یاشاسین آذربایجان. یاشاسین سیروس خان

تو را چاره نباشد بازی شیک/چار سه سه و چار چار دو و با تاکتیک/فراموش کن نَبَردی جانانه/به هنگامش پیدا کن یک بهانه/ که "روزبه" یا یکی مصدوم شدستی/ الاغ "داش علی" بر گل نشستی/ بنا کن سنگری با مُشت و ساطور/که هرکه نزدیک شد، آنی شود کور/بکش در زیر توپ چنان با "تدبیر"/ که حاکم وا نهد شعار و تکبیر/"بکش زیرش" دوای دردمان بی/"علی اصغر" نجات جانمان بی/ سخن کوتاه، بگیر تو یک مساوی/ هوادار را کنیم اینگونه راضی/ بدینگونه تو جایت کُنج تاج بی/ زبان ما، یه چند ماهی دراز بی/ بدان منصور که تو، تنها نیستی/گودرز و داور هم، پشتت نشستی

من به شما که خیلی سعی در شاعری میکنی تبریک میگم ...کوشش شما جای تقدیر داره... بسا شاعر نوشت چند سطر بیتی ....دلش خوش شد کلامش گفت مفتی در این بیغوله بازار لنگ و گردی......برادر کی به کی همش هری و هری منم شاعر نمودی ای برادر ..... که این فوتبال ایران هست و نی فراتر زند شوت زلاتان چون تندر و پرق...... دخیا میجهد چون مارهفت خط در ان مکاره بازار وطن چون ..... نباشد چیز دیگر جز صحبت پول