#وریا_غفوری خداحافظی کرد. بازیکنی ۳۵ ساله که مثلِ تمامِ فوتبالیستها فراز و فرود داشت بیتردید به خاطرِ کُنشهای مدنی و سیاسیاش از فوتبالِ نفسبریدهی ایران کنار رفت. دیگر قصهی او را همه میدانیم. ماجرایی که از چند سال پیش پررنگتر شد، به حذف از تیمِ ملی، نیمکتنشینی در تاج، عدمِ تمدیدِ قرارداد با آبیها، رفتن به فولاد، بازداشت، زندان و بازگشتِ با وثیقه همراه بود و چند ماه پیش هم خبر جدایی از فولاد. وریا غفوری نه تئوریسینِ سیاسی بود، نه ادعای جامعهشناسی داشت اما راهِ «سکوت» برنگزید تا کنجِ عافیتی داشته باشد. «کاپیتانبودن» در تیمهایی چون تاج و پرسپولیس سوای اهمیتِ فوتبالیشان شانی فردی نیز به وجود میآورد و باری بر دوش «کاپیتان» میگذارد. بیشک این تصمیم فوتبالی نیست ولی چون در زمانهی ما همه چیز سیاسی شده و دیگر «فوتبالی» نیست باید وریا را هدفِ غضبِ تندروهایی بدانیم که صدایشان هر روز بلند است و گوشخراش و بدآوا. هرچند وریا در این سیرِ تاریخی تنها نیست. کم نیستند ورزشکارانی در تاریخِ ما که سیاستمداران آنها را خوش نداشتهاند. چه ورزش و محبوبیتِ برآمده از آن «قدرت» میآورد و این قدرت تا زمانی در حیطهی فوتبال تحمل میشود که یا شکلی «لُمپن» داشته باشد، یا از «ثروت» بگوید یا در نهایت «الگو»یی باشد برای نسلهای جوان! خروج از این مثلث پذیرفتنی نیست و تاوانِ سنگینی دارد. مدیرانِ بلهقربانگوی ورزش همیشه پیِ این سهگانهی مضحک رفتهاند و باختهاند. مثلِ زمانی که «بازیکنِ اخلاق» و «تیمِ اخلاق» انتخاب میشد و حالا وریا علیهِ آن اخلاقنماییای که مدام میخواست همه چیز را پنهان کند شوریده. او بایکوت شد. حتا نگذاشتند در تیماش از فوتبال برود و حالا میخواهد در آزادی و وسطِ آبی و سرخ این قصه را تمامکند. متمرد باید بها بدهد. «یاغی» در فوتبال میتواند هر چیزی باشد جز آن که بعدِ بازی، خیسِ عرق و با زبان ساده بگوید «وقتی بحث مردم پیش میآید فوتبال برای من اولویت نیست». وریا تن به تلاش برای ادامهی لمپنیسم همیشهگی فوتبال نداد. همان وضعیتی که به مذاق بسیاری خوش میآید. «بازی کن، پول بگیر و برو به تفریحات برس». بیرون جهیدن از صفِ مُردهگان در این اتمسفر بینهایت دشوار است و وریا نهتنها چنین کرد که بسیاری از فوتبالیستهای دیگر را نیز جسارت داد. او در اوجِ محبوبیت تمرد میکرد و همین برخی را بر آن داشت تا او را تنبیه کنند! در قاموس اینان ورزشکار فقط بدنِ رام است که باید تن را مصرف کند. وریا غفوری همانجور که بازی کرد، زیسته کاپیتانی رامنشدنی که قصهی خودش را ساخت.