یک دردِ دل ساده از نسل چهارم انقلاب و البته قابل تامل.
خطاب به جمهوری اسلامی؛ این نسل، اینی نیست که شما میپندارید...

من فرزند ایرانم، من نسل جدیدم، من مهسا هستم، ستارم، زهرا بنی‌یعقوبم، دختر آبی‌ام، من نگران آینده‌ام هستم، نگران ایرانم هستم، نمی‌خواهم مهاجرت کنم، نمی‌خواهم در خانه، تنها نفرین کنم،
نمی‌خواهم همه چیز را فقط از خدا بخواهم.
نمی‌خواهم بی‌تفاوت باشم و تسلیم زندگی
من پدرم را دیده‌ام شکسته در سختی
سختی‌هایی که حق‌اش نبود
من نسل قبل از خودم را دیده‌ام، ناشاد و دلشکسته، نمی‌خواهم مانند آنها باشم، من دختر تو ام، پسر تو ام.
من اغتشاشگر نیستم، آشوبگر نیستم.
به زور و برای سرکوبم مرا به خشونت نکش
تنها یکی به من بگوید
کجا باید فریادم را بزنم که به گوش‌تان برسد؟

من آنچه شما زندگی می‌دانید را نمی‌پسندم.
من از حجاب اجباری بیزارم، ببین برهنه نیستم!
من از عزاداری‌هایتان خسته‌ام، عیاش نیستم!
من از تحقیرهایتان بریده‌ام، خودخواه نیستم!
می‌خواهم خودم باشم، کاری به کار نوع زندگی‌ام نباشد!
می‌خواهم امید به زندگی داشته باشم...
خواسته‌ای زیاد است به زعم شما!؟
یکی به من بگوید
کجا باید خواسته‌های به‌حقم را داد بزنم.
و تهمت آشوبگر و بر هم زننده امنیت را نشنوم!

من دخترت هستم، پسرت
همان که در دانشگاه درسش را تمام کرد و ماند خانه به امید کار.
همان که هر چه گذاشت در بورس دود شد و رفت هوا
همان که روز در پی روز، هفته در پی هفته، ماه در پی ماه مانده شاید برجامی امضا شود، چیزی تغییر کند، شاید بشود زندگی عادی کرد.
همانم که آرزو به دلش ماند یک جشن تولد بی‌غصه بگیرد.
همان که دنیا مثل تروریست‌ها نگاهش می‌کند
و قلبش از یک گنجشک نازک‌تر است
و صلح را دوست دارد، با همه وجودش
من از صدای گلوله بدم می‌آید
من از خواب جنگ هم بیزارم
همان که شما هر روز تکرارش می‌کنید!

من نمی‌خواهم هیچ کشوری نابود شود
من دنیا را دوست دارم، همه مردم دنیا را
همان‌ها که شما کافرشان می‌خوانید!
من از تهدیدها می‌ترسم
من همانم که به‌زور خواستید ازدواج کنم
و نکردم!
و هیچکس از من نپرسید چرا!
من بیکارم و آینده‌ای ندارم...
من را نگویید اغتشاشگر، به من نگویید دشمن.
مرا خرابکار ندانید...
من مهسا هستم، نمی‌خواهم بنشینم تا نوبت مرگم شود؟
من ستارم، نمی‌خواهم منتظر باشم تا دستگیرم کنید!؟
من دختر آبی‌ام، نمی‌خواهم منتظر باشید تا خودم را آتش بزنم!؟

ای انقلاب کرده‌ها
ای جنگ رفته‌ها
ای به اسلام پناه آورده‌ها برای زندگی بهتر
ای خوش قلب‌ها که می‌خواهید به‌زور مرا به بهشت ببرید
من بهشت شما را نمی‌خواهم
هدایت شما را گمراهی می‌دانم
من اصلا خدای شما را نمی‌پرستم
من خدای دیگری دارم که هزار بار با خدای شما فرق دارد
چرا نمی‌خواهید باور کنید ما نسل دیگری شدیم
چرا نمی‌خواهید باور کنید ما هم خوب می‌فهمیم
چرا ما را باور نمی‌کنید...

من اعتراض دارم
چطور باید اعتراض کنم
حکومت دینی نخواهم، مرتد و گمراهم!؟
نخواهم تابع پیرمردها باشم منحرفم؟
من فرزند خودتم
بخواهم حاکم سرنوشت خودم باشم گناهکارم؟
من خودم را باور کرده‌ام
و اعتراض دارم
لطفا مرا خفه نکنید
اینترنتم را نبندید
اینترنت برای نسل من یعنی زندگی
با زندگی من بازی نکنید
تفنگ مقابلم نگیرید
باتوم به سرم نکوبید
من از خشونت بیزارم

من تنها اعتراض دارم
و می‌خواهم آینده‌ام را خودم بسازم
بد و خوبش به خودم مربوط است
نه پدرانم
نه دیگران

من به سرنوشتی که شما برایم تعیین کرده‌اید
اعتراض دارم
صدای اعتراض مرا
لطفا بشنوید
قبل از اینکه خیلی دیر شود.
قمیشی.
#مهسا_امینی
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.