ما انسانها جزئی از حیات کره زمین هستیم، اما بدلیل خودستایی خود را مالک آن پنداشتیم و تا جایی پیش رفتیم که حق و حقوق دریایی، زمینی و هوایی خدادادی را از تمامی ساکنین غیر خودی گرفتیم! غافل از اینکه جهان هوشمند چیزی را بیپاسخ نمیگذارد!
اکنون که به قولی هر یکصد سال یکبار بصورت متوالی با ریزترین عنصر هستی از هم میپاشیم، هشداری است جدی که پا را از گلیم خود درازتر نکنیم. از طرفی دیگر شاید مارا به چالشی جدید دعوت میکند تا ما بدانیم که تا قرن بیستویکم هنوز اندر خم یک کوچهایم!
خوب است در آیینه به خودمان خوب بنگریم، با کت و کراوات و پوزبند! چه خوب با هم ستاند! فقط مانده است افساری هم بر گردنمان ببندند و به دم سگان و گربهسانان و ماهیان و دیگر جانداران که چه جنایتها در حق آنها که نکردیم ببندند و ما را سان ببیند تا رشد و پیشرفت علمی و فرهنگی ما را به نمایش عمومی بگذارند و دسته جمعی به سالن تفکر بفرستد تا با این گفته سعدی بزرگوار قلقلکمان بدهند تا شاید فرصتی دوباره برای آشتی طبیعت باشد!
بنی آدم اعضای یکدگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چه عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو که از محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی!
حال اگر در خانه کس است، یک حرف بس است!
اگر طعم قرنطینه را مزه کردی هشتگ راه بیندازیم تا کلیه باغوحشها و قفسهای پرندگان را باز کنیم تا به طبیعت بازگردند، شاید فرجی باشد تا تهدید بعدی شهاب سنگ نباشد!
با سپاس فراوان قربونعلی