نوشتهاند علی كریمی به این دلیل اردوی تیم ملی را ترك كرد كه بازیكنان او را مسخره كرده و دست میانداختند! احترام همه ملیپوشان واجب است ولی از قول من بنویسید گندهتر از این بازیكنان هم نمیتوانند علی كریمی را مسخره كنند...
به گزارش وب سایت نود و به نقل از خبرورزشی، همه چیز از ۸ دی ۱۳۹۳ شروع شد. روزی که علی کریمی به طور ناگهانی هتل آزادی و اردوی تیم ملی را ترک کرد و رفت. این موضوع آن هم برای ما خبرنگاران سوژه جذابی بود. همان روز باورتان نمیشود ۱۱ بار - شاید هم بیشتر!- با تلفن همراه جادوگر تماس گرفتم اما همه این تلاشها بیفایده بود.
ظاهراً علی كریمی با خود عهد كرده بود درباره تصمیم غیرمنتظره خود حرفی نزند كه حرفی هم نزد! سكوت علی كریمی فرصتی به وجود آورد برای شروع شایعات و گمانهزنیها درباره علت جدایی ستاره محبوب از تیم ملی و هركس چیزی گفت و حرفی زد... عجبا، كریمی كه معمولاً در قبال این قبیل زمزمهها خاموش نمیماند و جواب دندانشكنی میداد، باز هم قفل سكوت خود را نشكست. در این میان دو، سه مرتبه به طور اتفاقی با جادوگر برخورد كردم ولی كریمی تصمیمی برای شكستن عهد خود نداشت. روزی هم كه به بهانه بازی نیکوکارانه برای کودکان مبتلا به سرطان در زمین چمن دانشگاه شهید بهشتی با كریمی مصاحبه كردم، شرط گذاشت سؤالی درباره فوتبال مطرح نشود كه نشد! دیروز (چهارشنبه) اما اتفاق جالبی افتاد. مصاحبه یك عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال علیه شماره ۸ دلیلی شد برای گفتوگو با علی كریمی و... اغراق نباشد این مصاحبه بعد از سكوت طولانی جادوگر، حكم پیدا شدن جعبه سیاه اتفاق ۸دیماه پارسال را دارد كه مسلماً به خواندنش میارزد.
علیآقا، مدتها سكوت پیشه كرده بودید و امروز كه شما را پیدا كردیم، میخواهیم با اجازهتان درباره خیلی چیزها صحبت كنیم. موافقید كه؟
اولاً از قول من بنویسید من مثل بعضیها عقده بلیت فرستكلاس و اكونومی ندارم. آمدم به تیم ملی كشورم خدمت كنم اگر كاری از دستم برمیآید و خیلی وقتها هم كاری از دستمان برنیامده است. من نمیدانم چرا برخیها كه معلوم نیست از كجا به فوتبال آمدهاند، این حرفها را میزنند تا خودشان را مطرح كنند!
منظورتان شهرام دبیری است؟
(با لبخند عصبانی) من اسمی نیاوردم. شما بروید از بازیكنان حاضر در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بپرسید علی كریمی در سفر برگشت بلیت فرستكلاس داشت یا اكونومی؟!
اتفاقاً خودم در آن سفر همراه شما بودم و خاطرم هست دو، سه بار از آن قسمت، دستاندركاران تیم ملی آمدند و خواستند به بخش فرستكلاس بروید اما ترجیح دادید كنار مردم بنشینید.
خدا رفتگان شما را بیامرزد. تداركات تیم چند بار آمد و از من خواست جلو بروم اما نرفتم. به اردوی آفریقای جنوبی هم با بلیت اكونومی رفتم و آقایان روی هوا یك حرفی میزنند و... از آن گذشته من اعتقاد دارم باید در یك تیم شخصیت همه حفظ شود. بعضیها ماشاءا... به تداركات تیم جوری نگاه میكنند كه انگار خودشان از كره دیگری آمدهاند در حالی كه ما همه یك تیم هستیم؛ از سرمربی، سرپرست، مربیان و بازیكنان بگیرید تا تداركات تیم كه همگی در موفقیت و ناكامی سهیم هستند.
بحث اینكه علی كریمی به خاطر نگرفتن پاداش صعود به جام جهانی قهر كرده، تا چه حد صحت دارد؟
این حرفها خندهدار است. من از دیماه سال گذشته و قبل از سفر تیم ملی به جام ملتهای آسیا یك كلمه هم حرفی نزدم ولی متأسفانه توی فوتبال این مملكت، حرف نزنی فكر میكنند ریگی به كفش داری كه سكوت میكنی. آنهایی كه هزار تا مشكل دارند ولی اهل هارت و پورت هستند و شلوغ میكنند، نازشان در فوتبال ایران همیشه خریدار دارد.
شاید سكوت شما به این شایعات دامن زد و...
من میگویم شما به عنوان مطبوعاتی و كسانی كه قلم به دست دارید و نقد میكنید، كلاه خودتان را قاضی كنید. شما همین الان با حسین هدایتی تماس بگیرید و از او بپرسید علی كریمی از اردوی آفریقای جنوبی با شما تلفنی صحبت كرد، چه گفت؟ او شاهد زنده است.
چه گفتید؟ خودتان بیزحمت میگویید؟!
از ایشان تقاضا كردم در صورت امكان و برای روحیه دادن به بچههای ملیپوش در آستانه جام ملتهای آسیا بیاید و در قالب پاداش صعود به جام جهانی مبلغی به آنها بدهد. چون فدراسیون این پاداش را نداده است. من هرگز برای خودم به كسی زنگ نمیزنم رو بیندازم ولی به خاطر تیم ملی مملكتم و بروبچههای این تیم به هدایتی رو انداختم. اصلاً من نقشی در صعود تیم ملی به جام جهانی برزیل نداشتم كه بخواهم توقع پاداش داشته باشم! بعد مگر من توی جام جهانی بودم؟! من میخواستم تیم از نظر روحی و روانی در آستانه جام ملتها شرایط خوبی پیدا كند كه دست آقای هدایتی هم درد نكند كه حرف مرا زمین نگذاشت و بلافاصله پس از آن كه رسیدیم تهران، مبلغ خوبی به عنوان پاداش از جیب شخصیاش پرداخت كرد.
شنیدیم این مبلغ حدود ۹۰۰ میلیون تومان بوده است.
بله، هنوز هم رسید آن موجود است.
این چندمین بار است بحث قهر علی كریمی به خاطر پاداش مطرح میشود و سكوت شما هم همانطور كه گفتم، به این حرف و حدیثها دامن میزند.
واقعاً خندهدار است. سكوت من فقط به خاطر تیم ملی ایران بود. اگر من حرفی میزدم و تیم میرفت جام ملتها اوت میشد، همه را گردن من میانداختند كما اینكه بعد از اوت شدن تیم انداختند گردن علی كریمی و گفتند اگر فلانی میرفت تیم حذف نمیشد و... اصلاً چه ربطی به من داشت؟
اتفاقاً كارلوس كروش از سكوت شما تمجید كرد و گفت كریمی ظرفی را كه از آن غذا خورده بود، برنگرداند!
(كمی آرام میشود) نه، به نظر من خود كروش اگر چیزی علیه من نگفته باید بیاید و... حرفهای این افراد كوتوله را تكذیب كند. من نمیدانم این آقایانی كه امروز چنین حرفهایی میزنند تا به حال كجای فوتبال بودند؟
دوشنبه شب در برنامه ۹۰، حدود ۵۲ درصد مردم و بینندگان تلویزیونی به شما رأی دادند تا به عنوان محبوبترین بازیكن دو دهه اخیر فوتبال ایران انتخاب شوید. شاید مصاحبه علیه علی كریمی آن هم فردای این اتفاق سروصدا میكرد و شهرتی به بار میآورد!
این افراد صد بار هم علیه من مصاحبه كنند، نظر مردم عوض نمیشود. من نمیدانم برای چه اسم مرا میآورند؟ من این محبت و لطف مردم را یكشبه به دست نیاوردهام كه این آقایان بخواهند یكشبه مرا خراب كنند. (لحظهای مكث میكند و سپس ادامه میدهد) آدم واقعاً میماند. حالا اگر یك نفر درباره من چنین حرفهایی میزد كه سالها توی فوتبال بود و مردم او را میشناختند، دلم نمیسوخت. با خودم میگفتم طرف سرد و گرم این فوتبال را چشیده است.
بالاخره فوتبال ایران دارد به یك سمتهایی كشیده میشود. وقتی یك جوان با وجود داشتن استعداد فراوان توی روی كریم باقری میایستد، چه میتوان گفت؟
این برمیگردد به همین مدیریت غلط و آدمهایی كه اینكاره نیستند و میآیند به فوتبال و پرسپولیس. وقتی یك بازیكن پرسپولیس كلی شلوغ میكند، كلی جنجال درست میكند، به دو روز نمیكشد برمیگردد سر تمرین، همین میشود.
البته خانزاده ۹ ماه محروم شد. خبر دارید كه؟
۹ ماه محروم میشود ولی كاش این ۹ ماه بعد از مدتی نشود ۳ ماه و ۴ ماه! مواردی بوده كه محرومیت كمكم نصف شده است. این حكم را فدراسیون داده است، در حالی كه معتقدم این حكم را باید باشگاه پرسپولیس میداد و خانزاده را محروم میكرد.
حالا میخواهیم از علی كریمی بپرسیم. خود شما پیش آمد كه بروید و با هوادار درگیر شوید یا به جروبحث لفظی بپردازید؟
جروبحث نه، بالاخره هوادار هم عصبانی است. بالاخره تحت فشار است. تیمش را دوست دارد. نه پرسپولیس بلكه شرایط همه تیمهای پرطرفدار اینطوری است.
به این نكته هم توجه كنید كه خانزاده مدعی شده آن هوادار به او فحش ناموسی داده است.
بعضی وقتها واقعاً یكجاهایی است كه میگویند خون به مغز نمیرسد. یك اتفاقی میافتد. حالا طبعاً یك جاهایی آدم باید یك چیزهایی را نشنیده و ندیده بگیرد. بعدش باید پرسید چی باعث شده كه چنین اتفاقی بیفتد؟ عملكرد خودمان و رفتار خودمان هم لابد عامل بوده است.
شاید اگر كریم باقری آنجا نبود و جلوی بازیكنان را نمیگرفت و وساطت نمیكرد، اتفاقات بدتری هم میافتاد!
كاش آقاكریم زودتر به پرسپولیس میآمد.
شنیدید باقری در رختكن بعد از بازی با سایپا هم حسابی داد و فریاد راه انداخته و...
باید آقاكریم این كار را میكرد. اصلاً یكی باید باشد كه به عنوان بزرگتر جلوی برخی اتفاقات را بگیرد.
بگذریم، علیآقا سكوت طولانی شما سیاست درستی بود؟
شاید، متأسفانه اینجا همانطور كه گفتم اینجوری است. من سكوت كردم تا مثلاً به تیم ملی كمك كرده باشم آن وقت هركس از گرد راه رسید، یك حرفی علیه ما زد و داستانی برای خودش ساخت. همیشه حرف برای گفتن زیاد است اما من ترجیح دادم صحبت نكنم و همین سكوت باعث موجسواری بعضیها شد! حالا این حرفها گذشته، شما بگویید در نهایت فوتبال ما میخواهد چه شود؟
شما خودتان بگویید بهتر است.
روز سهشنبه خود همین آقای دبیری به من زنگ زده و وقتی متوجه شده اوضاع مناسب نیست، حرفش را پس گرفته است. در حالی كه آدم یا حرفی را نمیزند یا پس نمیگیرد. من علی كریمی اگر علیه كسی حرفی بزنم، سرم بالای دار برود، حرفم را پس نمیگیرم. آدم باید پای حرفش بایستد. طرف به ۲۴ ساعت نرسیده، حرفش را عوض میكند. واقعاً جالب است.
در یك چرخش ۱۸۰ درجهای كلی هم از شما تعریف كرد و...
من اصلاً احتیاجی به تعریف و تمجید این جور آدمها ندارم. اسم من برای چی وسط آمد؟ (با حرارتی بیشتر) من الان توی این فوتبال چهكارهام؟ من یك بازیكن بازنشسته هستم مثل صدها بازیكن دیگر. دنبال كار و زندگی خودم هم هستم. فلانی مدتی با تیم ملی همكاری كرد، بعد این همكاری بههم خورد و رفت. دیگر این چه حرفهایی است؟ من نمیخواهم همه حرفها را بزنم ولی همین دوستان سال ۲۰۱۲ كه برای انتخابات بهترینهای سال آسیا به مقر AFC رفتیم، همگی با بلیت فرستكلاس و با خانوادههایشان آمده بودند!
جداً؟!
بله، انگار كه سیزده بهدر آمدهاند مالزی! دوستان فدراسیوننشین و سازمان لیگ از جیب فدراسیون سفر خانوادگی آمده بودند و حالا این حرفها درباره علی كریمی زده میشود. حاضرم با تكتك آن افراد رودررو شوم و همین حرفها را بزنم (با صدایی بلند این حرفها را میزند!) بگذریم! من یك حرفی را میخواهم مطرح كنم. مجلس شورای اسلامی با این عظمت كه قانونگذار كشور است و تمام تصمیمات مهم باید در خانه ملت مصوب شود، به صورت علنی برگزار میشود ولی چرا آقایان جلسه هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال را به پشت درهای بسته میبرند؟ چرا یك دوربین تلویزیونی یا خبرنگار را راه نمیدهند؟
شاید حرفهایی در این جلسات رد و بدل میشود كه نباید رسانهای شود یا به صلاح نیست به گوش افكار عمومی برسد.
آیا تصمیمات فدراسیون به اندازه مجلس شورای اسلامی حساس و مهم است یا آقایان چای، نسكافه و میوه میل میكنند و خبرنگاران را آن پایین و پشت درهای بسته نگه میدارند. چرا؟
جالب آن كه هركدام از اعضای هیأت رئیسه هم میآیند بیرون، یك حرف میزنند. به طور مثال درباره خود شما، دبیری یك صحبتی مطرح میكند و بلافاصله همین مصاحبه توسط علی كفاشیان تكذیب میشود!
واقعاً تأسفبرانگیز است. حداقل یك سخنگو برای خودشان بگذارند، مثل وزارت امور خارجه كه با وجود این همه مسئول و وزیر و معاون و ... یك سخنگو دارد. او میآید برنامهها و سیاستهای این وزارتخانه را برای رسانهها بیان میكند. یعنی چی؟ پشت این درهای بسته چه تصمیماتی گرفته میشود كه فوتبال ما امروز موفق شده است؟! اجازه بدهید دو تا خبرنگار در این جلسات باشد. دو تا دوربین كه گوشههایی را نشان دهد. چه اشكالی دارد؟!
لابد اشكال دارد دیگر!
من نمیدانم وقتی آنجا دارند برای فوتبال مملكت تصمیم میگیرند، چه اشكالی دارد مردم بدانند و جلسات با حضور رسانهها برگزار شود؟ این یكی یك چیزی میگوید آن یكی چیزی دیگر ... دیروز كه با دبیری حرف میزدم میگفت در جریان خیلی چیزها نیستم. عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال هیچی نمیداند. شما یك زنگ به كمیته انضباطی بزنید، ببینید چند صد تا شكایت بابت طلب بازیكنان روی میز كمیته انضباطی است. به جای حرف زدن درباره من كه نه در پی طلب پول از فدراسیون فوتبال هستم و نه دنبال پست و مقام، بروید تكلیف قرارداد آلاشپورت را مشخص كنید.
كیفیت لباسهای آلاشپورت را چطور دیدید؟
اصلاً من یك چیزی بگویم. شما اگر میخواهید به فوتبال این مملكت خدمت كنید، بروید روی این قضیه كار كنید. اینكه علی كریمی با چه كسی مشكل دارد یا علیه كدام فرد حرف زده، مهم نیست. در دنیا هم این مسائل بزرگنمایی میشود. مورینیو همیشه با آرسن ونگر درگیر است و در ایران هم قرار نیست همه بازیكنان و مربیان با هم رفیق باشند. من میخواهم ببینم قرارداد یك اسپانسر لباس چه جوری باید باشد كه هیچ كس از آن سر درنمیآورد و فقط دو تا امضا پای آن دیده میشود؟! دنبال این باشید كه هر اردوی تیم ملی از چند روز قبلش در تكاپوی جور كردن لباس تمرین باشد.
شنیدیم در اردوی آفریقایجنوبی حتی برای مایحتاج اولیه و خریدهای روزانه هم مشكل داشتید!
مشكلاتی كه اسمش مشكل نبود. خندهدار بود! بازیكنان بابت نگرفتن پاداش صعود به جام جهانی ناراحت بودند و مرتب این حرفها را در اردو میشنیدم. به همین خاطر گفتم اگر كاری از دستم برمیآید، انجام دهم. دم آقای هدایتی هم گرم كه روی مرا زمین نزد. آورد و پول را داد. من هیچ اطلاعی ندارم و هنوز نمیدانم حساب جام جهانیشان تسویه شد یا نه!
ظاهراً یك روز قبل از پرواز تیم ملی به مقصد سیدنی و جام ملتهای آسیا، حسین هدایتی چكی به عنوان پاداش به شما داده، درست است؟
۱۱ صبح فردایش چك حسین هدایتی نقد شد و من هم همان مبلغ را بدون كم و كاست تحویل فدراسیون دادم.
چرا علی كریمی این چك را نقد كرد؟
چون دو فقره چك پرداخت شد، یكی به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان در وجه من كشیده شده بود و سیصد و خردهای هم در قالب چكی دیگر...
جالب شد! خب اگر دعوای علی كریمی بر سر پاداش ملیپوشان بوده میتوانسته زمان نقد كردن چك، پول خودش را بردارد. این طور نیست؟
من نمیخواهم این حرف را بزنم اما بسیاری از همدورههایم شاهدند كه بارها از حق خودم گذشتم. باور كنید از حقم گذشتم نه اینكه یك چیزی بوده باشد بخواهم بگویم، نمیخواهم. از قراردادم گذشتم ولی حالا این پاداش كه حق علی كریمی نبوده، درست هم نبوده كه سهمی از آن بخواهم را طلب کنم.
حالا كه بحث به اینجا كشید میخواهیم به ۸ دی ماه ۱۳۹۳ برگردیم. روزی كه به نشانه قهر هتل آزادی و اردوی تیم ملی را ترك كردید. باز هم میخواهید به سكوت خود درباره این اتفاق ادامه دهید؟
میخواهم اینجا یك چیزی را بگویم كه اصلاً دلیل قهر آنچنانی نبوده است. ما آمدیم برای كمك كردن به تیم ملی این مملكت. آمدیم و گفتیم وضع خوب میشود اما نشد! از همان روز اول مشكل لباس بود. مشكل نمیدانم آب معدنی بوده است، مشكل X بوده، مشكل Y بوده است. مشكلات خیلی زیاد بوده است. من آدمی هستم كه واقعاً نمیتوانم ببینم یك اتفاقاتی دارد میافتد، باز بمانم و کار کنم. شما ببینید برای موفقیت یك تیم خیلی فاكتورها باید وجود داشته باشد. سرمربی تیم چه كسی باشد، یك فاكتور است. انتخاب بازیكنان یك فاكتور است. در كنارش امكانات سختافزاری و نرمافزاری هم باید باشد. زمین تمرین و ... هم كه ماشاءا...! آقا من مربی كه نباید هر روز صبح به صبح ببینم چمن زمین تمرین كوتاه شده یا نه؟ آبیاری شده یا نه؟ من بروم و ببینم لباسهای تیم ملی شسته شده و چیده شده سرجایش است یا نه؟ باید همه چیز آماده باشد ...
بحث دیگری كه بعد از ترك اردوی تیم ملی توسط شما مطرح شد، این بود كه علی كریمی وقتی متوجه شده نمیتواند در جام ملتها روی نیمكت تیم ملی بنشیند و بالاجبار باید میرفته بالا، روی سكوها مینشسته دلخور شده و تصمیم به جدایی گرفته است. شما این حرف را تأیید میكنید؟
آنهایی كه این حرف را مطرح كردند كاش كمی تحقیق میكردند. من میتوانستم به عنوان مشاور فنی روی نیمكت تیم ملی در جام ملتهای آسیا بنشینم، آدمهای بیسواد و شایعهسازی كه نمیدانند، بدانند توی آییننامه برگزاری مسابقات این نكته آمده بود، شما بگویید خبیری روی نیمكت پرسپولیس با چه سمتی نشسته است؟
مدیر رسانهای. چطور مگر؟
تمام شد و رفت. مطالعه كنید بعد حرف بزنید. من اصلاً مدرك مربیگری ندارم. مدرك B را كه فدراسیون به صورت افتخاری به من میداد. اصلاً مدرك هم نمیدادند میتوانستم به عنوان مشاور فنی روی نیمكت تیم ملی بنشینم. ID كارت هم صادر میشد ولی متأسفم كه این شایعات مطرح شد. از آن گذشته اصلاً من میرفتم آن بالا روی سكوها مینشستم. چی میشد؟ مهم موفقیت تیم ملی بود. چطور تا وقتی آن سه بازی تیم ملی میبرد همه چیز OK بود ولی بعد از حذف شدن مقابل عراق همه كاسه و كوزهها سر من شكسته شد؟ نبود من؟ نرفتن من باعث حذف تیم ملی شد؟
تا جایی كه حافظهمان یاری میكند، كسی در آن مقطع چنین حرفی علیه شما مطرح نكرد، نه رسانهها و نه سرمربی تیم ملی و...
الان سرمربی تیم ملی كارلوس كروش است. شما اگر بروید یواخیم لو سرمربی تیم ملی آلمان كه در خاك برزیل قهرمان جام جهانی شد را هم به ایران بیاورید ولی به او امكانات ندهید موفق نمیشود. پس برای رسیدن به موفقیت همه عوامل باید كنار هم باشد ولی فدراسیون فوتبال ما فاقد این پتانسیل و مدیریت برای رسیدن به موفقیت است.
آن روز خاصی كه اردو را ترك كردید واقعاً قهر با شخص خاصی مطرح بود یا یك لحظه تصمیمی شخصی گرفتید؟
نه، قهری در كار نبود. من نمیتوانستم با این شرایط بمانم و كار كنم. شاید دوستان بتوانند و قراردادشان را هم تمدید كنند اما واقعاً شرایط برای موفقیت تیم ملی مهیا نیست. پس فردا اگر من میرفتم و تیم نتیجهای نمیگرفت تمام كاسه و كوزهها باز هم بر سر من علی كریمی شكسته میشد. بنابراین رفتم تا با رفتنم به تیم ملی كمكی كرده باشم. متأسفانه نباید این حرف را بزنم اما هر چهار تا اردو به ملیپوشان لباس میدادند، كجای دنیا این طوری است؟ افغانستان هم این شرایط را ندارد! بعد همان لباسها را در پایان اردو پس میگرفتند تا آن را شسته و در اردوی بعدی در اختیار ملیپوشان بگذارند! حال شما تصور كنید اردوی بعدی ملیپوشان جدیدی به تیم ملحق میشدند كه سایز آنها به قبلیها نمیخورد و بالاجبار باید همان لباس كوچك یا بزرگ را میپوشیدند و واقعاً مسخره است. شانس آوردیم كار خودمان به عنوان مربی به شستن لباس ملیپوشان كشیده نشد. البته اگر ادامه میدادیم شاید همین اتفاق میافتاد. شما به عنوان خبرنگار رسالتی بر عهده دارید. باید بروید و قرارداد آلاشپورت را بررسی كنید. برنامههای تلویزیونی آقای فردوسیپور چرا نمیآید قرارداد آلاشپورت را نشان بدهد؟ اصلاً متن و مفاد قرارداد را منتشر كند.
شنیدیم لباسها بعد از شستن كوچك میشده است!
بدتر از آن لباس را در پایان اردو پس میگرفتند. بالاخره بازیكن ملیپوش به خانه و محلش برمیگردد. هواداران، خانواده، برادر، خواهر، فك و فامیل و بچهمحلها لباس او را یادگاری میخواهند. همین الان با وجود خداحافظیام توی كوچه و خیابان از من لباس میخواهند. خداوكیلی بازیكن ملیپوش باید خجالت بكشد كه لباس اضافی ندارد؟! یا بازیكنی كه جدید دعوت میشود شاید دیگر دعوت نشود. نباید آن بازیكن یك لباس تیم ملی را به عنوان یادگاری برای فرزندان و نوههای خود داشته باشد؟ واقعاً زشت است طرف با سایز اسمال میآمد و باید سایز لارج میپوشید!
اگر در یك بازی رسمی یا دوستانه تیم ملی بازیكن حریف به رسم معمول درخواست تعویض لباس با بازیكن ایران را میكرد، تكلیف ملیپوش ما چه بود؟
نمیگذاشتند عوض كند! قبل از بازی آقایان سرپرست و مسئول فدراسیون اعلام میكردند كه كسی حق تعویض لباس خود با بازیكنان حریف را ندارد!
چرا؟
خودشان میگفتند برای بازی بعد لباس نداریم و باید از همین لباسها استفاده كنیم! همیشه حرفم این است كسانی كه نمیتوانند یك مشكل لباس را حل كنند نباید از آنها انتظار كارهای بزرگتری را داشت.
این هوادارانی كه به علی كریمی رأی دادند، انتظار دارند شما كلاسهای مربیگری را پشتسر گذاشته و به فوتبال برگردید.
من تا وقتی این جور آدمها بالای سر فوتبال ایران هستند هیچ علاقهای به بازگشت به این فوتبال ندارم. آدمهایی كه بعد از صعود به جام جهانی اولین پاداش را خودشان برمیدارند، اولین ماشین را خودشان برمیدارند، به درد فوتبال ما نمیخورند. علی كریمی زمانی به این فوتبال برمیگردد كه بداند مدیرانی آمدهاند تا واقعاً به فوتبال ایران خدمت كنند نه به خودشان! هر موقع چنین آدمی آمد توی فوتبال، من هم میآیم و هر چه در توانم باشد برای مردم كشورم انجام میدهم.
شما كه از مدیران فعلی انتقاد میكنید چه مدیرانی را قبول دارید؟
بالاخره میآیند. هر كدام از این آقایان غیرفوتبالی كه مدیر شدهاند بالاخره یك تاریخ مصرفی دارند و تمام میشوند و میروند! یك روزی افرادی مثل صفایی فراهانی یا دادكان پیدا میشوند، كما اینكه همین الان هم همه میگویند خدا پدر و مادر صفاییفراهانی را بیامرزد كه همین كمپ تیمهای ملی را ساخت، وگرنه ملیپوشان ما هر روز باید در یك زمین تمرین میكردند! یا همینطور دكتر دادكان كه برای فوتبال این مملكت كم زحمت نكشید. امیدوارم هر چه زودتر كسی بیاید و در رأس این فوتبال قرار بگیرد كه برای خدمت كردن آمده باشد نه كسانی كه به پاداش تیم ملی هم رحم نمیكنند. چرا باید تداركات تیم كه نیاز مالی هم دارد، ۳ میلیون تومان بگیرد و آقایان بالاترین پاداشها را به خود اختصاص دهند؟
ولی برخیها شاید بگویند مسئولان فدراسیون فوتبال آلمان كه قهرمان جام جهانی شدند هم پاداش میگیرند!
ببینید پاداش تیم ملی متعلق به بازیكنان است. فدراسیون فوتبال آلمان خزانهاش پر و پیمان است. در حساب بانكی فدراسیون آلمان آنقدر نقدینگی وجود دارد كه مشكلی پیش نمیآید. اینجا چطور؟ حقوق كارمندان فدراسیون با تأخیر ۱۰، ۱۵ روزه پرداخت میشود.
منظورتان مهدی محمدنبی دبیركل سابق فدراسیون است؟
خیلیها در فدراسیون پاداش گرفتهاند كه حقشان نبود. تداركات تیمی كه از صبح تا شب و شب تا صبح زحمت میكشد، سرپا ایستاده و كار میكند، آن موقع فقط ۳ میلیون تومان باید بگیرد؟ این رواست؟ یك كسی مثل اشكان دژاگه كه به خاطر مصدومیت نتوانست در ۳ بازی مقدماتی جام جهانی برای تیم ملی بازی كند، باید از پاداش صعود به جام جهانی محروم شود؟ یكسری بازیكن كه فقط در ۲، ۳ تا بازی آخر بودند، پاداش گرفتند ولی به اشكان و همین طور سیدمهدی رحمتی پاداش نرسید، چرا؟ آن افرادی كه بازیهای آخر اضافه شدند و بازی نكردند و حتی در لیست ۱۸ نفره تیم ملی هم نبودند، پاداش گرفته و زحمتكشان قبلی نگرفتند. حالا چند نفر دیگر هم شاید غیر از اشكان و سیدمهدی باشند كه من نام آنها را فراموش كرده باشم. چرا به این مسائل نمیپردازید؟
اتفاقاً ما با اشكان دژاگه مصاحبهای اختصاصی انجام دادیم كه همین حرفها را زد و منتشر شد.
آقا من یك چیزی از زمان سرمربیگری بلاژویچ و ریاست صفاییفراهانی همین الان یادم آمد كه باید بگویم. بازی با تایلند بود. فكر كنم كه مصدوم بودم و به جان ۳ تا بچههایم انتظار پاداش نداشتم. رضا چلنگر شاهد زنده است. میتوانید بپرسید. بعد از آن بازی بلاژویچ آمد و به همراه مسئولان تیم ملی به من پاداش دادند. پاداش كامل دادند، در حالی كه گفتم من پاداش نمیخواهم، حق من نیست اما بلاژویچ گفت تو بازیكن فیكس من بودی و به خاطر مصدومیت نتوانستی بازی كنی، این پول حق توست.
پاداش را برگرداندید؟!
(با صدایی رسا) نه، پاداش را به من دادند ولی میخواهم طرز فكر آن مقطع را با الان مقایسه كنید. یك بازیكن ۵، ۶ تا بازی بوده ولی ۳ بازی نبوده، پاداش به او نمیرسد. این درست نیست. چه كسی باید مدیریت كند؟ كجای دنیا به كاپیتان تیم پاداش صعود به جام جهانی را میدهند تا تقسیم كند؟ اگر آقای یكتا، نمونهای سراغ دارید به من هم بگویید تا بدانم؟ (بدون آنكه منتظر جواب ما شود، خودش ادامه میدهد) پاداش باید توسط سرپرست تیم یا مسئولان فدراسیون تقسیم شود نه كاپیتان تیم ملی! البته این موضوع به الان برنمیگردد و سابقه دارد. قبلاً هم مشابه این اتفاق میافتاده است.
بیتعارف زمانی كه شما كاپیتان تیم ملی بودید، پاداش تیم ملی را بین بازیكنان تقسیم نكردید؟
به من چه ربطی داشت؟ این از ضعف مدیریت فدراسیون است. اصلاً بازیكن حق ندارد در این مسائل دخالت كند. وظیفه من نبود بخواهم پاداش تقسیم كنم. آقایان فدراسیوننشین پاداش گرفتند نوشجانشان ولی اگر من جای آنها بودم، آن پاداش را خرج فدراسیون میكردم و حقوق كارمندان را میدادم. تمام دلخوشی كارمندان فدراسیون همین حقوق ماهانه است كه به زن و بچهشان تعلق دارد. شغل دیگری هم ندارند.
اتفاق خوبی دوشنبه شب افتاد. به بخشهای خوب فوتبال فكر كنید.
لطف هواداران كه همواره نصیب من شده است ولی كاش شرایطی پیش بیاید تا دل این هواداران كه تنها دلخوشیشان فوتبال است، شاد شود. وقتی میروند استادیوم، با خنده و شادی استادیوم را ترك كنند نه با اخم و اشك و گریه... آقای عضو هیأت رئیسه میگوید آمدیم كه اگر بتوانیم این فوتبال را درست كنیم. آقا جان، اگر بتوانیم نداریم! اگر نمیتوانید، بروید. شما میخواهید فوتبال درست شود و دنبال این خط بروید. من علی كریمی مدتی در این فوتبال بودم و از قِبل همین فوتبال هم به خیلی چیزها رسیدم. الان تمام شده است. دیگر نمیتوانیم بازی كنیم. كنار گود هستیم ولی شما همیشه بودید و هستید و باید واقعیات را بنویسید.
اما حرف امثال علی كریمی هم تأثیرگذار است. شاید هم به مراتب بیشتر از نوشتههای من نوعی...
شما سالهای سال هستید و خواهید بود. خداوكیلی این كاستیها را دنبال كنید و آنقدر بنویسید كه آدمهای ناتوان از این فوتبال بروند و جای آنها افراد مدیر و مدبر بیایند. روزنامه شما را خیلیها میخوانند و برخیها صبح به صبح روز خودشان را با روزنامهتان شروع میكنند. نقد منصفانه و بیطرف شما خیلی میتواند كمك كند.
شما به عنوان علی كریمی هم این وظیفه را دارید.
من همین الان هم میدانم وقتی حرفهایم چاپ شود، برخیها میگویند علی كریمی دوباره شروع كرد و شهر را بههم ریخت. آقا بگذارید شهر بههم بریزد. من اگر فوتبال را بههم بریزم، بهتر از آن است كه كسی كه نمیداند فوتبال چیست، بیاید و شهر را بههم بریزد! من حداقل حق آب و گلی داشته باشم و اگر به آقایان برنخورد خاك همین فوتبال را خورده باشم.
دوباره برگشتید به شهرام دبیری؟!
یكسری این حق را ندارند درباره فوتبال صحبت كنند. بگذارید یك سال از حكم و انتخابتان بگذرد و بعد بیایید درباره فوتبال ایران و آدمهایش صحبت كنید. بار دیگر از شما میخواهم روی این مسئله مانور كنید كه چرا جلسات هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال پشت درهای بسته برگزار میشود؟ هر چند میدانم با حرفهای علی كریمی این فوتبال درست نمیشود اما من باز هم حرف دارم. خیلی هم حرف دارم و به مرور همه این حرفها را خواهم زد. آقا بنویسید علی كریمی فوتبالش تمام شد و خداحافظی كرد. بارها گفتهام و باز هم میگویم نه دنبال پست هستم، نه مقام و الحمدلله به اندازه خودم دارم، به همین خاطر جلوی هر كس و ناكسی سر خم نمیكنم و به خاطر پول سازش نمیكنم. این روش زندگی من در دوران بازی بود و مطمئن باشید اگر یك روز هم از عمر علی كریمی باقی مانده باشد، همین روش را ادامه میدهد و بنویسید به خودم به خاطر این اخلاقم افتخار میكنم.
شاید به همین خاطر هم باشد كه مردم علی كریمی را دوست دارند و...
تمام شد و رفت! من خاك پای مردم هستم ولی باز هم معذرت میخواهم كه شاید حرفهایی زدم و ... میدانم این حرفها دردی را دوا نمیكند.
بسیار خب، راستی قرار بود كلاسهای مربیگری را دنبال كنید، چه شد؟
اتفاقاً به نكته خوبی اشاره كردید. بنویسید تا زمانی كه این آقایان در فدراسیون به عنوان مسئول و عضو هیأت رئیسه هستند، دنبال مدرك مربیگری از این فدراسیون نمیروم! من مدرك مربیگریای كه این فدراسیون بخواهد به كریمی بدهد را نمیخواهم وگرنه ثبتنام میكردم. دنبال پست و مقام هم نیستم وگرنه میچسبیدم به تیم ملی و ول نمیكردم! چرا فوتبال ایران نباید راه فدراسیون والیبال را برود؟ شما باید اینها را بنویسید. رسانههای تأثیرگذار باید آنقدر بنویسند و نقد كنند كه آسیا برای فوتبال ایران درست مثل والیبال كوچك شود و فقط به جام جهانی و المپیك فكر كنیم. الان میبینید همه لحظهشماری میكنند مسابقات لیگ جهانی ۲۰۱۵ والیبال شروع شود و بچهها سنگ تمام بگذارند.
علیآقا، خیلی ممنون كه امروز (چهارشنبه) وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید و تقریباً سؤالات ما به انتها رسیده است. اگر حرف ناگفتهای دارید، در خدمتیم.
نه، من هم از شما تشكر میكنم و امیدوارم صحبتهایم بیكم و كاست و بدون یك واو اضافه و یك واو كم، هر آنچه را گفتم بنویسید تا مردم از واقعیتهای فوتبال ایران باخبر شوند.
خیالتان راحت باشد!
ممنون و خداحافظ!
از شما چه پنهان حدود ۲۰ دقیقه پس از اتمام گپ و گفت با علی كریمی، این ستاره محبوب مجدداً با نگارنده تماس گرفت كه بیكم و كاست از نظرتان میگذرد:
سلام، علیآقا در خدمتیم.
همین الان دیدم كه یكی از سایتهای خبری، مطلبی منتشر كرده و دوستان باز هم از روی تخیلات خودشان قصه ساختهاند!
چی شده؟
نوشتهاند علی كریمی به این دلیل اردوی تیم ملی را ترك كرد كه بازیكنان او را مسخره كرده و دست میانداختند! (با صدایی بلند و عصبانیت شدید ادامه میدهد) احترام همه ملیپوشان واجب است ولی از قول من بنویسید گندهتر از این بازیكنان هم نمیتوانند علی كریمی را مسخره كنند (صدایش بالاتر میرود). بنویسید هنوز مادر نزاییده بازیكنی بخواهد علی كریمی را مسخره كند و این اتفاق در بایرن مونیخ آلمان نیفتاد چه رسد به فوتبال ایران و... (كمی با كریمی صحبت میكنیم و وقتی آرامتر میشود میگوید) البته این مطلب را هم حتماً بنویسید من غیر از عزت و احترام چیز دیگری از بازیكنان تیم ملی ندیدم و امیدوارم دوستان شما به جای این اخبار كذب، حقایق را بنویسند.