بنبست؛ مصاحبۀ فردوسیپور با ماجدی
مصاحبه با میرشاد ماجدی، سرپرست کنونی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران، سومین مصاحبهای بود که عادل فردوسیپور در این یکی دو ماه گذشته اجرا کرد. این مصاحبه ساعاتی پیش در سایت وزین «فوتبال۳۶۰» به نمایش گذاشته شد. بعد از مصاحبه با دراگان اسکوچیچ، منطقاً فردوسیپور میبایست زمانی را هم به میرشاد ماجدی اختصاص میداد تا او هم صحبتهایش را مطرح کند. این مصاحبه جذابیت مصاحبۀ با اسکوچیچ را نداشت. نه از این بابت که فردوسیپور سؤالات کم اهمیتی پرسیده باشد و یا کارش را بخوبی انجام نداده باشد؛ مسئله اینست که پاسخهای ماجدی از پیش برای شنونده قابل پیشبینی بود. از این رو، پس از دیدن مصاحبه چیز زیادی به اطلاعات مخاطبین اضافه نمیشود. با این مصاحبه، شنونده پا به کوچهای میگذارد که تَه آن بسته است. از پیش، پاسخهای ماجدی را میشد حدس زد. پرسشهایی که پاسخشان را همه کم و بیش میدانند و کار خاصی هم دربارهشان نمیتوانند بکنند. شاید نکتهای که بیش از هر چیز در این مصاحبه و مصاحبه با اسکوچیچ برجسته میشود این باشد که «تا قمر در عقرب است، کار ما چنین است». یعنی، در این حکومت کارها کم و بیش همینطور که میبینید پیش میرود. مصاحبه و مقاله و پیشنهاد هم ممکن است کمی وضعیت را بهتر و یا حتی بدتر کند. البته، مسئولین هم مرتب از مردم میخواهند که انتظاراتشان را پایین بیاورند. ولی قرار نیست که با این وضعیت ما جای دوری برویم. در هیچ زمینهای.
در اوایل مصاحبه، ماجدی قصد داشت که مشکلات فعلی فدراسیون را بیشتر به مشکلات مادی فروبکاهد. چیزی که ماجدی دقت نمیکرد، و یا نمیخواست دقت کند، این است که پول یک وسیله است. مادامی که نیروی متخصص کم باشد؛ مادامی که ما گرفتار عقاید واپسگرایانه باشیم پول دردی از ما دوا نمیکند. به قول فردوسیپور، شلیک گاز اشکآور به زنان و آن آبروریزی قبل از مسابقه با لبنان در مشهد که به پول ربطی نداشت. این تحجر است؛ جدا شدن از مسیر پیشرفت اجتماعی در جهان است و با پول درمان نمیشود. از این رو، مشکل فوتبال ما، به نظر، عمدهتر از ریاست ماجدی، عزیزی خادم، تاج و حتی اسکوچیچ است.
بدون اینکه بخواهیم مسئولیت و حواشی پیرامون ریاست ماجدی را کمرنگ کنیم، اما نگارنده مقداری هم با او همدردی میکند. همدردی، از این نظر که خودِ او هم به نوعی در این میان گرفتار شده. «شخص رئیس» تنها یکی از عوامل تأثیرگذار در مدیریت است. نمیشود ماشینی را که هر دو لاستیک آن پنچر است و دو تا از پیستونهای آن کار نمیکند و ترمز ندارد به راننده بسپارید و از او بخواهید که شما را صحیح و سلامت به مقصد برساند (مسئولیت ماجدی بجای خود). واقعیت اینست که دولت ما و آنچه از طرف کشور ما به جهان عرضه میشود در حال حاضر مشتری ندارد و با دیدۀ شک به آن نگریسته میشود. با سابقۀ ۴۴ سالۀ این حکومت منفور آیا میشود از خارجیها ایراد گرفت؟ واقعیت اینست که تیمهای بسیار کمی در جهان هستند که میل دارند با ما مسابقۀ تدارکاتی بدهند. این مشکل ماجدی نیست. این بسیار فراتر از ریاست ماجدی است. آیا شما معترض به این هستید که جهانیان ورزش را با سیاست قاطی کردهاند؟ دوباره فکر کنید. در حقیقت ورزش سازماندهی شده همیشه رفیق شفیق سیاست بوده و این دو هزاران سال است که با هم رفاقت دارند. شواهد تاریخی انکار این موضوع را غیر ممکن میکند.
در رابطه با همین بازیهای تدارکاتی، عادل از میرشاد پرسید چرا از همان چند ماه پیش که سرپرست فدراسیون شدید برای بازیهای تدارکاتی اقدام نکردید که امروز با مشکل زمان و پر شدن تقویم تیمها مواجه نباشیم؟ ماجدی نتوانست جواب عادل را بدرستی بدهد، ولی جواب این است که در آن زمان هنوز قرعهکشی جام جهانی انجام نشده بود و اکثر تیمها متناسب با گروه خود بازیهای تدارکاتی انجام میدهند. شاید سؤال بهتری که عادل میتوانست از او بکند این است که چرا در این وضعیت وانفسا که ما علناً در جهان منفور هستیم از مسابقات جام «کیرین» در ژاپن استقبال نکردید؟ اتفاقاً پاسخ ماجدی به این پرسش دقیقاً همان چیزی میبود که مشکل از آن ناشی میشود: تفکرات جمهوری اسلامی! این دیگر به پول و پُر بودن تقویم تیمها و برگزاری جامهای گوناگون در اروپا و آمریکای جنوبی و شمالی ربط نداشت. شاید بهتر بود که عادل، برای شفافتر کردن ماجرا، چنین پرسشهایی از میرشاد میکرد.
در فوتبال آلوده به رمالی و جنگیری، در سازمانی که در فضای جمهوری اسلامی نفس میکشد نمیشود انتظار معجزه داشت. ماجدی نباشد، کسی دیگر. فرق چندانی نمیکند. شاید به همین دلیل هم هست که ماجدی در اواخر مصاحبه پیشنهاد کرد که مردم در عوض انتظاراتشان را تعدیل کنند.