلي هم كري داشتن و سكوها هم به شدت ملتهب ، اين صحنه بعد از گل دايي هست كه كليش به خاطر مسائلي بود كه گفتم ، هرچند اين اخلاق دايي هست كه اهل شادي نكردن و خدايي نكرده مثل بسياراني از تيم رقيب نيست كه وقتي تيم ديگه هستن كم فروشي و تمارض ميكنن و گل خالي بيرون ميزنن و كلاً بازي رو براي تيم سابقشون درميارن . تا وقتي كه توهين و بي احترامي به طرفداران تيمت نباشه و تحريكشون نكنه كسي من با محكم و باانگيزه بازي كردن جلوي تيم سابق مشكلي كه ندارم بلكه يه جورايي براي نتيجه تيمم ناراحت ممكنه بشم ولي افتخار ميكنم كه بازيكن جوري بار اورديم و پرورش داديم كه ميدونه براي جلوگيري از حرف و حديث بايد بهترين بازيش رو اتقاقاً جلوي ما بكنه .

آقا بالاخره ما نفهميديم اين بازيكنه كه به باشگاه شخصيت ميده يا باشگاه كه به بازيكن كه به قول انگليسيها نوشته سمت چپ از پشت معتبر تره، يه پاراگراف نوشتين توش ٣٣ تا تناقض داره، اگه اولش بازيكن به باشگاه شخصيت ميده بعد باشگاه به بازيكن، ميشه مستفيض بفرمايين اون "اولش" كي هست؟ بعد اون "اولش" كي تموم ميشه كه باشگاه با شخصيت ميشه بعد شروع ميكنه به پرتاب شخصيت واسه بازيكنها، مثلا اولش باشگاه هايي مثل من يو يا بارسلونا كه بيشخصيت بودن كدوم بازيكنهاي باشخصيتي اول اومدن اونجا بعد اون تيمها مثل درخت بزرگ شدن و سايه انداختن رو سر بازيكنها؟ آقا من يخورده گيج شدم قضيه اون مرغ و تخم مرغه نيست كه سر كاري باشه؟ نكنه اصلا سر كاريم؟ بابا قرار نبود معما طرح كنين، شما بايد تو تست هوش شركت كنيد و جواب سوْال اين عكس رو بدين، ههههه، در ضمن خيار نمكي خيلي خوبه، خوشمزس و خاصيت داره، بخورين بخورين

شیشتایی جان، تو اون مقطع زمانی ای که گفتی، خیلی اتفاقا تو پرسپولیس افتاد. سالی که بگوویچ سرمربی بود و خیلی از بازیکنا رو رد کردن رفت، یکیشون رهبری فرد بود. هرگز یادم نمیره شادی گلش تو بازی پاس – پرسپولیس. وقتی پنالتی رو زد تو گل (گمونم اون سال ایلیچ دروازه بان پرسپولیس بود) نمیدونست از خوشحالی چیکار کنه. اون روز من خودم تو ورزشگاه بودم. سر همین مشکلات شخصی بود که حتا علی انصاریان یه سال رفت استقلال. درست چند سال دیگه اش، داستان شهریار از یک طرف بود و موشک و جادوگر از طرف دیگه. یکیشون میومد پرسپولیس، اون یکی میرفت. چون (به هر دلیلی که به نظرم به خودشون مربوطه) با هم نمیتونستن و نمیخاستن کار کنن. باید دقت کرد که بازیکنایی در حد و اندازه ی دایی و کریمی با هم به مشکل میخورن؛ وگرنه تو تیمی که هیچ بازیکن اسم و رسم داری ندارن، کی با کی قراره به مشکل بخوره؟ اینا ته تهشون اینه که سید میتی میاد و نسخه ی حنیف رو می پیچه. یا آرش بحرانی میره و سید رو «آنفالو» میکنه. تو مقایسه ی سید میتی و حنیف و آرش بحرانی با شهریار و موشک و جادوگر، آدم یاد اون شعر معروف ایرج میرزا میفته: خال مهرویان سیاه و دانه ی فلفل سیاه ...... هر دو جانسوزند، اما این کجا و آن کجا؟

بازیکنی رو من تو استقلال سراغ ندارم که از تیم رفته باشه و جلوی استقلال ضایع بازی در آورده باشه، بهشاد یاورزاده که عملا بعد از گل زدن وسط زمین گریه کرد، حتی محمد قاضی که از پرسپولیس اومد تو استقلال بعد از گلش به استقلال شادی نکرد. همه اینا به خاطر آدمایی مثل حجازی و پورحیدری بوده. اینا که برن تیم دست امثال افشارزاده میافته و دیگه از این خبرا نیست.

سورنا جان شما كه ميگي ما چرا ميخنديم خوو كاكا شما دستمايه ندين، به قول اين دوستمون كه ميگه اول پرسپوليس بيشخصيت بود بعد دايي اومد بهش شخصيت داد نه ببخشيد پرسپوليس يك درخت با شخصيت بود كه با سايه خود به دايي شخصيت داد، آه نه ولش از ايشون مثال نميزنم، به نظر من هر دو با شخصيت بودن، فقط وقتي شهريار رفت پيش سلطان چون جادوگر با موشك زده بود تو سرش با سلطان قهر كرد و زد تو تيپ آقا كريم درسته؟ نه اصلا اينم ولش كنيم، خارج شوخي يك جواب منطقي به اين حرف من بده و نزن صحراي كربلا و "مغلطه اين با اون فرق داره" نگو به من و كلي گويي نكن جون هركي دوست داري چون من خودم درس ضد مغلطه بازي ميدم، دوست دارم بدونم تو كجاي دنيا تو كدوم تيم فوتبالي غير از تيم سوم پايتخت افتخارات شخصي بازيكنها مثل بازيكن سال آسيا شدن اونهم در زماني كه حتي در اون باشگاه توپ هم نميزدن ميشه جزو افتخارات اون باشگاه؟ ممكنه جزو افتخارات ملي اون كشور حساب بشه اما به حساب باشگاه زدن خيلي خنده داره، حالا اگر شما ميخواين باهاش كري بخونين چون چيز ديگه ايي ندارين قبول اما اينكه واقعا خودتون هم باورتون شده و فلسفه "درخت و شخصيت" براش درست ميكنين ميشه قضيه ملا نصرالدين كه به دروغ ميگفت كوچه بالايي آش ميدن بعد از مردموني كه ميدويدند پرسيد چي شده گفتن آش ميدن خودش رفت اول صف، شما هم جوگير نشين، برات مثالي ميزنم مسي فوتبالش رو از تيم N O B شروع كرد و هميشه هم ميگه من به اين تيم ارادت دارم و ميخوام فوتبالم رو اونجا تموم كنم، حالا شما به من بگو آيا هربار كه ايشون توپ يا كفش يا جوراب يا هر چي طلا ميگيره طرفدارهاي N O B اينكارا رو ميكنن؟ چپ و راست ميگن اين افتخار باشگاه ماست؟ نه دوست عزيز افتخارات شخصي مسي نه به اونا ربطي داره نه به بارسلونا واسه خودشه و تا حدودي هم در سطح ملي، خوب نكنيد اينكارا رو كه بعد بگين نخندين و مجبور شين فلسفه "درخت و شخصيت" رو ارائه بدين، حالا اميدوارم تيمتون بعد ٩ سال يك قهرماني بياره يا بريد فينال آسيا امسال بعدش در مورد باشگاه و افتخاراتش با هم كري ميخونيم، من ميرم خيار نمكي بخورم، بفرمايين

دقيقاً دوست عزيز ، اونطوري جريان ميشه دو پادشاه كه در اقليمي نميگنجن ولي ده تا ادم. معمولي و كوچك روي يه گليم ميتونن كنار هم زندگي كنن ، وقتي ميشي اسطوره هاي بزرگي مثل سلطان و دايي و كريمي و مهدوي كيا كه هركدوم اسمشون رو تريلي هم نميكشه كار باهم و روابط و مشكلاتشون كه بيشترش هم شخصي هست و به كسي ربطي نداره داستان و جريان جداگانه ميشه !! وگرنه افرادي در سطح فكري و منصوريان و شبيه اينها صد سال هم دچار چالش نميشن !! همين اقايون ابي ، حالا در سطح خودشون كم نيستن كه اگه اون باشه اونيكي نيمتونه باشه و اگر اون بره اون يكي مياد . پيروز قرباني مگه با بازوبند كاپيتاني مجبور نشد بره به خاطر مجيدي ؟ مگه رحمتي مجبور نشد بره چون قلعه نوعي موند ، مگه بعد صادقي مجبور نشد بره چون رحمتي داشت ميومد ؟ مگه جباري باشگاه رو مجبور نكرد كه از بين اون و كرار يكي رو انتخاب كنه و كرار رو انداختن بيرون ، بعدش فصل بعد چون قلعه نوعي داشت برميگشت جباري بايد ميرفت !! حالا اينها يه مشت بازيكن معمولي هستن و اصلاً قضيه دو پادشاه و يك اقليم نيست .

ممل جون ، اينقدر واضح و اشكار توضيح دادم كه حتي اگه كسي كه فارسي زبون اصلي و مادريش هم نباشه براحتي متوجه ميشه ، بعد هم داداش تو كه خواب نيستي كه اصلاً ادم بخواد يا تصميم بگيره كه بيدارت كنه ، باكمال احترام دوست عزيز تو خودت رو به خواب زدي و كسي كه خودش رو به خواب زده رو اصلاً نميشه بيدار كرد ، تو داداش ديگه از استقلال اردبيل حرف زدي تا حضور مهدوي كيا براي نيم فصل تو تيم امير عابديني و عوض شدن استقلال رشت به پگاه گيلان و سپس به تغير دوباره به داماش گيلان و قرارداد داخلي علي كريمي با استقلال و خوشحالي علي دايي بعد از گل به پرسپوليس !! جايي كه با اوردن مثل انگليسي كه ميگه اسم جلوي پيراهن در سمت چپ سينه بزرگتر از از اسم نوشته شده پشت پيراهن يك تيم باشگاهي هست . باشگاه شما رو نميدونم چون همين حالا گلر و كاپيتان تيم مربي عوض ميكنه ، مربي دروازه بأنها رو به ميل خودش مياره ، حتي گلر دوم رو ، بازيكن كنار ميزاره و حتم دارم تو ارنج هم دخالت ميكنه ، همين حالا به خاطر ترس از فرهاد مجيدي كه ناراحت نشه شماره هفت باشگاه رو كه روزي برتن بزرگي مثل مجيد نامجو بوده كه اصلاً از نظر فوتبالي و فني فرهاد حتي بند كفش نامجو هم نبوده حتي تو دوران اوج و بهترين زمان بازيگريش ، بعد شما مياييد كلاً جشن پيراهن تيمتون رو كنسل ميكنيد كه فرهاد بهتون تشر نزنه و بهتون اخم نكنه خدايي نكرده قدتون كوتاه شه . ولي تو باشگاه ما هيچ نام و چهره اي بزرگتر از نام مقدس باشگاه نيست ، حتي اگه اون نام سلطان باشه يا شهريار اقاي گل جهان باشه يا موشك و جادوگر و عقاب اسيا ... شما رو مطمئن نيستم ولي تيم ما از اعتبار و عزت و شخصيت تا محبوبيت و شهرت و پيراهن تيم ملي و پيشنهادهاي بهتر اروپايي و پيشرفت رو همه رو يكجا بهت ميده و تا اخر عمر نونش رو خواهي خورد .....

Scorpion , اتفاقاً تمام مطلب و نكته من هم همينه ، وقتي كه ميان جلوي استقلال از اون ور خيلي ضايع بازي درميارن ، توي كار تيمي كه بهش تعهد اخلاقي و حرفه اي داره و ارش دستمزد ميگيره ميزاره ، ناجوانمردانه خنجر ميزنن به تيم فعليشون ، گل خالي ميزنن بيرون ، تمارض ميكنن ، مصدوم الكي ميشن و كار رو براي تيم سابقه شون درميارن كه خيلي كار غير حرفه اي و كثيفي هست . يا بازيكنهايي رو كه وقتي هنوز دارن تو تيمي بازي ميكنن و يكدفعه پيشنهاد فصل بعد استقلال رو بهش ميدن ، بعدش بازيكن رو مجبور ميكنن كه توي بازي همين فصل جاري جلوي استقلال به برد تيمتون كمك كنه و سال بعدش خيلي عادي مياد تيم شما ، يكي از شگردهاي تخصصي امير قلعه هست و ميتونم چندين و چند مورد رو مثال بزنم . جوري براتون غير عادي و غير طبيعي هست كه وقتي عضو سابق استقلال در رويارويي با تيم سابقش با تعهد و شرافتمندانه و حرفه اي بياد تو زمين بدترين توهين ها رو بهش ميكنيد ، همونطوري كه عيب قلعه رو گفتم بايد حسنش رو هم بگم كه در تقابل با تيم سابقش استقلال با تمام توان و بدور از اين دوز و كلكها مياد تو زمين . اما ما هميشه ضربه رو از بازيكنان سابق خودمون ميخوريم و يه جورايي هم بيشتر حال ميكنيم و اقتخار ميكنيم بهش وقتي كه بازيكن سابقمون مياد و محكم با تمام توان جلوي ما بازي ميكنه و كلاً هم اگر هم قراره گل بخوريم بزار حداقل از همين بچه هاي خودمون گل بخوريم ، همين فصل پيش كه تازه اس و دقيق يادمونه بينيين از يونس شاكري و بادامكي جلوي پديده ، غلامرضا رضايي و رضا نوروزي تو بازي رفت با سايپا ، خلعتبري براي سپاهان ، دغاغله تو بازي برگشت با سايپا ، علي عسكر تو تركيب سياه جامگان كه جلوي ما بازي كرد ، مازيار زارع و پژمان نوري تو بازي با ملوان همشون يا گل بهمون زدن يا بهترين بازيكن زمين بودن . ولي شما يك مثال بزن كه عضو سابقتون اومده جلوي شما شرافتمندانه و حرفه اي و روي روال طبيعي بهترين كارم خواهد هست براي اينكه نشون ميده اين يازيكن كجا بزرگ شده و رشد كرده ، ما اعتقاد داريم اتفاقاً بايد بهترين نمايش شون رو جلوي ما ارايه بدن كه حرف و حديثي توش نباشه و شبهه و ذهنيتي بعداً بوجود نياد واسه كسي .

لطفاً شما از طرف همون دهكده ابي ابليمويي جهاني و شعبات تاج صحبت كنيد و از طرف مردم دنيا حرف نزنيد . افتخارات شخصي چيه بابا ؟ صد و نه گل شهريار براي تيم ملي و بارها خوشحالمون كرد ميشه افتخارات شخصي ؟ اون كشتي و رشته هاي رزمي و شنا و دو و ميداني هست كه تكي كار ميكني ، يا اسم يزرگ اينها تو فوتبال اسيا و بارها باعث خوشحالي همه ايرانيها در تيم ملي يا ارزش و اعتباري كه براي مرد سال شدن تو قاره به همه ما ايراني ها دادن و باعث شادي و غرور و افتخارمون شدن هرگز افتخارات فردي مثل قهرمان شدن يه وزنه بردار يا طلا گرفتن يه كشتي گير به حساب نمياد . حالا اگر براي شما پيش نيومده كه بازيكنان تون لگد به پشت گربه زده باشن تو تمام زندگي تون و چيزي بالاتر از بازيكن هفته ليگ امارات نديديد لطفاً از طرف همه تصميم نگيريد و از زبون همه حرف نزنيد ، هنوز يادم نرفته كه معرفي پاشازاده از طرف مصطفوي رييس وقت فدراسيون به عنوان نماينده كشورمون براي بازي سمبليك و تنها براي لجبازي و تحت فشار گذاشتن مايلي كهن و نشون دادن اينكه مايلي كهن تنها مقصر نزول تيم ملي در مقدماتي جام جهاني ٩٨ بود و با لجبازي مايلي و دعوت نكردن از پاشازاده داشتيم شانس صعود به جهاني روسيه رو از دست ميداديم تا فرشته فداكار مهندس مصطفوي مثل هميشه نجاتمون داد ورزش تيمي به اين شكل مگه ميتونه كارهايي مثل اقاي گل شدن يا مرد سال شدن يا بهترين پاسور ليگ شدن كه به صورت مستقيم روي سرنوشت و نتايج و امتيازهاي همه تيمها اين منطقه تاثير مستقيم داره رو تو گروه افتخارات فردي قرار داد !!

و ممل هنوزم كه هنوزه توي علي چپ كوچه پرسه ميزنه و تازه در جواب من كه گفتم براي لمس و حس كردن و نظر دادن درباره هر موضوع و پديده اي بايد ازش شناخت داشته باشيد و تجربه اي ازش داشته باشيد تا بتونيد به تعاريف واقعي تري ازش برسيد ، چطور خود شما يك بار با رد كردن اسمش به عنوان دعوت به تيم منتخب جهان در حالي كه ايشون فقط در دوبازي اخر با استراليا توي تيم ملي بازي كرد و نميتونه از طرف فيفا به تيم منتخب جهان دعوت شده باشه !! اخه شما بايد حداقل يكبار بازيكنتون مرد سال اسيا ، اقاي گل جهان و بهترين گل ساز بوندس ليگا و بازيكن بايرن مونيخ و زننده گل به چلسي و ميلان و تو فينال دراماتيك ليگ قهرمانان اسيا حضور داشتن رو تجربه كرده باشيد تا نظر و اعتقادتون رو درباره اس بديد ، وقتي نميدونيد چه حسيه و تازه بين دو همسايه هم اينا پيدا كردن خودشون رو و كسي كه نميدونه حالت هر حسي مثل اينها رو و نميدونن اين قضيه رو و ايني كه جريان جامده يا مايع و يا گاز رو هنوز نميدونيم وقتي اصلاً اون احساس و فيلينگ رو هيچوقت نداشتيد و نميدونيد راجع به چيزي صحبت كنيد كه ميدوني مو لأي سبزه پوش

شيشتايي جون كارت درسته از تئوري فلسفه "درخت و شخصيت" رسيدي به قوانين فيزيكي "تجربه و آزمايش" پس بابا اينهمه فيزيكدان كه ميان تئوري ميدن در مورد فضاي ناشناخته يا گذشته پس بايد بيان جلو بوق بزنن چون به قول شما نه ديدنش نه لميس كردن، يا اقتصاد داني كه مياد سرانجام يك پروژه يا بودجه رو ارزيابي ميكنه تو تئوري شما بايد بره آب حوض بكشه، پراكنده گويي و مغالطه بدون مدرك و سند با قاطي كردن نيم درصد حرف درست تو ٩٩.٥٪‏ حرف بيهوده رو ميشه موجه جلوه داد؟ قضيه اون يارو كه ميخواست با يك سطل ماست دريا رو دوغ بكنه، معلومه كه افتخار او فوتباليستا افتخار شخصيه، اولا هيچكدومشون با كار تيمي بازيكناي پرسپوليس به اون مقام نرسيدن اين يك، در موقع كسبش اصلا تو تيم پرسپوليس نبودن اين دو، بر فرض اينكه اصلا بودن شما به من بگو جام بازيكن آسيا تو خونه بازيكنه يا تو باشگاه؟ اگر تو ويترين باشگاه باشه ميشه افتخار تيم و هواداراش، اگر تو خونه بازيكن باشه ميشه شخصي، شما به من بگو كدومه؟ نميشه بابام جان با يك سطل ماست دريا دوغ نميشه

اره ديگه ، مهدوي كيا و دايي و كريمي و خداداد عزيزي كه اصلاً به خاطر بازيهايي كه براي تيم ملي انجام دادن انتخاب نشدن ، پرسپوليسي ها هم كه اصلاً نقشي تو موقعيتهاي تيم ملي و پيروزي هاش نداشتن ، بچه هاي هم كه مرد سال اسيا ميشن فقط تنها كسي كه بهشون خنديد نازه مياد تو و به ما هم كه فقط ميخواهي بري .

نبينم اسطوره بهت گل بزنه شونصد متر بپره هوا بعد افتخارات شخصيش رو بزني به حساب باشگاه، راستي هر كي گفت اسطوره به كي گل زده يك كارت صد آفرين از باشگاه محمدان بنگلادش دريافت كنه

اسطوره‌شان هنوز که هنوز اینهارو داره به دادگاه میکشونه برای قرار داداش و الان هفت سال که تو مربیگری هر وقت به تیمشون گل می‌زنند دو متر رو هوا است خخخ آخر تعصب هستند جام ولایتیها،

خود گویی و خود خندی، چه مرد هنرمندی! همین که این همه تلاش هست تا مثلا گفته بشه که شهریار و موشک و جادوگر، هر کدوم یه دوره ای تو یه تیمی آبی پوش بودن یا وقتی به پرسپولیس گل زدن، شادی کردن و از این جور حرفا (به هدف به چالش کشیدن تعلق این افراد و افتخارهاشون به باشگاه پرسپولیس)، به خودی خود نشون دهنده ی بزرگ بودن پرسپولیس و پرسپولیسیهاست. پس چرا هیچ وقت پرسپولیسیها، سیاوش اکبرپور یا رضا عنایتی رو به چالش نمیکشن؟ یه مثل قدیمی هست که میگه به درختی که بار نداره، کسی هم سنگ نمیزنه. از اینا گذشته، از علی دایی و علی کریمی بگیر، تا مهرداد محمدی که هنوز به پرسپولیس هم نیومده، پرسپولیسیا عادت ندارن کم کاری کنن. پیرهن هر باشگاهی رو بپوشن، براش از جون مایه میذارن. این همون چیزیه که قدیما بهش میگفتن حلال و حروم و امروزه روز بهش میگن اصول حرفه ای فوتبال. ولی خب، وقتی میلاد میداوودی جلوی استقلال این پاش به اون پاش گیر میکنه یا محسن فروزان خودش با دست خودش توپ رو میکنه تو گل یا حتا همین علیمنصور، اون مدلی مینشست رو نیمکت نفت و اونجوری تیم رو ارنج میکرد (یادتون میاد که بیرانوند تو بازیای حذفی جلوی استقلال مورد غضب علیمنصور بود، ولی تو لیگ و روبروی پرسپولیس مورد بخشش سرمربی قرار گرفت؟!) دیگه این چیزا رو نه میشه با حلال حروم توضیح داد و نه با اصول حرفه ای گری فوتبال.

دقيقاً دوست عزيز ، اونطوري جريان ميشه دو پادشاه كه در اقليمي نميگنجن ولي ده تا ادم. معمولي و كوچك روي يه گليم ميتونن كنار هم زندگي كنن ، وقتي ميشي اسطوره هاي بزرگي مثل سلطان و دايي و كريمي و مهدوي كيا كه هركدوم اسمشون رو تريلي هم نميكشه كار باهم و روابط و مشكلاتشون كه بيشترش هم شخصي هست و به كسي ربطي نداره داستان و جريان جداگانه ميشه !! وگرنه افرادي در سطح فكري و منصوريان و شبيه اينها صد سال هم دچار چالش نميشن !! همين اقايون ابي ، حالا در سطح خودشون كم نيستن كه اگه اون باشه اونيكي نيمتونه باشه و اگر اون بره اون يكي مياد . پيروز قرباني مگه با بازوبند كاپيتاني مجبور نشد بره به خاطر مجيدي ؟ مگه رحمتي مجبور نشد بره چون قلعه نوعي موند ، مگه بعد صادقي مجبور نشد بره چون رحمتي داشت ميومد ؟ مگه جباري باشگاه رو مجبور نكرد كه از بين اون و كرار يكي رو انتخاب كنه و كرار رو انداختن بيرون ، بعدش فصل بعد چون قلعه نوعي داشت برميگشت جباري بايد ميرفت !! حالا اينها يه مشت بازيكن معمولي هستن و اصلاً قضيه دو پادشاه و يك اقليم نيست .

كامنت اصليم در جواب اين حرفهاي ناشي از كمبود و حسرت رفت به اميد خدا براي تصويب در شوراي تشخيص مصلحت نظام ، اما گفتتي هست كه اين بازي هست بين صباباتري و پرسپوليس ، جدايي سلطان و بازگشت دايي در فصل بعدش همراه شد با برگشتن سلطان و اينبار رفتن شهريار ، مصاحبه دايي در نود و اتهام زدن به سلطان درباره مشكلاتي كه براي پرسپوليس تو اون ليگ بيش اومد رابطه اين دو شكر اب كرد و اين مشكل روي سكوها هم رفت و باعث درگيري طرفداران سلطان و برادران و كارمندان دايي در موقع همين بازي شد ، براي همين خيلي بزن بزن بود بازي و خيلي هم كري داشتن و سكوها هم به شدت ملتهب ، اين صحنه بعد از گل دايي هست كه كليش به خاطر مسائلي بود كه گفتم ، هرچند اين اخلاق دايي هست كه اهل شادي نكردن و خدايي نكرده مثل بسياراني از تيم رقيب نيست كه وقتي تيم ديگه هستن كم فروشي و تمارض ميكنن و گل خالي بيرون ميزنن و كلاً بازي رو براي تيم سابقشون درميارن . تا وقتي كه توهين و بي احترامي به طرفداران تيمت نباشه و تحريكشون نكنه كسي من با محكم و باانگيزه بازي كردن جلوي تيم سابق مشكلي كه ندارم بلكه يه جورايي براي نتيجه تيمم ناراحت ممكنه بشم ولي افتخار ميكنم كه بازيكن جوري بار اورديم و پرورش داديم كه ميدونه براي جلوگيري از حرف و حديث بايد بهترين بازيش رو اتقاقاً جلوي ما بكنه .

بازیکنی رو من تو استقلال سراغ ندارم که از تیم رفته باشه و جلوی استقلال ضایع بازی در آورده باشه، بهشاد یاورزاده که عملا بعد از گل زدن وسط زمین گریه کرد، حتی محمد قاضی که از پرسپولیس اومد تو استقلال بعد از گلش به استقلال شادی نکرد. همه اینا به خاطر آدمایی مثل حجازی و پورحیدری بوده. اینا که برن تیم دست امثال افشارزاده میافته و دیگه از این خبرا نیست.

آقا بالاخره ما نفهميديم اين بازيكنه كه به باشگاه شخصيت ميده يا باشگاه كه به بازيكن كه به قول انگليسيها نوشته سمت چپ از پشت معتبر تره، يه پاراگراف نوشتين توش ٣٣ تا تناقض داره، اگه اولش بازيكن به باشگاه شخصيت ميده بعد باشگاه به بازيكن، ميشه مستفيض بفرمايين اون "اولش" كي هست؟ بعد اون "اولش" كي تموم ميشه كه باشگاه با شخصيت ميشه بعد شروع ميكنه به پرتاب شخصيت واسه بازيكنها، مثلا اولش باشگاه هايي مثل من يو يا بارسلونا كه بيشخصيت بودن كدوم بازيكنهاي باشخصيتي اول اومدن اونجا بعد اون تيمها مثل درخت بزرگ شدن و سايه انداختن رو سر بازيكنها؟ آقا من يخورده گيج شدم قضيه اون مرغ و تخم مرغه نيست كه سر كاري باشه؟ نكنه اصلا سر كاريم؟ بابا قرار نبود معما طرح كنين، شما بايد تو تست هوش شركت كنيد و جواب سوْال اين عكس رو بدين، ههههه، در ضمن خيار نمكي خيلي خوبه، خوشمزس و خاصيت داره، بخورين بخورين

دريافت "ميكنه"

سورنا جان شما كه ميگي ما چرا ميخنديم خوو كاكا شما دستمايه ندين، به قول اين دوستمون كه ميگه اول پرسپوليس بيشخصيت بود بعد دايي اومد بهش شخصيت داد نه ببخشيد پرسپوليس يك درخت با شخصيت بود كه با سايه خود به دايي شخصيت داد، آه نه ولش از ايشون مثال نميزنم، به نظر من هر دو با شخصيت بودن، فقط وقتي شهريار رفت پيش سلطان چون جادوگر با موشك زده بود تو سرش با سلطان قهر كرد و زد تو تيپ آقا كريم درسته؟ نه اصلا اينم ولش كنيم، خارج شوخي يك جواب منطقي به اين حرف من بده و نزن صحراي كربلا و "مغلطه اين با اون فرق داره" نگو به من و كلي گويي نكن جون هركي دوست داري چون من خودم درس ضد مغلطه بازي ميدم، دوست دارم بدونم تو كجاي دنيا تو كدوم تيم فوتبالي غير از تيم سوم پايتخت افتخارات شخصي بازيكنها مثل بازيكن سال آسيا شدن اونهم در زماني كه حتي در اون باشگاه توپ هم نميزدن ميشه جزو افتخارات اون باشگاه؟ ممكنه جزو افتخارات ملي اون كشور حساب بشه اما به حساب باشگاه زدن خيلي خنده داره، حالا اگر شما ميخواين باهاش كري بخونين چون چيز ديگه ايي ندارين قبول اما اينكه واقعا خودتون هم باورتون شده و فلسفه "درخت و شخصيت" براش درست ميكنين ميشه قضيه ملا نصرالدين كه به دروغ ميگفت كوچه بالايي آش ميدن بعد از مردموني كه ميدويدند پرسيد چي شده گفتن آش ميدن خودش رفت اول صف، شما هم جوگير نشين، برات مثالي ميزنم مسي فوتبالش رو از تيم N O B شروع كرد و هميشه هم ميگه من به اين تيم ارادت دارم و ميخوام فوتبالم رو اونجا تموم كنم، حالا شما به من بگو آيا هربار كه ايشون توپ يا كفش يا جوراب يا هر چي طلا ميگيره طرفدارهاي N O B اينكارا رو ميكنن؟ چپ و راست ميگن اين افتخار باشگاه ماست؟ نه دوست عزيز افتخارات شخصي مسي نه به اونا ربطي داره نه به بارسلونا واسه خودشه و تا حدودي هم در سطح ملي، خوب نكنيد اينكارا رو كه بعد بگين نخندين و مجبور شين فلسفه "درخت و شخصيت" رو ارائه بدين، حالا اميدوارم تيمتون بعد ٩ سال يك قهرماني بياره يا بريد فينال آسيا امسال بعدش در مورد باشگاه و افتخاراتش با هم كري ميخونيم، من ميرم خيار نمكي بخورم، بفرمايين

تو تاريخ فوتبال جهان ميمونه كه مثلاً كريس رونالدو نامي كه تونست n تا توپ طلا بگيره محصول اكادمي جوانان اسپورتينگ ليسبون بوده ، به من يو ميره و به اوج ميرسه و بعدش هم به عنوان يك سوپراستار به مادريد ميره ، تمام طرفداران اين تيمها هم از اينكه چنين بازيكني يه قسمت از هويت و تاريخ باشگاهشون در يك برهه زماني بوده بهش افتخار ميكنن ، حتي نسلهاي بعديشون هم اين حالت رو خواهند داشت . اما اين قضيه اي هست كه بايد براشون اتفاق بيفته تا متوجه شن و بفهمن ، وقتي چيزي نبوده و تو اين موقعيت نبودن براشون قابل درك نيست . همينطوري كه فقط حضور در تمرينات منچستر يونايتد وقتي كه ناصر خان عزيز از استقلال رفته بود به شهباز رو اقايون ابي دوست بهش افتخار ميكنن ، ناصر خان بعدش دوباره برگشت استقلال و تازه بعدش به محمدان بنگلادش رفت و اونجا بازي كرد و مربي شد ولي تاجيا به عنوان تيمي كه ناصر خان رو به فوتبال ايران معرفي كرد بيشترين سهم رو براي خودشون ميدونن . حالا اگه نشستن روي سكوهاي استاديوم لوركوزن يا بازي تو تيم دسته دو ماينتز يا سنت پايولي يا حضور سه ماهه در راپيدوين اتريش قابل افتخار كردن و كري خوندن نيست فكر نميكنم كه اين مشكل ما باشه. همونطوري كه نسل بعد از نسل طرفداران بوكاجونيورز به خاطر معرفي كردن و داشتن و شناساندن مارادوناي بزرگ به فوتبال جهان بهش افتخار ميكنن و هميشه هم براي طرفداران ريورپلات كري ميخونن ، يا اينكه ماردونا تمام عناوين رو بعد از رفتن به بارسلونا و ناپولي بدست اورد ولي حتي خود مارادونا هم خودش رو مديون بوكا و يه بوكايي اصيل ميدونه و هميشه مديون اون تيم و طرفداراش هست . مخصوصاً حالتهاي اينطوري كه بازيكنان كم نام يا بي نام و نشان هستن و بي تيمي ميرن كه همه چيز رو براشون عوض ميكنه و بهشون همه چيز مثل محبوبيت و پيشرفت و تيم ملي و اعتبار و شخصيت ميده و تازه پيشنهادهاي خارجي و بهتر براشون مياد كه اين هرگز اتفاق نميوفتاد به غير از بازي براي اون تيم به خصوص و پيدا كردن جايگاه در تيم ملي . افراي مثل اقاكريم در حال بازي براي كشاورز ، مهدوي كيا كه داشت در بانك ملي بازي ميكرد ، علي دايي كه براي بانك تجارت و در سطح باشگاههاي تهران بازي ميكرد يا علي كريمي كه در تيم فتح در دسته دو ليگ بازي ميكرد يا ميناوند تو تيم پاس و شاهرودي عضو كشاورز و ........ بدون حضور در تيم پرسپوليس اصلاً شايد مسائل ديگه براشون اتفاق نميافتاد و شايد اصلاً صاحب جايگاهي در تيم ملي نميشدن . معلومه كه هم براي اونها اين تيم به حالت ديگه داره و هم براي طرفداران اونها معتبر و دوست داشتي و سرشار از غرور و اعتبار هستن . حالا شما اصلاً نداشتيد همچين چيزهايي رو و براتون ناملموسه اصلاً به ما ربطي نداره ، جالبه كه روي خود فرهاد روي وب سايت رسمي تيمتون اومده افتخارات : به عنوان تنها ايراني فاتح ليگ قهرمانان اسيا در فرمت جديدش ، وقتي كه ايشون فقط بازي رفت و برگشت فينال تيم العين به صورت قرضي برده بودش و اخر هم قهرمان شده بود ، نه اقاجون نداريد چيزي ، خالا بجاي اينكه تلاش كنيد و به سطح ما برسونيد خودتون رو داريد سعي ميكنيد با تلاش مضبوحانه ما رو بكشيد پايين در سطح خودتون .

شیشتایی جان، تو اون مقطع زمانی ای که گفتی، خیلی اتفاقا تو پرسپولیس افتاد. سالی که بگوویچ سرمربی بود و خیلی از بازیکنا رو رد کردن رفت، یکیشون رهبری فرد بود. هرگز یادم نمیره شادی گلش تو بازی پاس – پرسپولیس. وقتی پنالتی رو زد تو گل (گمونم اون سال ایلیچ دروازه بان پرسپولیس بود) نمیدونست از خوشحالی چیکار کنه. اون روز من خودم تو ورزشگاه بودم. سر همین مشکلات شخصی بود که حتا علی انصاریان یه سال رفت استقلال. درست چند سال دیگه اش، داستان شهریار از یک طرف بود و موشک و جادوگر از طرف دیگه. یکیشون میومد پرسپولیس، اون یکی میرفت. چون (به هر دلیلی که به نظرم به خودشون مربوطه) با هم نمیتونستن و نمیخاستن کار کنن. باید دقت کرد که بازیکنایی در حد و اندازه ی دایی و کریمی با هم به مشکل میخورن؛ وگرنه تو تیمی که هیچ بازیکن اسم و رسم داری ندارن، کی با کی قراره به مشکل بخوره؟ اینا ته تهشون اینه که سید میتی میاد و نسخه ی حنیف رو می پیچه. یا آرش بحرانی میره و سید رو «آنفالو» میکنه. تو مقایسه ی سید میتی و حنیف و آرش بحرانی با شهریار و موشک و جادوگر، آدم یاد اون شعر معروف ایرج میرزا میفته: خال مهرویان سیاه و دانه ی فلفل سیاه ...... هر دو جانسوزند، اما این کجا و آن کجا؟

Scorpion , اتفاقاً تمام مطلب و نكته من هم همينه ، وقتي كه ميان جلوي استقلال از اون ور خيلي ضايع بازي درميارن ، توي كار تيمي كه بهش تعهد اخلاقي و حرفه اي داره و ارش دستمزد ميگيره ميزاره ، ناجوانمردانه خنجر ميزنن به تيم فعليشون ، گل خالي ميزنن بيرون ، تمارض ميكنن ، مصدوم الكي ميشن و كار رو براي تيم سابقه شون درميارن كه خيلي كار غير حرفه اي و كثيفي هست . يا بازيكنهايي رو كه وقتي هنوز دارن تو تيمي بازي ميكنن و يكدفعه پيشنهاد فصل بعد استقلال رو بهش ميدن ، بعدش بازيكن رو مجبور ميكنن كه توي بازي همين فصل جاري جلوي استقلال به برد تيمتون كمك كنه و سال بعدش خيلي عادي مياد تيم شما ، يكي از شگردهاي تخصصي امير قلعه هست و ميتونم چندين و چند مورد رو مثال بزنم . جوري براتون غير عادي و غير طبيعي هست كه وقتي عضو سابق استقلال در رويارويي با تيم سابقش با تعهد و شرافتمندانه و حرفه اي بياد تو زمين بدترين توهين ها رو بهش ميكنيد ، همونطوري كه عيب قلعه رو گفتم بايد حسنش رو هم بگم كه در تقابل با تيم سابقش استقلال با تمام توان و بدور از اين دوز و كلكها مياد تو زمين . اما ما هميشه ضربه رو از بازيكنان سابق خودمون ميخوريم و يه جورايي هم بيشتر حال ميكنيم و اقتخار ميكنيم بهش وقتي كه بازيكن سابقمون مياد و محكم با تمام توان جلوي ما بازي ميكنه و كلاً هم اگر هم قراره گل بخوريم بزار حداقل از همين بچه هاي خودمون گل بخوريم ، همين فصل پيش كه تازه اس و دقيق يادمونه بينيين از يونس شاكري و بادامكي جلوي پديده ، غلامرضا رضايي و رضا نوروزي تو بازي رفت با سايپا ، خلعتبري براي سپاهان ، دغاغله تو بازي برگشت با سايپا ، علي عسكر تو تركيب سياه جامگان كه جلوي ما بازي كرد ، مازيار زارع و پژمان نوري تو بازي با ملوان همشون يا گل بهمون زدن يا بهترين بازيكن زمين بودن . ولي شما يك مثال بزن كه عضو سابقتون اومده جلوي شما شرافتمندانه و حرفه اي و روي روال طبيعي بهترين كارم خواهد هست براي اينكه نشون ميده اين يازيكن كجا بزرگ شده و رشد كرده ، ما اعتقاد داريم اتفاقاً بايد بهترين نمايش شون رو جلوي ما ارايه بدن كه حرف و حديثي توش نباشه و شبهه و ذهنيتي بعداً بوجود نياد واسه كسي .

اره ديگه ، مهدوي كيا و دايي و كريمي و خداداد عزيزي كه اصلاً به خاطر بازيهايي كه براي تيم ملي انجام دادن انتخاب نشدن ، پرسپوليسي ها هم كه اصلاً نقشي تو موقعيتهاي تيم ملي و پيروزي هاش نداشتن ، بچه هاي هم كه مرد سال اسيا ميشن فقط تنها كسي كه بهشون خنديد نازه مياد تو و به ما هم كه فقط ميخواهي بري .

شيشتايي جون كارت درسته از تئوري فلسفه "درخت و شخصيت" رسيدي به قوانين فيزيكي "تجربه و آزمايش" پس بابا اينهمه فيزيكدان كه ميان تئوري ميدن در مورد فضاي ناشناخته يا گذشته پس بايد بيان جلو بوق بزنن چون به قول شما نه ديدنش نه لميس كردن، يا اقتصاد داني كه مياد سرانجام يك پروژه يا بودجه رو ارزيابي ميكنه تو تئوري شما بايد بره آب حوض بكشه، پراكنده گويي و مغالطه بدون مدرك و سند با قاطي كردن نيم درصد حرف درست تو ٩٩.٥٪‏ حرف بيهوده رو ميشه موجه جلوه داد؟ قضيه اون يارو كه ميخواست با يك سطل ماست دريا رو دوغ بكنه، معلومه كه افتخار او فوتباليستا افتخار شخصيه، اولا هيچكدومشون با كار تيمي بازيكناي پرسپوليس به اون مقام نرسيدن اين يك، در موقع كسبش اصلا تو تيم پرسپوليس نبودن اين دو، بر فرض اينكه اصلا بودن شما به من بگو جام بازيكن آسيا تو خونه بازيكنه يا تو باشگاه؟ اگر تو ويترين باشگاه باشه ميشه افتخار تيم و هواداراش، اگر تو خونه بازيكن باشه ميشه شخصي، شما به من بگو كدومه؟ نميشه بابام جان با يك سطل ماست دريا دوغ نميشه

ممل جون ، اينقدر واضح و اشكار توضيح دادم كه حتي اگه كسي كه فارسي زبون اصلي و مادريش هم نباشه براحتي متوجه ميشه ، بعد هم داداش تو كه خواب نيستي كه اصلاً ادم بخواد يا تصميم بگيره كه بيدارت كنه ، باكمال احترام دوست عزيز تو خودت رو به خواب زدي و كسي كه خودش رو به خواب زده رو اصلاً نميشه بيدار كرد ، تو داداش ديگه از استقلال اردبيل حرف زدي تا حضور مهدوي كيا براي نيم فصل تو تيم امير عابديني و عوض شدن استقلال رشت به پگاه گيلان و سپس به تغير دوباره به داماش گيلان و قرارداد داخلي علي كريمي با استقلال و خوشحالي علي دايي بعد از گل به پرسپوليس !! جايي كه با اوردن مثل انگليسي كه ميگه اسم جلوي پيراهن در سمت چپ سينه بزرگتر از از اسم نوشته شده پشت پيراهن يك تيم باشگاهي هست . باشگاه شما رو نميدونم چون همين حالا گلر و كاپيتان تيم مربي عوض ميكنه ، مربي دروازه بأنها رو به ميل خودش مياره ، حتي گلر دوم رو ، بازيكن كنار ميزاره و حتم دارم تو ارنج هم دخالت ميكنه ، همين حالا به خاطر ترس از فرهاد مجيدي كه ناراحت نشه شماره هفت باشگاه رو كه روزي برتن بزرگي مثل مجيد نامجو بوده كه اصلاً از نظر فوتبالي و فني فرهاد حتي بند كفش نامجو هم نبوده حتي تو دوران اوج و بهترين زمان بازيگريش ، بعد شما مياييد كلاً جشن پيراهن تيمتون رو كنسل ميكنيد كه فرهاد بهتون تشر نزنه و بهتون اخم نكنه خدايي نكرده قدتون كوتاه شه . ولي تو باشگاه ما هيچ نام و چهره اي بزرگتر از نام مقدس باشگاه نيست ، حتي اگه اون نام سلطان باشه يا شهريار اقاي گل جهان باشه يا موشك و جادوگر و عقاب اسيا ... شما رو مطمئن نيستم ولي تيم ما از اعتبار و عزت و شخصيت تا محبوبيت و شهرت و پيراهن تيم ملي و پيشنهادهاي بهتر اروپايي و پيشرفت رو همه رو يكجا بهت ميده و تا اخر عمر نونش رو خواهي خورد .....

لطفاً شما از طرف همون دهكده ابي ابليمويي جهاني و شعبات تاج صحبت كنيد و از طرف مردم دنيا حرف نزنيد . افتخارات شخصي چيه بابا ؟ صد و نه گل شهريار براي تيم ملي و بارها خوشحالمون كرد ميشه افتخارات شخصي ؟ اون كشتي و رشته هاي رزمي و شنا و دو و ميداني هست كه تكي كار ميكني ، يا اسم يزرگ اينها تو فوتبال اسيا و بارها باعث خوشحالي همه ايرانيها در تيم ملي يا ارزش و اعتباري كه براي مرد سال شدن تو قاره به همه ما ايراني ها دادن و باعث شادي و غرور و افتخارمون شدن هرگز افتخارات فردي مثل قهرمان شدن يه وزنه بردار يا طلا گرفتن يه كشتي گير به حساب نمياد . حالا اگر براي شما پيش نيومده كه بازيكنان تون لگد به پشت گربه زده باشن تو تمام زندگي تون و چيزي بالاتر از بازيكن هفته ليگ امارات نديديد لطفاً از طرف همه تصميم نگيريد و از زبون همه حرف نزنيد ، هنوز يادم نرفته كه معرفي پاشازاده از طرف مصطفوي رييس وقت فدراسيون به عنوان نماينده كشورمون براي بازي سمبليك و تنها براي لجبازي و تحت فشار گذاشتن مايلي كهن و نشون دادن اينكه مايلي كهن تنها مقصر نزول تيم ملي در مقدماتي جام جهاني ٩٨ بود و با لجبازي مايلي و دعوت نكردن از پاشازاده داشتيم شانس صعود به جهاني روسيه رو از دست ميداديم تا فرشته فداكار مهندس مصطفوي مثل هميشه نجاتمون داد ورزش تيمي به اين شكل مگه ميتونه كارهايي مثل اقاي گل شدن يا مرد سال شدن يا بهترين پاسور ليگ شدن كه به صورت مستقيم روي سرنوشت و نتايج و امتيازهاي همه تيمها اين منطقه تاثير مستقيم داره رو تو گروه افتخارات فردي قرار داد !!

و ممل هنوزم كه هنوزه توي علي چپ كوچه پرسه ميزنه و تازه در جواب من كه گفتم براي لمس و حس كردن و نظر دادن درباره هر موضوع و پديده اي بايد ازش شناخت داشته باشيد و تجربه اي ازش داشته باشيد تا بتونيد به تعاريف واقعي تري ازش برسيد ، چطور خود شما يك بار با رد كردن اسمش به عنوان دعوت به تيم منتخب جهان در حالي كه ايشون فقط در دوبازي اخر با استراليا توي تيم ملي بازي كرد و نميتونه از طرف فيفا به تيم منتخب جهان دعوت شده باشه !! اخه شما بايد حداقل يكبار بازيكنتون مرد سال اسيا ، اقاي گل جهان و بهترين گل ساز بوندس ليگا و بازيكن بايرن مونيخ و زننده گل به چلسي و ميلان و تو فينال دراماتيك ليگ قهرمانان اسيا حضور داشتن رو تجربه كرده باشيد تا نظر و اعتقادتون رو درباره اس بديد ، وقتي نميدونيد چه حسيه و تازه بين دو همسايه هم اينا پيدا كردن خودشون رو و كسي كه نميدونه حالت هر حسي مثل اينها رو و نميدونن اين قضيه رو و ايني كه جريان جامده يا مايع و يا گاز رو هنوز نميدونيم وقتي اصلاً اون احساس و فيلينگ رو هيچوقت نداشتيد و نميدونيد راجع به چيزي صحبت كنيد كه ميدوني مو لأي سبزه پوش