جایی برای نوشتن از روزهایی که هیچکدام‌مان فکرش را هم نمی‌کردیم. ( درباره کرونامه | عضویت | ورود )
تخمین

یکی می‌گوید شنبه همه‌چیز درست می‌شود، یکی می‌گوید چند هفته، یکی می‌گوید چند ماه...! مادربزرگم که تا چند روز پیش از آن سوی دنیا روحیه می‌داد، حالا می‌گوید خسته شده است، کسل شده است، حوصله‌اش سر رفته است.

پسرک هر روز بزرگ‌تر می‌شود. امروز و فرداست که شروع‌کند به راه‌رفتن! عجله‌ای نداریم. حتی تاتی‌تاتی هم نمی‌کنیم. قرنطینه‌مان تنگ‌تر می‌شود وقتی با قدم‌های کوچکش از این سو به آن سو بدود.

مادربزرگ هر روز سؤال می‌کند... هنوز راه نیافتاده؟

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.