حالا مدتهاست که هر از گاهی صدای پای علی منصوریان را بیخ گوش خود احساس می کند. همان صدایی که یک روزی او را به سر حجازی می کوبید حالا علی منصور را به سر ژنرال می زند.
خانواده بزرگ ورزش- سیدرضا فیض آبادی: چرخ دنیا خوب می چرخد. درست و اصولی. مثل ساعت کار می کند. "هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات". هر اثر مثبتی که برجای بگذاری امواج آن یقینا به خود تو بیشتر از همه می رسد. و بر عکس هر اثر منفی حتی به اندازه اثر یک انگشت که بر دیوار مردم بگذاری باز هم بازخوردش را خواهی دید. اینکه که می گویند انرژی مثبت اگر در فضا ساطع کنی به خودت بیش از دیگران منفعت می رساند بی دلیل نیست. صبح از خانه آمدی بیرون اگر دیدی همسایه ات ماشینش را به تنهای هل می دهد دستی بگیر و منتظر درخواست کمک او نباش و ماشینش را هل بده تا روشن شود. تا شب یقینا چند بار اثرات مثبتی به سراغت می آیند که فکرش را نکرده بودی.
اما امان از نیت بد و عملی که آزارش به دیگران برسد. یقینا باید منتظر عواقبش باشی. دنیا همین است. همه چیزش سر جای خود قرار دارد. نیکی و بدی . از قدیم بزرگان ما می گفتند که دنیا در دو کلمه خلاصه می شود خوبی و بدی.
فرقی نمی کند در زندگی باشد یا اجتماع یا محل کار. در ورزش باشد یا در گردش. فراموش نکرده ایم روز هایی که مرحوم حجازی سرمربی استقلال شده بود و جریانی نوخواسته و جوان در صدد کله پا کردن حجازی بود تا خود جای او را در استقلال بگیرد.
هر دو از یک خانواده. اما شاگرد خیلی زود می خواست جای استاد را بگیرد. حتی همان روزها که استاد با بزرگ منشی شاگرد را آورد کنار دست خود نشاند تا او را با راههای پر پیچ وخم مربیگری در استقلال آشنا کند. اما شاگرد طغیان کرد. زود از کوره در رفت. اگر چه رفت تا از تیم های دیگر شروع کند اما تمام حواسش به نیمکت آبی بود. بالاخره زمان برایش فرارسید. شد ژنرال آبی ها. دو سه بار رفت و آمد اما بالاخره به آنچه می خواست رسید.
حالا مدتهاست که هر از گاهی صدای پای علی منصوریان را بیخ گوش خود احساس می کند. همان صدایی که یک روزی او را به سر حجازی می کوبید حالا علی منصور را به سر ژنرال می زند.
از قضا چرخ چه خوب می چرخد. علی منصوریان البته کمی با طمانینه و زیرک تر عمل می کند. او در عین حالی که می خواهد نشان دهد که برایش موفقیت استقلال مهم تر از هر امر دیگری است اما علائمی که دارد ناخودآگاه از درونش به بیرون و به روی سکوها پیام میدهد حکایت از غوغای زیادی دارد که بدجوری صندلی شماره یک نیمکت آبی ها را نشانه رفته است.
حالا علی منصوریان با نفت تهران به قول معروف جفت شش هم می آورد.
هر پیروزی و موفقیت او در نفت ، آتش موافقان منصوریان را برای نشاندنش روی نیمکت استقلال شعله ورتر می کند.
امیر قلعه نویی این صداها را می شنود. او با این صداها آشناست.خودش این دوران را از صفر تا صد طی کرده است.
چرخ استقلال دارد می چرخد و به زودی جلو پای علی منصوریان متوقف می شود. قبل از او البته قلعه نویی از این چرخه باید بیرون برود و پیاده شود تا علی منصوریان دوره خود را در استقلال آغاز کند.
دیر یا زود این اتفاق می افتد و هیچ تردیدی در آن نیست.
ای کاش بزرگان استقلال و پرسپولیس بدانند که هر دوره نوبت یک نفر است و یک گروه است. وقتی یک گروه می آید دیگران سنگ پیش پای او نیاندازند تا به حال و روز پرسپولیس گرفتار نشوند.
آقای درخشان خاطرش هست که همواره مخالف همه مربیان پرسپولیس و از جمله همین علی دایی بود؟! اگر آن روزها دندان روی جگر می گذاشت و حمایت می کرد امروز این همه مخالف نداشت.
باز گلی به جمال علی دایی که از درخشان انتقاد که نمی کند هیچ بلکه حمایت هم می کند.
آقای منصوریان! امروز که هنوز بر اریکه آبی ها تکیه نزده اید خدمتتان عرض می کنیم که فردای خودتان را در سیمای امروز و دیروز قلعه نویی ببینید چون یک روزی هم نوبت شما به پایان می رسد.