تنها قهرمانی علی دایی در لیگ برتر فوتبال ایران در شرایطی به دست آمد که همه آن را به خاطر دارند، او در حالی در زمین شلوغ انقلاب در کرج ناگهان از فوتبال برای همیشه خداحافظی کرد که موج بلند این خبر، "خبر پایان بازیگری بهترین گلزن تاریخ فوتبال ایران" روی همه حقایق سایه انداخت، حقایقی که البته فوتبال همواره آنها را زیر بالهای خود پنهان میکند.
اما ماجرا چه بود؟ چند روز پیش فیروز کریمی سرمربی استقلال اهواز در برنامه ورزش از نگاه دو قهرمانی سایپا را در لیگ تبریک گفته بود او که در آن برنامه کنار علی دایی نشسته بود با اشارهای به بازی دو روز پیش مقابل مس کرمان در یک هفته مانده به پایان لیگ گفت که پذیرفته است تیمش دیگر قهرمان لیگ نخواهد شد.
فیروز در آ ن روز به طور عجیبی آرام بود؛ چه، مدیران استقلال اهواز گفته بودند مسابقهای که تمام شده، تمام شده و دیگر نمیشود به گذشته برگشت پس کریمی بیخیال آنچه در بازی تعیین کننده این تیم رخ داده بود. کنار دایی نشست و قهرمانی را به او تبریک گفت .
آن روزها ، در بحبوحه قهرمانی سایپا در لیگ و جوی که علیه صمد مرفاوی وجود داشت، اتفاق بسیار مهمی افتاد که قهرمان لیگ در آن تغییر کرد ."قهرمان" البته در جبههای دیگر به بازی( مقابل استقلال) مشغول بود اما امدادهای غیبی و امواجهای مثبت در تهران - اهواز به دادش رسید. این ، تصمیم تعیینکننده داور بازی مس و استقلال اهواز در اهوازبود. یک تصمیم فراموش شده که آن وقتها واکنش جامعه فوتبال به آن در حد خطای داوری و نه بیشتر بود ؛ بی حرفی از رشوه و فساد .شاید گذر زمان این صحنه را از ذهن شما برده باشد اما در لحظات آخر بازی استقلال – مس بود که ضربه سر علی مولایی مهاجم مس روی تیر دروازه نشست و به بیرون آمد. اما بابک داوری (اسم را نگاه کنید!) کمک خداداد افشاریان ضربه را داخل تشخیص داد و افشاریان هم با اتخاذ عجیبترین تصمیم عمر داوریاش وسط زمین را نشان داد تا بازیکنان مس در آغوش هم قرار بگیرند و استقلال اهواز قهرمانی را از دست بدهد. بله ، این فوتبال است اگر چه بعدها گفتند بابک داوری بچه محله علی دایی در اردبیل هست و به او علاقه داشته اما هیچ وقت اثبات نشد که چرا این خطای فاحش قهرمانی را از فیروز کریمی و تیم خوب استقلال اهواز گرفت؟ تیمی که شاید آن قهرمانی تاثیر عجیب و غریبی در سرنوشتش میگذاشت. تیمی درخشان و شایسته که دو سال بعد در کوران اتفاقات سیاسی و اجتماعی نزول کرد و از دست رفت ... در حالی که قهرمانی و آسیایی شدن آنها را به شرایط دیگری میبرد.
نکته مهم ، و جالب در آن اوقات ، محبوبیت سایپا بود تیمی که با استفاده از غیبت پرسپولیس در کورس ، و با توجه با بازگشت دایی ، تیم مورد علاقه ورزشی نویسها و پرسپولیسی ها شد و بنابراین قهرمانی اش گرامی داشته شد ، در حالیکه قهرمان واقعی در غم خود مدفون می شد.
خب، مرور این داستان قدیمی فقط برای این بود از خاطر نبریم خطاهای داوری تنها علیه ما رخ نداده است. حتی گاهی این خطاها آنقدر بزرگ و مشهود بوده که ما را به مهمترین افتخار دوران مربیگریمان رسانده است. البته شکی نیست که دایی در آن خطا دخالتی نداشته اما وقتش رسیده از خودمان سوال کنیم آیا مدیران استقلال اهواز نمیتوانستند در آن روز خاص آسمان را به زمین بدوزند یا جنجالی مشابه علی دایی را به راه بیاندارند؟
یادمان باشد تازه آن روز نه هفته دوازدهم لیگ که بعدتر از این حرفها بود، در اوج رقابت یک هفته مانده به آخر لیگ و سوتی که سرنوشت یک شهر و علاقمندانش را تغییر داد. راستی چرا نه فیروز کریمی و نه مدیران استقلال اهواز در آن روز کسی را متهم نکردند؟
راستی چه کسی از علی شفیعیزاده خبر دارد؟ اگر او داستانی مشابه علی دایی اما مقابل او داشته باشد چطور؟ آن وقت چطور؟