لینک‌های ارسالی توسط کاربران فوتبالی‌ترین فرستاده می‌شوند و محتوای آنها الزاماً بیانگر دیدگاه مدیریت فوتبالی‌ترین نمی‌باشد. چنانچه لینکی را در تضاد با قوانین سایت می‌دانید، لطفاً به ما اطلاع دهید.
وقتی فان زیهی توپ را به تور دروازه می‌کوبید، همه آرزوهای ایران برای جام جهانی را روی زمین می‌ریخت. او توپ را ازنقطه پنالتی از آخرین امید ایران عابدزاده عبور داد، ولی از تولد اسطوره خبر نداشت. او نمی‌دانست چه سرنوشت محتومی در نیمه دوم انتظارش را می‌کشد. تقدیر اما در حال نوشته‌شدن بود. در همه لحظاتی که چینی‌ها خوشحالی می‌کردند و تیم‌شان ۲-۱ پیش افتاده بود، هیچ تصوری از تولد یک اسطوره ایرانی، آن هم در شهر دالیان نداشتند. آنها تا همان دقیقه ۶۷ شاد بودند و تیم‌شان را تشویق می‌کردند. اما در ۶ دقیقه رنگ دنیا عوض شد. توپ دوبار به سمت راست رفت و هر دو توپ را شماره ۲ ایران به تور چسباند. اما گل سوم ایران، گل دوم ستاره، چیز دیگری بود. چینی‌ها که بعد از خوردن گل دوم هنوز شعار می‌دادند «چاینا، چاینا» ناگهان ساکت شدند. شهر انگار می‌دانست چه بلایی در حال نازل‌شدن است. فقط در چند صدم ثانیه توپ شلیک شد، مسیرش را پیدا کرد و به طاق دروازه رسید. ۱۶ سال پیش بعد از این گل همه دنبال زننده شوت می‌گشتند. پسرکی که با قدم‌های ریز می‌دوید و فریاد می‌کشید و صدای فریادهایش سکوت دالیان را می‌شکست.
نظر کاربران را اینجا ببینید. ( تعداد نظرات: ۱ )