ارتش سرخ دات كام : ۱- تشدید بحران، سوغات ناخوشایند پرسپولیس از سفر كویر بود. شاگردان مانوئل خوزه كه به اتكای سه ضربه ایستگاهی در سه بازی خانگی قبلی موفق به جمع آوری هفت امتیاز شده بودند تا اندكی از شرایط نابسامان پیشین فاصله بگیرند، این بار مقابل تیم رده چهاردهم جدول رده بندی تن به یك شكست تلخ دادند تا شرایط برایشان دردناك تر شود. پنجمین شكست قرمزها این بار در كرمان، بی تردید برای آنها آموزه های فنی پرشماری داشت؛ مثل اینكه برای رسیدن به كامیابی، تنها دل خوش كردن به ضربات كاشته راهگشا نیست و یا مثل اینكه در غیاب هافبك های بازیساز، تعویض سراسیمه و بی محابای مدافعان و هافبك ها با مهاجمان تازه نفس نمی تواند موثر باشد و به محو شدن این فورواردها از جریان بازی می انجامد؛ مثل آنچه قبل از بازی با مس، در نیمه دوم رقابت با سپاهان اصفهان و نفت تهران هم دیده بودیمش. شاید به واسطه یارگیری نامتوازن پرسپولیس در ابتدای فصل، دست خوزه از این حیث بسته است، اما تكرار این آزمون به خطا رفته نیز تا به حال نتوانسته برای سرخپوشان موثر باشد. بالاتر از نكته ها و عبرت های فنی و تاكتیكی اما، شكست ناگوار مقابل مس كرمان می تواند برای كادر اجرایی و مدیریتی پرسپولیس ، درس هایی از جنس طلا داشته باشد؛ همان ها كه گمان می كردند تا انتهای فصل می توان با راه انداختن جنجال های كاذب، حمله های بدون توجیه به كادر فنی تیم مقابل و یا ذبح آبروی بازیكنان خودی، به مجموعه شوك زد و امتیاز گرفت. آنها حالا در یك بازی پرحاشیه و انتقاد برانگیز به یك حریف غیرمدعی می بازند، شاید یاد بگیرند تیم های فوتبال برای موفقیت به فاكتورهایی مهم تر و پایدارتر از متشنج كردن فضا و قیل و قال راه انداختن نیاز دارند. یك هفته بعد از حمله انتخاری رویانیان به دایی، حالا فقدان آرامش و عدم تمركز باعث می شود هم راه آهن مسابقه اش را ببازد و هم پرسپولیس ی ها بعد از قبول یك شكست زشت، در رختكن روی شیشه خرده های ناشی از یاغی گری بازیكن تعویضی شان گام بردارند. این بود پرسپولیس آرام و یكدست، سردار؟!
۲- ماجرای نافرمانی مهرداد پولادی در ورزشگاه باهنر كرمان، از جنبه های گوناگون قابل ارزیابی است. با این حال شاید قرار دادن این حادثه نامبارك در كنار ادعاهای دو هفته قبل محمد رویانیان ، مخاطب را به نتایج جالبی برساند؛ آنجا كه مدیرعامل سرخپوشان در كمال شگفتی رفتار مسالمت آمیز علی كریمی نیمكت نشین در بازی ایران و كره را تقبیح می كرد و از رسانه ها می خواست با زبان تمجیدآمیز به آن نپردازند. او آن روز ستاره ای را كه حب و بغض شخصی اش را كنترل كرد و مخلصانه در خدمت تیم ملی اش ماند «شومن» خطاب می كرد، اما حالا در مجموعه خودش باید با «بدمن» طغیانگری دست به گریبان باشد كه با اعتبار و سوابقی چندین برابر نازل تر از كریمی، تعویضش را تاب نمی آورد و شر به پا می كند. آیا این راه درست تیمداری است؟ از این به بعد استراتژی رویانیان برای فرار از بحران چه می تواند باشد؟ آیا او سرانجام رخت حاشیه سازی و رفتارها و مصاحبه های غیراصولی را به در می كند و كمی به تیمش آرامش می دهد، یا قرار است همچنان مجری مشاوره های بحث برانگیز دوستان باقی بماند و حیثیت ستارگان جدید و قدیم فوتبال ایران را لگدمال كند؟ گرچه اطلاعیه عجیب شب گذشته باشگاه علیه قلعه نویی نشان داد دوستان ظاهرا همچنان بر راه دوم اصرار دارند. دیروز سكوهای كویر، نام علی كریمی را صدا می زدند؛ ستاره ای كه این روزها از پرسپولیس حقوق می گیرد و در شمال كشور استراحت می كند، كاپیتانی كه شاید اگر در زمین می بود، بازیكن تازه وارد تیم به خودش اجازه نمی داد چنین رفتار ناهنجاری داشته باشد و البته مهره ارزشمندی كه شاید با كمی درایت بیشتر، همین حالا هم می توانست با حضورش وزن خط میانی نحیف تیمش را افزایش بدهد.
۳- در اینكه مانوئل خوزه مربی باتجربه و كارنامه داری است، تردیدی وجود ندارد. این نكته را هم نمی توان قبول نكرد كه بازیكن، مربی، سرپرست و مدیرعامل هركدام باید در چارچوب شرح وظایف خودشان رفتار كنند و در صورت خروج از این چارچوب، با تنبیه و مجازات مواجه شوند. علی كریمی هم دچار اشتباه شده و در رختكن تیمش چیزهای گفته كه حق اظهارنظر در موردشان را نداشته است. او و سایر كسانی كه در این غائله با وی هم آواز بودند، بی شك باید مورد برخورد انضباطی متناسب قرار بگیرند. با این همه اما، آیا فراق زیانبار كنونی پرسپولیس و كریمی، بهترین فرجام ممكن برای این پرونده به شمار می آمد؟ آیا امروز كه حرمت كریمی شكسته و ارتباطش با تیم قطع شده، همه چیز رو به سامان رفته است؟ آیا اگر سردار به جای گزارش كردن بی كم و كاست تخلف كریمی به خوزه و واداشتن این مربی به اتخاذ یك موضع خشم آلود و غیرمنعطف، اندكی دوراندیشی به خرج می داد و ماجرا را با یك تنبیه معتدل و منطقی جمع می كرد، تیم او اكنون در شرایط امن تری قرار نمی گرفت؟ تجربه چند ماه همكاری پرسپولیس ی ها با مانوئل نشان می دهد این مربی تا حدودی تحت تاثیر حدس و گمان های بدبینانه خودش قرار دارد. كسی كه با اكبر میثاقیان به خاطر حضور در تمرینات تیم ملی دست نمی دهد یا یحیی گل محمدی را بعد از یك نیمه تشویق، در وقت دوم به نیمكت تیم می دوزد، این استعداد را هم دارد كه رابطه دوستانه كریمی و كرش را تهدیدی برای خودش به شمار بیاورد. در این شرایط، مدیریت باشگاه به جای كنترل كردن این قبیل سوءظن ها، با عملكرد یك طرفه و شتاب آلودش در مورد كریمی عملا به دغدغه های كاذب او دامن زد و همه چیز را به هم ریخت. مانوئل چندی پیش در مصاحبه افشاگرانه اش راجع به جادوگر ادعا كرده بود این بازیكن او را تحویل نمی گیرد و رفتار سرد وخشكی با وی دارد. جالب است كه این روزها در سطح اول فوتبال جهان نیز پرونده ای مشابه باز است؛ آنجا كه به روایت منابع خبری معتبر و متعدد اروپایی، هاله ای از سوءتفاهم روابط بین مورینیو و كاسیاس را پوشانده است. از بازی سوپرجام فصل گذشته اسپانیا و تماس دلجویانه ایكر با ژاوی، این تنش ها آغاز شده و هر روز هم افزایش پیدا كرده است. او حالا متهم است كه از رونالدو و مورینیو خوشش نمی آید، در رأی گیری توپ طلای امسال قصد ندارد آنها را در اولویت قرار بدهد، بعد از گل تیمش به من سیتی شادی نكرده و برای رسانه ها از رختكن رئال جاسوسی می كند. اینها اتهامات جدی كاسیاس در مادرید هستند كه به مراتب نسبت به ایرادات «بنی اسراییلی» خوزه از كریمی واقعی تر به نظر می رسند. با این حال نه مدیران باشگاه و نه روزنامه نگارها، هیچ كدام بی محابا «ایكر مقدس» را به مسلخ نبرده اند و بحران بیهوده در تیم شان درست نكرده اند. مربی – حتی اگر به بزرگی مورینیو باشد – می تواند با مدیریت مناسب و معتدل كنترل شود و در خدمت تیمش باقی بماند . این اما، اصلی است كه متاسفانه انگار در پرسپولیس امسال به دست فراموشی سپرده شده است.
۴- كریمی، دایی، مایلی كهن، انصاری فر، عابدینی، هدایتی و حالا هم تلویزیون و قلعه نویی . واقعا چند نفر دیگر باید تخریب بشوند تا پرسپولیس آقای رویانیان از انتهای جدول بالا بیاید؟ این باشگاه بزرگ با استعداد همیشگی اش برای خلق حاشیه، شاید محتاج سیستم اداری هوشیار و متخصصی باشد كه بیشتر از هر چیز دیگری «مدیریت بحران» بداند، نه آنكه حتی در شرایط عادی هم با اقدامات نسنجیده اش تنشی جدید بیافریند و لطمه ای تازه به پیكر تیم بزند.