۲۴ ساعت پس از آنكه محمد رویانیان به مانوئل خوزه هشدار داد تا دیگر در مورد علی كریمی حرف نزند، سرمربی سرخپوشان طی یك مصاحبه بلندبالا به تشریح دلایلش پیرامون كنار گذاشتن شماره ۸ قرمزها پرداخت! اگر قائل به سلسله مراتب اداری باشیم، همین رفتار اخیر خوزه و بی تفاوتی اش به دستور رویانیان نیز یك رفتار ضدسازمانی تلقی می شود؛ چیزی شبیه به همان بهانه هایی كه این روزها با توسل به آنها عذر كریمی خواسته شده است. مرد پرتغالی در این گفت وگو تمام توانش را به كار گرفته تا به وعده اش در مورد اینكه «یك روز دلایل اخراج كریمی را می گویم» عمل كند، اما دفاعیات او به شكل عجیبی مملو از تناقض و نكات غیرقابل هضم از كار درآمده است. خوزه در این مصاحبه بیش از ۱۰ بار به كارلوس كی روش اتهام می زند كه كریمی را علیه او شورانده و بر روابط متقابل وی با كاپیتان تیمش تاثیر سوء گذاشته است. او ادعا می كند رفتار جادوگر بعد از اولین حضورش در اردوی تیم ملی تغییر كرده و در نهایت كار به جایی رسیده كه بعد از اعتراض علنی كریمی به او در پایان بازی با نفت تهران، چاره ای غیر از كنار گذاشتن وی باقی نمانده است. به این ترتیب و با موضع گیری آتشین خوزه، سرانجام اختلافات وحشتناك مانوئل و كی روش كه مدت ها در موردش گمانه زنی می شد، جنبه علنی پیدا كرد و به تازه ترین درگیری فوتبال پرماجرای ایران تبدیل شد. پرتغالی ها انگار هیچ جایی را برای یقه گیری و راه انداختن مشاجره، بهتر از خاك ما پیدا نكرده اند و حالا آتشی برافروخته اند كه دودش می تواند توی چشم محبوب ترین تیم های كشورمان برود.
خوزه می گوید كریمی در بازی با نفت تهران «صفر» بود و بعد در رختكن به من اعتراض كرد، اما نمی گوید خودش به عنوان مربی چرا یك بازیكن «صفر» را تا دقیقه ۹۰ در زمین مسابقه نگه داشت؟ خوزه می گوید وقتی عذر عسگر را خواستم، ۳۰ نفر به من گفتند او را برگردان، در حالی كه فقط ۶ بازیكن خواستار بازگشت كریمی شده اند. او اما توضیح نمی دهد كه آیا همین سیاست، مصداق بارز «بازیكن سالاری» تلقی نمی شود؟ یعنی حضور یا عدم حضور یك بازیكن در باشگاه، باید با رای سایرین تعیین شود؟ خوزه می گوید مهدوی كیا یك حرفه ای است، چون حتی وقتی بازی نكرده هم اعتراض نداشته، اما نمی گوید كریمی بعد از كدام یك از چهار مسابقه ای كه در تركیب ثابت سرخپوشان نبوده و نیز چهار مسابقه ای كه تعویض شده، به كادر فنی اعتراض كرده است؟ كاری كه حتی امثال علی عسگر و نوروزی و انصاری فر و بنگر هم از آن دریغ نداشته اند. خوزه می گوید كریمی خیانت كرده و رفتارش را بعد از دعوت به اردوی تیم ملی تغییر داده، اما نمی گوید چرا قبل از داربی، از همین بازیكن به اصطلاح «خائن» به همراه مهدوی كیا مشورت گرفته و تركیب تیمش را متحول كرده است؟ اگر كریمی اهل خیانت بود، چطور تیمش با همفكری او، بهترین بازی فصلش را در سخت ترین میدان ممكن انجام داد؟ چطور آقای مانوئل پس از پایان همین بازی از وی به عنوان «جادوگر بدون عصا» یاد كرد؟
به نظر می رسد اختلافات خوزه با كریمی، بیش از آنچه واقعی و برآمده از مشكلات حقیقی باشد، محصول ذهنیت منفی مانوئل نسبت به كارلوس كی روش است؛ همان فضای فكری آلوده و مسمومی كه باعث می شود خوزه از بدو ورود به ایران، دو مرتبه دعوت رسمی سفیر پرتغال و دستیاران كی روش را برای آشتی رد كند و به وضوح سرمربی تیم ملی را مانع اصلی نتیجه گیری اش در پرسپولیس بداند. در كنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی با آلومینیوم هرمزگان، خوزه مانوئل حاضر نشد با اكبر میثاقیان دست بدهد و برای این رفتار نامتعارفش به دلایل واهی استناد كرد. این در حالی است كه گفته می شود نزدیكی اكبر اوتی به كی روش و حضور گاه و بیگاه او در تمرینات تیم ملی، باعث خشم خوزه شده است. آیا دیدگاهی كه حتی قرابت یك مربی باشگاهی به سرمربی تیم ملی را هم بر نمی تابد، می تواند بدون سوءظن و پیشداوری، رفتار كی روش با شماره هشت پرسپولیس و تیم ملی را تحلیل كند؟
شاید در راه آنالیز بهتر آنچه این روزها در پرسپولیس می گذرد، لازم باشد سهم قابل توجهی را هم برای محمد رویانیان كنار بگذاریم؛ هم او كه به جای مدیریت بحران و رفتار مدبرانه، تمام آنچه بعد از بازی با نفت بر زبان كریمی جاری شده، بی كم و كاست كف دست خوزه گذاشته و بلافاصله ماجرای جراحی و كالبد شكافی را به سطح رسانه ها كشانده است. هیچكس از یك مدیر خوب انتظار پرده پوشی ندارد، اما می توان چنین اتفاقاتی را با سعه صدر، در خفا و به شكل اصولی حل و فصل كرد. كریمی قطعا به خاطر رفتار غلطش باید تنبیه شود، اما مجازات او نباید كل باشگاه را به چالش بكشد. در فوتبال روز دنیا حوادث به مراتب بدتر از این رخ می دهد، اما ساختار محكم مدیریتی و سیاست های صحیح و مسوولانه اغلب مانع از تبدیل آنها به فاجعه های غیرقابل جبران می شود. لیونل مسی بعد از اعتراضش به «تیو» در بازی فصل قبل مقابل میلان، دو هفته پیش هم با فریادهایش برسر ویا تمام دنیا را غافلگیر كرد، اما این رخداد غیرمترقبه در داخل باشگاه هضم شد. كریس رونالدو ماه گذشته در مصاحبه ای توفانی، مدیریت رئال مادرید را زیر سوال برد و دو شب بعد در ضیافت شام باشگاه آشكارا به پرز بی احترامی كرد، اما هیچكس در پایتخت اسپانیا سر او را نبرید. واكنش مورینیو به این موضوع در نوع خودش می تواند آموزنده باشد: «مهم نیست حال رونالدو بد باشد. مهم این است كه برای ما خوب بازی كند.» وقتی كار اداره باشگاه به صورت سیستماتیك انجام می شود، طبیعی است كه آنها چنین بحران هایی را به سادگی پشت سر می گذارند؛ درست مثل ماجرای اختلافات كشدار راموس و مورینیو كه تازگی های ضلع سومی به نام مسوت اوزیل پیدا كرده است. حقیقت آن است كه محمد رویانیان می توانست در این غائله به عنوان «ضربه گیر» عمل كند، اما ناخواسته و ندانسته هیزم به این آتش ویران كننده ریخت.
سردار می گوید: «انتظار چنین رفتاری را از هواداران نداشتم» اما آنچه او در حقیقت نمی داند، آن است كه سیاست های خودش باعث به وجود آمدن این فضا شده است. اگر باشگاه پرسپولیس می توانست هوادارانش را در دفاع از اخراج كریمی به درستی متقاعد كند، قطعا این اتمسفر به وجود نمی آمد؛ چیزی شبیه به پارسال كه وقتی هواداران از سوءرفتارهای جادوگر در قبال دنیزلی آگاه شدند و حق را به سرمربی دادند، خودشان آنقدر به كریمی فشار آوردند كه جمله «این چند بازی هم ما را تحمل كنید» را از زبانش شنیدند. مدیرعامل قرمزها كه ابتدای فصل با استخدام خوزه بدون بررسی همه جوانب و در نظر گرفتن اختلافات ش با كرش، كارد و پنیر را كنار هم قرار داد و این دوئل تلخ و مصیبت بار را برای تیمش رقم زد، باید قبول كند در غائله كریمی، «مدیریت بحران» خوبی نداشته و تا زمانی كه این رویه ابهام آلود و متناقض اصلاح نشود، افكار عمومی مجاب نمی شود و از این دو امتیازها زیاد از دست خواهد رفت.