پس از برد شیرین مقابل ژاپن، بحث بر سر شایستگیهای مربیان داخلی موضوعیت پیدا کرده. امیر قلعهنویی به صدر جدول آمده و بستر مناسبی برای طرح دوبارۀ این صحبت قدیمی فراهم شده است. چند ثانیه پس از بازی با ژاپن، در تماس تلفنی که با یکی از دوستان داشتم گفتم این بُرد را باید بخصوص به امیر قلعهنویی تبریک گفت.
واقعیت امر، اما، فراتر از بحث مربی داخلی و یا خارجی است. پیروزی در هر جام شرایط خاصی دارد و ملیت و لیاقت مربیان تنها یکی از آن شروط است. به غیر از آن یازده نفر در درون زمین، یک تیم فوتبال چندین مربی-تحلیلگر هم دارد. مدیریت هم دارد. روانشناسان و پزشکان تیم هم مهم هستند. بازیهای تدارکاتی پیش از هر جام هم حائز اهمیتاند. تماشاگران و پشتیبانی مردمی هم همینطور. دستمزد بازیکنان هم صد البته مهم است. مصدومیتها، کارتهای رنگارنگ و حتی رابطۀ زناشویی بازیکنان هم در این میان هرکدام درصدی از اهمیت را به خود اختصاص میدهند. بخت و اقبال نیز از آن مواردیست که اصلاً نباید از قلم بیفتد. عوامل بیشتری هم هستند که بشود دربارۀ آنها صحبت کرد.
نکتۀ مهم از نظر من اینست که علل پیروزی و یا شکست تیمها را به یک مورد خاص تقلیل ندهیم. نه باید آبروی کیروش را برد و نه باید زحمات اسکوچیچ را فراموش کرد. به همین قیاس، باید قدر مربیان داخلی را هم دانست و همانطور که قلعهنویی ثابت کرد، او نیز میتواند پیروزیهای بزرگ به دست بیاورد. ولی، این بحثی که در رادیو تلویزیون راه افتاده بیشتر شبیه به معمای «مرغ و تخممرغ» است و شاید قبل از هر چیز اهداف سیاسی خاصی را دنبال کند. پدیدهها را جدا جدا تحلیل نکنیم.