لینک‌های ارسالی توسط کاربران فوتبالی‌ترین فرستاده می‌شوند و محتوای آنها الزاماً بیانگر دیدگاه مدیریت فوتبالی‌ترین نمی‌باشد. چنانچه لینکی را در تضاد با قوانین سایت می‌دانید، لطفاً به ما اطلاع دهید.
کدام حقوق بگیر دولتی مترادف با تورمی که جامعه را در سال ۹۰ و ۹۱ در خودش می‌بلعید صاحب درآمد شد؟ اعتراضی هم نبود. یک شرایط جدید جهانی، ایران را هم در خودش هضم می‌کرد و البته مردم چاره‌ای جز مچ انداختن با معضلاتی که انتظارش را نمی‌کشیدند برای خود ندیدند اما کدام کارمند و کارگر در کدام منطقه از ایران از خطر قطعی تعدیل بی‌بهره ماند؟ کدام بخش خصوصی می‌توانست با اطمینان از اینکه قیمت دلار در ماه‌های آینده تغییر نخواهد کرد جنس خام پیش خرید کند؟ کدام نهاد با خیالی آسوده از جیب خزانه دولتی چک کشید و نگران آینده‌اش نشد؟ فوتبال اما منهای تمامیت ارزی مملکت بود. بازیکنان، مربیان و حتی مدیران، همچنان جیب‌هایی داشتند که نه تحریم‌ها و نه اقتصاد مقاومتی را می‌فهمیدند و نه درک می‌کردند. قرارداد بازیکنی که یک سال به شکلی متناوب و جسته و گریخته در ترکیب تیمش بازی کرده بود در پایان سال نه تنها دچار کاهش مالی نمی‌شد که حتی افزایش می‌یافت. همین پرسپولیس نمونه‌ای است زنده که هنوز قدرت شهادت دادن هم دارد. یک مهاجم، بدون هیچ کیفیت بارز فنی، بعد از ۴ سال نابود کردن روان هوادار، در پایان فصل قراردادش قریب به دویست میلیون تومان افزایش پیدا می‌کند. یک هافبک که بر سر نخواستنش در نصف تیم‌های بالانشین جدول دعوا بود هم ۱۵۰ میلیون بیش از سال قبل در قراردادش می‌بیند. چرایش را نه می‌توان پرسید و نه می‌توان فهمید. شاید آنها جماعتی هستند منفک از کلیت جامعه. از پزشک، از مهندس، از کارگر، از معلم و استاد دانشگاه، از کارگر شهرداری... از همان کارگر شهرداری که سرمربی پرسپولیس در برنامه زنده تلویزیونی او را به سخره می‌گیرد و ادعا می‌کند چون تفاوتی هست بین خلقت او (دایی) و آن رفتگر (چون خداوند به دایی هنری در فوتبال داده و به آن رفتگر نداده) پس محق است که درآمدی داشته باشد هر ماه به اندازه خونبهای همان رفتگر! اقتصاد مقاومتی همه جای مملکت را گرفت، به جز فوتبال. فوتبالی که یکی در میان به جام جهانی می‌رسد و آخرین قهرمانی‌اش در آسیا به سی‌وپنج سال قبل برمی‌گردد. باشگاه‌هایش در معده خود «کرم آسکاریس» دارند و پول می‌بلعند اما هنوز لاغر و نحیف به چشم می‌آیند. آن کرم انگلی، زندگی این فوتبال منحوس را هم انگل‌وار کرده! قراردادهای افزایشی تک تک فوتبالیست‌های ایرانی به کنار. اینکه حتی یک بار قدرت همراه شدن با مردم در پذیرش مشکلات مالی را ندارند عذاب آور است. اینکه تمام بازیکنان پرسپولیس با یک علی دایی (که معتقد است خداوند به او هدیه‌ای داده بیش از یک رفتگر شهرداری و محق است از این هنر خدادادی درآمدی داشته باشد که قابل بررسی و نقد هم نیست) همراه می‌شوند که اعتصاب کنند، به تمرین نروند و حالا یک وکیل بگیرند و شکایت حقوقی و قضایی بکنند حیرت انگیز است. بعد همین جماعت، پیش روی دوربین می‌ایستند و می‌گویند عشق به مردم آنها را وارد زمین کرده! خنده‌دار نه، مشمئز کننده است! از کسانی که ادعا می‌کنند صاحب لطف و کرم الهی شده و در فوتبال باید صاحب درآمدهایی بی‌مرز و غیرقابل بحث شوند یک سوال می‌توان داشت. هنر امروزتان چیست؟! این فوتبال؟ این لیگ؟ این سکوهایی که از تماشاگر و هوادار خالی کرده‌اید؟ این خوره لعنتی معده‌های‌تان مرگ که ندارد... سیرمانی هم ندارد؟! یک بار، فقط برای یک بار... می‌توان انتظار داشت نه به همان شدت و حدتی که کارگر بی‌هنر شهرداری (از دیدگاه شخصی علی دایی و بس) یا دبیر بی‌نصیب از لطف الهی (باز هم احتمالا از دیدگاه علی دایی و بس) یا استاد دانشگاه و پزشک و راننده تاکسی و ... درد تورم را با هم تقسیم کردند و پای سفره کشورشان بلعیدند، بازیکنان بی هنری که حتی توان یک نیم فصل کامل صدرنشینی در لیگ را هم ندارند، طعم دیر کرد در حقوق را بفهمند. دردی که البته برای آنها همسان با جامعه‌ای که فرش زیر پایش را برای پول درمان می‌فروشد نیست. یادمان باشد محمد نوری برای شرمنده نشدن در پیشگاه خانواده‌اش طی چهار ماه اخیر ۱۲۰ میلیون پول قرض کرده و محسن بنگر برای طعام خانواده، ۵۰ میلیون تومان وام گرفته! کسی هست که بگوید حقوق چند سال همان کارگر بی‌هنر شهرداری (البته به زعم علی دایی) ۱۲۰ میلیون تومان می‌شود؟! اگر یکی مثل نوری (که هرگز شایستگی برافراشتن جام قهرمانی لیگ به‌عنوان کاپیتان را در فوتبال ایران، نه با پرسپولیس و نه با هیچ تیم دیگری پیدا نخواهد کرد) برای فرار از شرمساری ۱۲۰ میلیون تومان قرض می‌کند، آن دبیر بازنشسته و کارگر کارخانه آجرسازی یک عمر باید روسیاه باشد!
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.