Disclaimer: This content is provided and hosted from a 3rd party server (Aparat.com). Footballitarin is not responsible for the content, its quality, and its accuracy. (DMCA Compliance)
← نظر کاربران را اینجا ببینید. ( تعداد نظرات: ۸ )
حدود ۲ سال پیش Mamali777 گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۲۲۲۳
ایشون منتظره که فدراسیون بی کفایت براش بازی دوستانه بگذاره و فدراسیون بی کفایت هم منتظره که ایشون بدون اردو و بازی تدارکاتی معجزه بکنه!! من فکر کنم آقای اسکوچیچ هنوز با سیستم کشور ایران آشنا نشده و فکر میکنه امده سوئد !! ایران یک مربی لازم داره که از همون روز اول با فدراسیون و آقایان نامسئول گلاویز بشه و حق خودش و تیم را به زور بگیره.
حدود ۲ سال پیش Perspolis4 گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۱۸۱۹
این مجری ها یه پرس کنفرانس خارجی نگاه نمیکنن که یاد بگیرن سوال پرسیدن رو ، مردک تو داری روضه میخونی یا سوال میپرسی . سوال باید کوتاه و مختصر و مفید باشه
من فهميدم فرهنگ كرواسى واقعاً فرهنگ متانت و عزت نفس هستش (هم برانكو هم اسكوچيچ) و فرهنگ ايرانى (در حال حاضر متاسفانه) سخيف، شكمو، نامعقول، و deranged است. سوالهاى مجرى بسيار سخيف، deranged (ناميزون) هستش و اسكوچيچ كار دشوارى داره كه همكلام با اين سوال كننده ى بسيار low level نشه
حدود ۲ سال پیش DashRezaT گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۱۴۱۵
فرهنگ ما داره روز به روز سقوط میکنه من جای اسکوچیچ بودم چندتا درشت بارشون میکردم
حدود ۲ سال پیش Seda110 گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۹۱۰
چند دقیقه پیش بازی پاری سن ژرمن با اوراوا ردز از ژاپن را می دیدم. ما کجای دنیا هستیم و دیگران کجا. ژاپن با فاصله قدرت فوتبال آسیا شده و ما با این روندی که در پیش گرفته ایم باید برویم در کنار سریلانکا و میانمار. با اینکه سه بر صفر باختند اما فوق العاده بودند. ای کاش می توانستیم تیم خودمان و خصوصا اسکوچیچ را در مقابل چنین تیم هایی محک بزنیم!!! آن موقع بیشتر معلوم می شد چقدر هیچکاره ایم. فاجعه نزدیک است متاسفانه.
حدود ۲ سال پیش arasradio گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۵۶
دراگان كمى رو تقويت انگليسى ات كار كن
حدود ۲ سال پیش arasradio گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۳۴
More better? نه اينكه حالا big deal باشه ها. خوب زبان چندمته. ولى سخته فهميدنت. بيچاره مترجم اول اصلاً نفهميد چه جورى شروع كردى!!
Thanks for inviting me. خيلى آسونه.
Thanks invite me?! حالا از اين ميشه گذشت و اينكه واقعاً سخته فهميدنت. اما اين همه سال فارسى كه ميتونستى ياد بگيرى. قبول كن تنبلي. شما كروآتها كه به ايرانى بودن خودتان همه جا مينازيد و ايران وطن دومتان هست اما هيچ تلاشى براى يادگيرى فارسى انجام نداديد. باز دم گادوين منشاى نيجريه اى گرم. بهرروى موفق باشى. بله دير شده. يكى از مقصراش خودتى. اما هنوز با اخراج استيلى و يك اتحاد ناگهانى با يك شگفتى و اتفاق فوتبال ميشه كارهايى كرد. حالا ببينيم. سخته. اما ببينيم.
حالا كه كرواتها ريشه ى خودشون رو ايرانى ميدونند شعر دماونديه ى بهار ميتونه تيم ملى رو دوباره به شكوه ايران باستان و ريتم سلامت و نيرو برگردونه … خيلى شعر خوبيه؛
ای ديو سپید پای در بند [ديو اينجا يعنى خدايچه، معنى منفى ندارد، يعنى قدرت و شكوه نهفته. بخوانيد؛ اى مهر سپيد پاى در بند] /
ای گنبد گیتی ای دماوند …
از سیم به سر، یکی کلهخود /
ز آهن به میان یکی کمربند …
تا چشم بشر نبیندت روی /
بنهفته به ابر، چهرِ دلبند …
تا وارهی از دم ستوران /
وز مردم نحس دیو مانند [اينجا ديو معنى ى بد داره] …
با شیر سپهر بسته پیمان /
با اختر سعد کرده پیوند …
چون گشت زمین ز جور گردون /
سرد و سیه و خموش و آوند …
بنواخت زخشم برفلک مشت /
آن مشت تویی تو، ای دماوند ..
تو مشت درشت روزگاری /
از گردش قرنها پس افکند …
ای مشت زمین بر آسمان شو /
بر ری [رى يعنى تهران]بنواز ضربتی چند …
نینی تو نه مشت روزگاری /
ای کوه نیم ز گفته خرسند [اينجا بهار نظرش رو عوض ميكنه ميگه توصيف بهترى بايد …]
تو قلب فسردهٔ زمینی /
از درد ورم نموده یک چند …
تا درد و ورم فرو نشیند /
کافور بر آن ضماد کردند [برف را به كافور تشبيه كرده و كوه دماوند را به قلب ورم كرده ى زخمى و خنجر خورده كه پانسمانش (ضماد) كرده اند … تلاش كرده تشبيه بهترى بكنه ولى به جايى نرسيده … حالا] …
شو منفجر ای دل زمانه /
وان آتش خود نهفته مپسند …
خامش منشین سخن همی گوی /
افسرده مباش خوش همی خند …
پنهان مکن آتش درون را /
زین سوختهجان شنو یکی پند …
گر آتش دل نهفته داری /
سوزد جانَت به جانْتْ سوگند …
بر ژرف دهانت سخت بندی /
بر بسته سپهر زال پر فند …
من بند دهانت برگشایم /
ور بگشایند بندم از بند [يعنى اى دماوند من تو را به حرف مياورم حتى اگر بند بند مرا اززهم مثل قاشقچى بدرند … من بغض نهفته ى ايران و ايرانى اصيل را بيان ميكنم] …
ازآتش دل برون فرستم /
برقی که بسوزد آن دهان بند ….
من این کنم و بود که آید /
نزدیک تو این عمل خوشایند …
آزاد شوی و بر خروشی /
ماننده ى ديو جسته از بند [باز ديو اينجا معنى منفى ندارد، منظور انرژى و زور است كه اگر مهار شده باشد سفيد و خوب است؛ بخوانيد مانند پرىّ ى جسته از بند] …
هرّای تو افکند زلازل /
از نیشابور تا نهاوند [اى ايرانى اگر بيادت بيوفته كه كى بودى و چه شكوهى داشتى، اگر شاهنامه ى فردوسى را بخوانى كه يادت بياد كى بودى، نعره ى تو زلزله اى مى افكند از نيشابور تا نهاوند .. و ديگه گداى اين بچه بسيجى ى دماغو ى پرتغال باز نمينشينى كه اينطور به تيم ملى و همه ى ايران و ايرانى توهين عملى كنه … تيم ملى اى كه طارمى بره پاستور (در شعر بهار منظور از "رى" همان "پاستور" است) و بره پارتيش رو ببينه كه سرمربى رو عوض كنه و فردوسى پور بيشرم هم هرهر بخنده به كارش … ] …
وز برق تنورهات بتابد /
ز البرز اشعه تا به الوند [اشعّه با تشديد بخوانيد كه ضربه داشته باشه] …
ای مادر سر سپید بشنو /
این پند سیاه بخت، فرزند [مادر سرسفيد دماونده و فرزند سيه بخت مردم ايرانند] ..
برکش ز سر این سپید معجر /
بنشین به یکی کبود اورند [اين حجاب تحميلى رو بردار و بر تخت بنفش پادشاهى بنشين … اورند اينجا يعنى تخت پادشاهى … ولى به معنى تاج پادشاهى هم هست] …
بگرای چو اژدهای گرزه /
بخروش چو شرزه شیر ارغند …
ترکیبی ساز بی مماثل [يعنى بى مثل … يعنى اى اسكوچيچ يك تيمى با يك تاكتيكى بساز كى كاملاً جديد باشه … بى مماثل] /
معجونی ساز بیهمانند ….
از نار و سعیر و گاز و گوگرد /
از دود و حمیم و صخره و گند [گند اينجا معنى منفى ندارد. منظور H2S است كه گرچه بوى بدى دارد ولى در ساخت بمب و دارو خيلى كاربرد دارد … خلاصه ى معنى اين بيت اين ميشه كه طارمى را هم بيار توى تيم … نظر ضمير ناخودآگاه شاعر (ملك الشعراى بهار) اينه كه گند (طارمى) هم توى تركيب باشه] …
از آتش آه خلق مظلوم /
و از شعلهٔ کیفر خداوند …
ابری بفرست بر سر ری /
بارانش زهول و بیم و آفند …
بشکن در دوزخ و برون ریز /
بادافره کفر کافری چند …
زانگونه که بر مدینهٔ عاد /
صرصر شرر عدم پراکند …
چونان که بشارسان «پمپی» /
ولکان اجل معلق ….
بفکن ز پی این اساس تزویر /
بگسل ز هم این نژاد و ییوند [ييوند=ياوند يعنى پادشاه؛ آنموقع منظور ملك الشعراى بهار سرنگونى نظام پادشاهى بوده است اما معنى امروزش استقلال و آزاديست]
برکن ز بن این بنا که باید /
از ریشه بنای ظلم برکند …
زبن بیخردان سفله بستان /
داد دل مردم خردمند …
ملك الشعراى بهار - قصيده ى دماونديه