اين بازي به عنوان جام بين قاره اي بين ايران قهرمان اسيا در سال ١٩٩٠ در پكن و تيم الجزاير قهرمان افريقا انجام شد ، اين بازي رفت در تهران بود ، تنها مشكل ما هم مصدوميت فرشاد پيوس براي اين مسابقه بود ، درخشش استثنايي مجيد نامجو كه حتي باعث پيشنهاد جدي تيم پس اس جي شد ولي مصدوميت شديد مجيد فقط چند هفته بعد از اين بازي و در بازي استقلال و پاس ، اين شانس رو گرفت از اين بازيكن با استعداد ، نكات ديگه هم بازي خوب صمد مرفاوي بود و البته دعوت دوباره از حميد درخشان پس از خط زدن وي در بازيهاي اسيايي پكن . پنجعلي يك نيمه بازي كرد و در بين نيمه از فوتبال ملي خداحافظي كرد و بازوبند كاپيتاني به حميد درخشان رسيد .....

يك روز خوب برأي فوتبال ملي و اين بازي ماندگار از يكي از بهترين و فني ترين و در عين حال يكي بدشانس ترين نسل هاي فوتبال كشور كه اگر فقط چند سال دير تَر به دنيا امده بود ، ميتونست به خيلي جاها برسه . جو عالي و وحشتناك ورزشگاه و يك بازي شديداً هجومي و حمله اي و البته احساسي مخصوصاً بعد از گل مساوي حريف ، يكي از سخت ترين روزها و بازيهاي دوران حرفه اي رباح ماجر معروف و همبازيانش رو رقم زد و مردمي كه تازه ميخواست فضاي جديدي رو بعد از انهدام باشكوه ٥٧ و جنگ ويران كننده ٨ ساله تجربه كنه .....

اين بازي جام بين قاره اي اسيا و افريقا بين ايران قهرمان اسيا در پكن ١٩٩٠ و الجزاير قهرمان قاره افريقا بود . اين بازي رفت در تهران بود و مشكلات تيم ما مصدوميت فرشاد پيوس براي اين بازي و البته خداحافظي محمد پنجعلي كاپيتان و يكي از بهترين ، با هوش ترين و با ثبات ترين مدافعان تاريخ فوتبال بود . كاپيتان پنجي يك نيمه بازي كرد و از تيم ملي خداحافظي كرد و جاي خود را به نادر محمدخاني و بازوبند ملي رو به حميد درخشان داد و رفت .

این تیم‌ عالی‌ بود.

از نكات بازي امادگي و بازي استثنايي مجيد نامجو مطلق تو اين مسابقه بود ، بازي درخشاني كه باعث آمدن و پيشنهاد جدي تيم پي اس جي فرانسه شد ولي از بد حادثه مجيد تنها چند هفته بعد از اين بازي با مصدوميت شديدي از ناحيه مچ در بازي استقلال و پاس مواجه شد و اون شانس رو از دست داد . فشار بي نهايت و البته إحساسي ما خصوصاً تو نيمه دوم ، هماهنگي زرينچه و مطلق در رأست و محرمي و أبطحي در چپ در كنار بازي خوب و تأثيرگذار صمد مرفاري در نوك حمله از مسائل اون بازي بود ...

مسأله ديگه تو اين بازي دعوت جديد از حميد درخشان و البته بعد از خط خوردن از فهرست تيم برأي بازيهاي اسيايي پكن . همينطور بازي خوب صمد مرفاوي ، هماهنگي مدافعان كناري و هافبك ، الجزاير توي قوطي برأي بيشتر زمان اين بازي ، شوق و ذوق مردم و طرفداران إيراني كه تازه ميخواستن بعد از انهدام باشكوه ٥٧ و جنگ خانمانسوز و نا جوانمردانه ٨ ساله ، تجارب جديدي را پشت سر ميزاره . دريبلهاي سر پاي أبطحي و حركت و پاس گل محرمي و ضربه هشيارانه مرفاوي به نظر من نكته كليدي بازي بود . ما اين بازي رو برديم و در بازي برگشت با يك بازي محتاطانه ، تأخيري و دفاعي صرف ، تيم هجومي و با روحيه بازي رفت رو خلع صلاح كرديم و در اخرين لحظات بازي و طبق معمول اكثريت بازي هاي اينچنيني براي ما ، يك اشتباه و ناهماهنگي ، ضربه و گل الجزاير و رنگ باختن همه چيز در عرض چند ثانيه .

روزهاي پراميد و پر جوش و خروشي بود برأي نسل ما كه فقط سوخت و بعضي وقتها هم خودسوزي كرد ، سكوهاي داغ ازادي و امجديه ، ورزشگاه هاي پر و برنامه هفتگي ورزش و مردم و ورزش از نگاه دو . كلي اميد و رويا كه به خاطر تموم شدن اون جنگ لعنتي مثل نسيمي به صورت اون نسل ميخورد . دو سال از تموم شدن جنگ گذشته بود ، روزهايي كه بعضي موقع ها و نه هميشه اين اگهي از تلويزيون پخش ميشد : پخش مستقيم بازي استقلال و پرسپوليس ، روز جمعه ، با ٤٥ دقيقه تاخير !!! از ساعت ١٦ ، شبكه دو . همش بعد از دو سال قهرمان اسيا شديم ، قهرمان باشگاه هاي اسيا شديم و همين طور قهرمان جام برندگان جام باشگاه هاي اسيا . بعد هم دو نائب قهرماني ديگه تو دوره بعدي جام باشگاه ها و جام در جام اسيا و بوسيله همون دو تيم و البته اين جام بين قاره اي كه تو اخرين لحظات از دستمون ليز خورد و افتاد . اما بعد از مدتي بيدار شديم و فهميدم كه انگار اين خاك نفرين شده است ، براي نسل قبل ما كه ماشه رو كشيد ، نسل ما كه اوار نسيبش شد و نسلهاي بعدي رو كه شايد تاوان اشتباهات نسلهاي قبلي رو پس ميدهد .

نامجو مطلق اگه الان بازی میکرد نمی‌شد روش قیمت گذاشت،... گًل علیپور تو دربی خیلی‌ شبیه گًل مرفاوی بود، اینور هم ابطحی و محرمی حرف نداشتن ، مطلق اینجا بهترین دورانش و داره بعد یک احمقی به اسم علی‌ اکبر یوسفی کاری باهاش کرد که دیگه فوتبالش تموم شد و استقلال هم انداختش بیرون،. درخشان هم تکنسین خطّ هافبک بود و محمد خانی هم آخرین روزای فوتبالش،.. این رباح ماجر هم تو بایرن مونیخ بود، اونا یه گًل فوق استثنایی تو بازی بعدی زدن که پشت پای محرمی به زننده گًل و در پی‌ داشت :) همون موقع یادمه از قلعه نویی پرسیدن زیباترین گلی‌ که دیدی کدوم بود که ایشون هم بین این همه گًل تو دنیا فرمودن گلی که عابدزاده از الجزایر خورد

اینم اضافه کنم گزارش‌های اون موقع دونفره انجام میشد بهمن صالح نیا که نمونم دیگه چی‌ شد و غیب شد و بهروان که ظاهراً استقلالی هم بود

Leonardo عزيز ، گزارشگر اسمش كيومرث صالح نيا و برادرزاده بهمن صالح نيا ملوان بود . ايشون شديداً پرسپوليسي بود مثل شفيع . شفيع كه نميدونم شما ميدونيد يا نه ، ولي چند سال مسئول خريد و تداركات پرسپوليس بود ، تداركات نه به عنوان أب و كلمن بيار بغل زمين ، به معني مسئول لجستيكي و خريد تيم .عباس بهروان مورد نظر شما أصفهاني بود و ورژن قديمي خياباني بود ، با همون حرفهاي بي ربط و خنده دار . در مقابل اينها جهانگير كوثري شديداً استقلالي بود ، كاش ويديو ضربه كاشته قلعه نويي كه گل قهرماني استقلال تو بازي فينال ليگ دسته سه و جلوي پارس خودرو بود رو هنوز داشتم ، مسأله خنده دار فريادها و شادي كوثري و البته بغض خوشحالي و شوق اون هنگام گزارش گل بود . جرياني كه تا مدتها باعث شوخي و تمسخر او از طرف استقلالي و پرسپوليسي شد .

Leonardo عزيز ، گزارشگر اسمش كيومرث صالح نيا و برادرزاده بهمن صالح نيا ملوان بود . ايشون شديداً پرسپوليسي بود مثل شفيع . شفيع كه نميدونم شما ميدونيد يا نه ، ولي چند سال مسئول خريد و تداركات پرسپوليس بود ، تداركات نه به عنوان أب و كلمن بيار بغل زمين ، به معني مسئول لجستيكي و خريد تيم . در مقابل اينها جهانگير كوثري شديداً استقلالي بود ، كاش ويديو ضربه كاشته قلعه نويي كه گل قهرماني استقلال تو بازي فينال ليگ دسته سه و جلوي پارس خودرو بود رو هنوز داشتم ، مسأله خنده دار فريادها و شادي كوثري و البته بغض خوشحالي و شوق اون هنگام گزارش گل بود .

از نكات بازي امادگي و بازي استثنايي مجيد نامجو مطلق تو اين مسابقه بود ، بازي درخشاني كه باعث آمدن و پيشنهاد جدي تيم پي اس جي فرانسه شد ولي از بد حادثه مجيد تنها چند هفته بعد از اين بازي با مصدوميت شديدي از ناحيه مچ در بازي استقلال و پاس مواجه شد و اون شانس رو از دست داد . فشار بي نهايت و البته إحساسي ما خصوصاً تو نيمه دوم ، هماهنگي زرينچه و مطلق در رأست و محرمي و أبطحي در چپ در كنار بازي خوب و تأثيرگذار صمد مرفاري در نوك حمله از مسائل اون بازي بود ...

يك روز خوب برأي فوتبال ملي و اين بازي ماندگار از يكي از بهترين و فني ترين و در عين حال يكي بدشانس ترين نسل هاي فوتبال كشور كه اگر فقط چند سال دير تَر به دنيا امده بود ، ميتونست به خيلي جاها برسه . جو عالي و وحشتناك ورزشگاه و يك بازي شديداً هجومي و حمله اي و البته احساسي مخصوصاً بعد از گل مساوي حريف ، يكي از سخت ترين روزها و بازيهاي دوران حرفه اي رباح ماجر معروف و همبازيانش رو رقم زد و مردمي كه تازه ميخواست فضاي جديدي رو بعد از انهدام باشكوه ٥٧ و جنگ ويران كننده ٨ ساله تجربه كنه .....

اين بازي به عنوان جام بين قاره اي بين ايران قهرمان اسيا در سال ١٩٩٠ در پكن و تيم الجزاير قهرمان افريقا انجام شد ، اين بازي رفت در تهران بود ، تنها مشكل ما هم مصدوميت فرشاد پيوس براي اين مسابقه بود ، درخشش استثنايي مجيد نامجو كه حتي باعث پيشنهاد جدي تيم پس اس جي شد ولي مصدوميت شديد مجيد فقط چند هفته بعد از اين بازي و در بازي استقلال و پاس ، اين شانس رو گرفت از اين بازيكن با استعداد ، نكات ديگه هم بازي خوب صمد مرفاوي بود و البته دعوت دوباره از حميد درخشان پس از خط زدن وي در بازيهاي اسيايي پكن . پنجعلي يك نيمه بازي كرد و در بين نيمه از فوتبال ملي خداحافظي كرد و بازوبند كاپيتاني به حميد درخشان رسيد .....

اين بازي جام بين قاره اي اسيا و افريقا بين ايران قهرمان اسيا در پكن ١٩٩٠ و الجزاير قهرمان قاره افريقا بود . اين بازي رفت در تهران بود و مشكلات تيم ما مصدوميت فرشاد پيوس براي اين بازي و البته خداحافظي محمد پنجعلي كاپيتان و يكي از بهترين ، با هوش ترين و با ثبات ترين مدافعان تاريخ فوتبال بود . كاپيتان پنجي يك نيمه بازي كرد و از تيم ملي خداحافظي كرد و جاي خود را به نادر محمدخاني و بازوبند ملي رو به حميد درخشان داد و رفت .

این تیم‌ عالی‌ بود.

روزهاي پراميد و پر جوش و خروشي بود برأي نسل ما كه فقط سوخت و بعضي وقتها هم خودسوزي كرد ، سكوهاي داغ ازادي و امجديه ، ورزشگاه هاي پر و برنامه هفتگي ورزش و مردم و ورزش از نگاه دو . كلي اميد و رويا كه به خاطر تموم شدن اون جنگ لعنتي مثل نسيمي به صورت اون نسل ميخورد . دو سال از تموم شدن جنگ گذشته بود ، روزهايي كه بعضي موقع ها و نه هميشه اين اگهي از تلويزيون پخش ميشد : پخش مستقيم بازي استقلال و پرسپوليس ، روز جمعه ، با ٤٥ دقيقه تاخير !!! از ساعت ١٦ ، شبكه دو . همش بعد از دو سال قهرمان اسيا شديم ، قهرمان باشگاه هاي اسيا شديم و همين طور قهرمان جام برندگان جام باشگاه هاي اسيا . بعد هم دو نائب قهرماني ديگه تو دوره بعدي جام باشگاه ها و جام در جام اسيا و بوسيله همون دو تيم و البته اين جام بين قاره اي كه تو اخرين لحظات از دستمون ليز خورد و افتاد . اما بعد از مدتي بيدار شديم و فهميدم كه انگار اين خاك نفرين شده است ، براي نسل قبل ما كه ماشه رو كشيد ، نسل ما كه اوار نسيبش شد و نسلهاي بعدي رو كه شايد تاوان اشتباهات نسلهاي قبلي رو پس ميدهد .

مسأله ديگه تو اين بازي دعوت جديد از حميد درخشان و البته بعد از خط خوردن از فهرست تيم برأي بازيهاي اسيايي پكن . همينطور بازي خوب صمد مرفاوي ، هماهنگي مدافعان كناري و هافبك ، الجزاير توي قوطي برأي بيشتر زمان اين بازي ، شوق و ذوق مردم و طرفداران إيراني كه تازه ميخواستن بعد از انهدام باشكوه ٥٧ و جنگ خانمانسوز و نا جوانمردانه ٨ ساله ، تجارب جديدي را پشت سر ميزاره . دريبلهاي سر پاي أبطحي و حركت و پاس گل محرمي و ضربه هشيارانه مرفاوي به نظر من نكته كليدي بازي بود . ما اين بازي رو برديم و در بازي برگشت با يك بازي محتاطانه ، تأخيري و دفاعي صرف ، تيم هجومي و با روحيه بازي رفت رو خلع صلاح كرديم و در اخرين لحظات بازي و طبق معمول اكثريت بازي هاي اينچنيني براي ما ، يك اشتباه و ناهماهنگي ، ضربه و گل الجزاير و رنگ باختن همه چيز در عرض چند ثانيه .

Leonardo عزيز ، گزارشگر اسمش كيومرث صالح نيا و برادرزاده بهمن صالح نيا ملوان بود . ايشون شديداً پرسپوليسي بود مثل شفيع . شفيع كه نميدونم شما ميدونيد يا نه ، ولي چند سال مسئول خريد و تداركات پرسپوليس بود ، تداركات نه به عنوان أب و كلمن بيار بغل زمين ، به معني مسئول لجستيكي و خريد تيم . در مقابل اينها جهانگير كوثري شديداً استقلالي بود ، كاش ويديو ضربه كاشته قلعه نويي كه گل قهرماني استقلال تو بازي فينال ليگ دسته سه و جلوي پارس خودرو بود رو هنوز داشتم ، مسأله خنده دار فريادها و شادي كوثري و البته بغض خوشحالي و شوق اون هنگام گزارش گل بود .

Leonardo عزيز ، گزارشگر اسمش كيومرث صالح نيا و برادرزاده بهمن صالح نيا ملوان بود . ايشون شديداً پرسپوليسي بود مثل شفيع . شفيع كه نميدونم شما ميدونيد يا نه ، ولي چند سال مسئول خريد و تداركات پرسپوليس بود ، تداركات نه به عنوان أب و كلمن بيار بغل زمين ، به معني مسئول لجستيكي و خريد تيم .عباس بهروان مورد نظر شما أصفهاني بود و ورژن قديمي خياباني بود ، با همون حرفهاي بي ربط و خنده دار . در مقابل اينها جهانگير كوثري شديداً استقلالي بود ، كاش ويديو ضربه كاشته قلعه نويي كه گل قهرماني استقلال تو بازي فينال ليگ دسته سه و جلوي پارس خودرو بود رو هنوز داشتم ، مسأله خنده دار فريادها و شادي كوثري و البته بغض خوشحالي و شوق اون هنگام گزارش گل بود . جرياني كه تا مدتها باعث شوخي و تمسخر او از طرف استقلالي و پرسپوليسي شد .

اینم اضافه کنم گزارش‌های اون موقع دونفره انجام میشد بهمن صالح نیا که نمونم دیگه چی‌ شد و غیب شد و بهروان که ظاهراً استقلالی هم بود

نامجو مطلق اگه الان بازی میکرد نمی‌شد روش قیمت گذاشت،... گًل علیپور تو دربی خیلی‌ شبیه گًل مرفاوی بود، اینور هم ابطحی و محرمی حرف نداشتن ، مطلق اینجا بهترین دورانش و داره بعد یک احمقی به اسم علی‌ اکبر یوسفی کاری باهاش کرد که دیگه فوتبالش تموم شد و استقلال هم انداختش بیرون،. درخشان هم تکنسین خطّ هافبک بود و محمد خانی هم آخرین روزای فوتبالش،.. این رباح ماجر هم تو بایرن مونیخ بود، اونا یه گًل فوق استثنایی تو بازی بعدی زدن که پشت پای محرمی به زننده گًل و در پی‌ داشت :) همون موقع یادمه از قلعه نویی پرسیدن زیباترین گلی‌ که دیدی کدوم بود که ایشون هم بین این همه گًل تو دنیا فرمودن گلی که عابدزاده از الجزایر خورد