بعد از آن مصاحبههای تند اول هفته کروش و قلعهنویی علیه هم و موضعگیریهای تندی که سرمربی تیم ملی و مربیان باشگاهی در قبال یکدیگر داشتند، کارلوس همه را غافلگیر کرد. در حالی که میشد انتظار داشت او باز هم در یک گپ جدید رسانهای در مورد مشکلاتش در فوتبال ایران حرف بزند، او در قبال سوالاتی در مورد کریمی و رحمتی، غیرقابل پیش بینیترین پاسخ ممکن را داد. او درهای تیم ملی را به روی کریمی باز شده دانست و این بار با موضعی نرمتر از قبل در قبال رحمتی حرف زد. تفاوت آنچه کروش در قبال کریمی و رحمتی به زبان آورد هم مقبول بود. کریمی و رحمتی به اشکالی متفاوت از تیم ملی جدا شدند و البته مواضعی متفاوت از هم در قبال تیم ملی کشورشان بعد از دعوت نشدن از سوی کروش به اردوهای ملی داشتند. پس کریمی با دری کاملا باز و البته رحمتی با دری که بسته شده ولی قفلی روی آن نیست روبرو میشوند.
چراغ سبز کروش و واکنش سریع کریمی، میتواند آینده را همین امروز به تصویر بکشد. کریمی همان جملاتی را به زبان آورده که کروش میخواهد. اینکه در تیم ملی میتوان یک سرباز بود. کریمی با علم بر اینکه به احتمال قریب به یقین در تیم یازده نفره کروش جای ثابتی نخواهد داشت و فقط فرصتی کوتاه برای نمایشهای مختصر و مفید در دقایق پایانی (آن هم براساس اقتضای بازی) به دست خواهد آورد خود را بهعنوان سرباز تیم ملی معرفی کرده تا نه تنها از شأن خود چیزی کم نکند که حتی ارزشی که برای پیراهن ملی قایل شده را نشان دهد اما سوال اینجاست که امروز مهدی رحمتی دستش را روی دستگیره دری که به نظر میرسد دیگر قفل نیست میاندازد و در را باز میکند؟ آیا او هم موانعی که پیش روی او و تیم ملی (براساس اشتباه خودش) قرار گرفته را برمیدارد و پالس معنیدار کروش در مورد خودش را میگیرد و به تیم ملی برمیگردد؟ آیا او این بار بدون نگرانی از حضور دنیل داوری و اینکه ممکن است در تیم ملی حتی طعم نشستن روی نیمکت این بوندسلیگایی را بچشد دست روی دستگیره میاندازد و در را باز میکند؟
بازگشت کریمی (بهعنوان یک کاپیتان و بزرگتر قابل) و رحمتی بهعنوان یکی از مطمئنترین دروازهبانهای کنونی فوتبال ایران خوشایندترین اتفاقی است که میتوان نشانههای آن را در حرفهای کروش و البته واکنش کریمی دید. میتوان همانطور که کروش گفته منتظر لیست تازه او نشست. آیا همه درها باز خواهد شد؟