شاید بتوان گفت که بازندۀ اصلی جامجهانی قطر فوتبالیستهای «تیم ملی سابق» ایران باشند. حکومت اشغالگر ایران آبرو و حیثیتی نزد مردم و جامعه جهانی نداشت که بخواهد آن را از دست بدهد. ولی، جوانان ایرانی شاغل در این تیم تا همین چند ماه پیش حداقل نزد ملت خویش محبوب بودند و ملت هم آنان را فرزندان خود میدانست. اما، شد آنچه شد؛ در یک پیچ اجتماعی-سیاسی این بچهها عملکرد قابل قبولی از نظر مردم نداشتند و عنوان زیبا و پُرمعنی «تیم ملی» را از دست داده و به قعر دره سقوط کردند. آیا راهی برای جبران هست؟ یا اینکه نه، بخششی در کار نباید باشد و این نسل از فوتبالیستها را باید بکلی فراموش کرد؟
نگارنده خود را در مقامی نمیداند که بخواهد در این موضوع مهم خود را در جایگاه قاضی قرار دهد و یک حکم کلی از جانب مردم صادر کند، ولی به هر حال به عنوان یک ایرانی و هوادار اجازه دارم نظرم را بنویسم.
میپذیرم که عملکرد بازیکنان «تیم ملی سابق» در این پیچ اجتماعی-سیاسی حتی ضعیفتر از عملکرد آنها در داخل زمین بود. با این حال، انسانها خطا میکنند و همۀ ما باید قابلیت بخشش هم داشته باشیم وگرنه این زندگی ارزش زیستن نخواهد داشت چون جامعه تبدیل به یک جنگل خطرناک میشود. راه جبران و بخشش نمیتواند یک بار برای همیشه بسته بماند. البته، ناگفته پیداست که جبران و بخشش هم زمان و شرایط خود را دارد.
میدانیم که مسابقات «جام ملتهای آسیا» بزودی در قطر برگزار خواهد شد. برای آن دسته از بازیکنانی که احساس میکنند که اشتباه کردهاند؛ برای فوتبالیستهایی که میل دارند این تیم فوتبال دوباره به تیم ملی تبدیل شود؛ به ورزشکارانی که میخواهند به آغوش ملت خود بازگردند پیشنهاد میکنم که از بازی در «جام ملتهای آسیا» انصراف داده و در یک «استوری» کوتاه بطور شفاف از همین حالا اعلام کنند که تصمیمی برای شرکت در این مسابقات ندارند. تصور میکنم که این حداقل کاریست که فوتبالیستهای «تیم ملی سابق» برای دلجویی از هواداران میتوانند انجام دهند. اگر این فوتبالیستها به غیر از منافع مادی و شخصی خود، به بهروزی و آینده ایران نیز اهمیت میدهند، امروز وقت آن است که با صدای بلند آن را اعلام کنند. من به عنوان یک هوادار قدردان این عمل خواهم بود و با این اعلام انصراف آمادگی خواهم داشت که برخی از عملکردهای اخیر آنان را ببخشم.