به قول فرشید منافی برای این صحنه و عکس حتی میشه شعر سرود. مگه میشه ایرانی باشی و موهای تنت از دیدن این صحنه سرپا نایستن. کلمه جنگیدن دلاورانه شب بازی با اسپانیا چندین بار تکرار شد، ولی هیچکلمهای تو دنیا حق مطلب این صحنه رو ادا نمیکنه. من در روزگار جنگ خیلی کوچک بودم، ولی میشه حدس زد از تاریخ بعضی از جوونهای مرز و بوم کشورمون همینطور روی نارنجک ها میپریدن که کشورشون هنوز شانس جنگیدن داشته باشه و مردمشون ناامید نشن. تو این صحنه با این که توپ با خط دروازه چند سانتیمتر فاصله نداره ولی بازیکنها نا امید نشدند و میجنگند و صورت و بدن خودشون رو جلوی ساقهای بازیکنان اسپانیا گذاشتن و این برای ما ایرانیها قشنگترین صحنه جام جهانی شاید بود. شاید کارلوس کیروش به قول خیلی ها جامی نیاورده باشه تا الان، ولی بزرگترین دستاورد رو در تیم ملی داشته، دستاوردی که تا به امروز هیچ مربی توی تیم ملی ایران نداشته. اون همدلی و یک دل بودن بچه های تیم ملیِ، دیگه نه کسی از بیرون موندن ناراحت میشه، نه کسی وقت تعویض لگد زیر ساک میزنه یا پیرهنش رو زمین میکوبه، نه کسایی تو تیم ملی باهم تبانی میکنن که به بازیکنی پاس ندن، نه کسی قهر میکنه. همه و همه یک دله در حال خدمت به تیمشون یا منتظر فرصتی برای خدمت، هر گلی که زده میشه از زننده گل تا مسئول تدارکات به یک اندازه خوشحالن چون ایران گل زده. ممنونیم از مربی تیممون و بچهای تیم ملیمون که برای ایران میجنگند.