شنیده ام گفته ای که «فوتبال یک بازی مردانه است و تو و بازیکنانت خانم نیستی» !نمی دانم وقتی داشتی این گونه سخن می گفتی یادت بود که مادرت، که ناگزیر یک زن است، آن روزها که کودکی بیش نبودی و آن روزها که مدرسه و دانشگاه می رفتی، و نه آن وقتها که فوتبال بازی می کردی، او کجا بود؟ چه می کرد؟ یادت رفته که دست پر مهرش سایه سرت بود… چشمهای نگرانش دنبالت و دعاهای خیرش بدرقه ی راهت بود …که تمام زندگیش در این خلاصه می شد که نکند آب در دلت بجنبد و خدایی ناکرده نتوانی «علی دایی» بشوی و به آرزوهایت برسی !آری این مادرت بود که تمام عشق و آرزویش را در تو خلاصه کرد تا تو بشوی علی دایی.