جالب بود خوشمان امد , مرسي

امضای همایون شجریان را دارم روی لباس تیم ملی میبینم (دقیقه 11:24) اما خودش را نمیبینم!

خودشو دقیقه 8:48 ببین.....

چه عجب !!!!!

قاسمخانی چه ربطی داره؟ آخه قاسمخانی؟؟؟

این استیلی هم فقط به درد همین کارا می خوره

برادران قاسمخانی دارن یه فیلم سینمایی با بازی پژمان جمشیدی (باز هم در نقش خودش) میسازن... نکنه میخوان از ماتئوس هم بازی بگیرن؟؟؟

ناخبری بهتر شد..والا یه عده گاگول میریختن فرودگاه باعث ابروریزی میشدن...باید ازین به بعد مهمانان خارجی دعوت میکنن بدون اطلاع قبلی بیان...بهتره خلوته...

یعنی زیدان میاد ایران بازی جام جهانی رو با سانسور ببینه و تفسیر کنه؟

علی دایی شناسنامه فوتبال ایران

اینم از جانشین کیروش...

این آهنگ مزخرفشون روی اعصاب بود، یکی‌ جون مادرش به اینا بزنگه یا ایمیل بده بگه تورو خدا آهنگ درست حسابی‌ بذارید.

جایی که همایون شجریان هست، دیگه این پت و مت (قاسمخانی برادرز) رو چرا دعوت می کنن؟

ﻭاﻗﻌﺎ ﻛﻼﺱ اﻳﺮاﻥ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺣﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻭﻣﺪﻥ اﻳﻨﺎ, اﻳﺮاﻥ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺑﺸﻪ ﺑﺮاﻱ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ, ﺩﺭ اﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﺎﺗﻴﻮﺱ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺑﺰﺭﮔﻲ اﺳﺖ ﺷﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﻟﻲ ﺩاﺭﻥ ﻣﺮﺩﻡ, و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻳﻚ ﻛﺸﻮﺭ ﺭﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻳﻚ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻛﻮﭼﻚ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻳﺎ ﺣﺪ اﻛﺜﺮ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ

جای عادل واقعا خالیه اگه بود الان همرو انداخته بود به جون هم :))

بهرام رادان منظورش این بود که استقلالیه؟ 12:37

اشتباهی قرمز دادم،شخصیت جالبی داره

تو این صدا و سیمای ملی هر اتفاقی هست دوست و رفیقاشون رو میریزن میارن٬ اخه اینا چه دخلی به فوتبال دارن. رفتن به اینجور مراسم حق کسانی هست که تو کانون های هواداری تمام عمرشون ارزوی دیدن قهرمانانشون رو دارن نه برادران قاسم خانی!

دایی چه ابهتی داره. خیلی با حال بود. واقعا این مرد تکه. دمتون گرم. خستگیه این هفته از تنمون در اومد.

نمیدونم چرا تو ایران تا یه خارجی‌ را می‌بینند ، دست و پاشون را گم میکنند ،و یا سوال‌های احمقانه میکنند. بابا اونم یه انسانه و همه انسانها شایسته احترام هستند. دیگه چرا انقدر بی‌ کلاس بازی؟ یه رفتاری از پائین به بالا انگار چون اون طرف خارجیه پس حتما باید زیادی احترام گذشت و دولا راست شد

این برنامه‌ها بیشتر مایه آبرو ریزیه.، مثل آدم ندیده ها. اون از مالدینی اینم از این. من نمیدونم بهرام رادان، قاسمخانی، همایون شجریان چه ربطی‌ به ماتیوس دارند. آدم یاد رابطه گودرزو شقایق میفته.

کاملا با دوستانی که به شکل پذیرایی از این جور مهمانها نقد دارن موافقم. اینقدر کشور رو اساتید منزوی کردن که طوری آدم ندیده شدیم که اون مسخره بازیها سر تیم ملی آلمان و بایرن مونیخ و پیشکسوتان میلان و حالا هم (البته خدا رو شکر خفیف تر به لطف مشارکت خواص بدون دخالت دادن عوام) برای ماتئو پیش میان. عوام رو حذف کردن که آبروریزی نشه ولی همین که حضور یه بازیکن سابق فوتبال باعث این همه مراسمات و فلان و بسار بشه و فیلمبرداری لحظه به لحظه و موزیک حماسی و دیدار از دو هزار جا و انواع مراسمات و دیدار با اقشار بی ربط و تیریپ دامادی زدنها و دست و پا گم کردنها و... طرف چی فکر میکنه پیش خودش؟ مطمئنم باعث تعجب خود طرف هم میشه و با خودش میگه بابا اینا مگه چند ساله با خارج ارتباطی نداشتن؟ مگه تو جزیره آدم خورا زندگی میکنن؟! مهمان نوازی خوبه (که البته جالبه گاهی به دلیل این همه افراط در اصل قضیه تفریط میکنیم) ولی دیگه کم مونده یه ملاقاتی هم با سران سه قوه و شخص اول مملکت ترتیب بدن! در مورد بلاتر این کار رو هم که اصلا کردن و رییس جمهوری کشور طرف رو به حضور پذیرف (بخونید باهاش ملاقات کرد)! دوستانی که خارج زندگی میکنن احتمالا بهتر میدونن چی دارم میگم. این کارا پایین آوردن خودمونه. خصوصا در مورد مقامات سیاسی چون در عرف دیپلماتیک هر چیزی معنایی داره. منزلت رییس جمهوری یه کشور مال خودش نیست که اینطور خرجش کنه و مثلا بره با رییس فیفا ملاقات بذاره. این کار یعنی ملت ایران رو پایین آوردن و شان رییس جمهوریش رو نه برابر یک رئیس جمهور بلکه برابر با رییس یک نهاد بین‌المللی ورزشی که ربطی به سیاست و منزلت یک «ملت» نداره قرار دادن. با رییس فیفا باید رییس فدراسیون ملاقات کنه. نه کمتر و نه بیشتر! در سطوح دیگه و اقشار دیگه جامعه (حتی خود ما مردم عادی) هم این کارا درست نیست. هر کی میاد انگار مهمترین اتفاق چند سال اخیر مملکت اتفاق افتاده! من تعجب نمیکردم اگر استقبال رسمی با حضور یگان تشریفات ناجا هم ترتیب میدادن و مثلا سرود ملی آلمان و ایران رو هم میزدن! من اگر فکر میکردم اینا واقفن به این مسایل ولی میگن چیزایی که به دست میاریم ارزش چیزایی که از دست میدیم رو داره؛ واقعیت حال حاضر ما اینه که در میان عوام و بخشی از خواص ما جواب میده این کارا پس بذار ما یه فرهنگ سازی و هنجار سازی ای میکنیم، یه مقدار تبلیغات برای 4 تا فعالیت فرهنگی یا اقتصادی یا عام المنفعه میکنیم، اینجور مسایل رو ازش حساسیت زدایی میکنیم و عادیش میکنیم (چون برای ندید بدید نبودن بالاخره باید از این مراحل عبور کرد) و... حالا اون چند نفر هم اگر یه فکری پیش خودشون کردن عیب نداره و بازتاب جهانی که نداره، نقدی نمی کردم. اعتراض دارم چون دلم میسوزه و میدونم به این مسایل واقف نیستن و این سر و دست شکستنا همش واقعی و طبیعی و از روی غریزه و احساسات و خونگرمی خاص جهان دومی و سومی ها و سادگی و انزوا و خودکم بینی و ندید بدیدی ای که بهش دچارمون کردنه. دلم خون میشد وقتی میدیدم از یه طرف چنان استقبال خرکی ای از 4 تا پیرپاتال میلانی (جالا هر کی میخوان باشن) شد که اصلا کارکرد معکوس داشت و باعث آزارشون و آبروریزی شد و از طرف دیگه اونا به خاطر اون رفتارا یکی دو بار دیگه حتی از کوره دررفتن و مثلا سر خبرنگارا داد زدن یا مالدینی که اصلا قهر کرد. زشته به خدا بین خودشون میخندن بهمون. حضور بکام تو ایالات متحده قابل مقایسه ترین مثاله چون نسبتا ساختارشکنانه بود. آیا اونجا هم به صورت برنامه ریزی شده و تقریبا رسمی جمعی از مثلا هالیوودی ها رفتن به دیدارش و از اون مراسم فیلم گرفتن و در تلویزیون دولتی پخش کردن انگار که منجی بشریت در آمریکا ظهور کرده؟! اگر نسبت یک سلبریتی خارجی به یه دوجین از سلبریتی های ما این باشه، آیا غیر مستقیم و ناخودآگاه اذعان به این نیست که نسبت مردم عادی اون کشور هم به مردم عادی ما همینه؟! حتی این هنرمندا هم باید بدونن که وجهه اجتماعیشون فقط به خودشون تعلق نداره. من نمیگم مثل شاه با تکبر و تفرعن با ملل دیگه برخورد کنیم و همه رو تحقیر کنیم و کسی رو داخل آدم حساب نیاریم ولی دیگه این هم از اونور پشت بام تواضع افتادن و خود کم بینیه.

الان لابد میخوان زیدان رو بیارن و مثل سوال خجالت‌آور در مورد زندگی خصوصی ماتیوس، انقدر روی مسلمون بودنش تاکید کنن و مانور بدن و ازش سوالای مزخرف بپرسن و غیر مستقیم بخوان از این موضوع (که اصلا شک دارم خودش به این ارثی که از پدر مهاجرش برده اهمیت چندانی بده و خدا میدونه چند سال یه بار یاد موضوعی مثل دینش میفته) بهره‌برداری مذهبی ـ سیاسی بکنن که یارو استفراغش بگیره.

مرده این سوال سرشار از خودکم بینی همه از خارجی هایی که به ایران میانم: «چقدر دیدتون از ایران عوضش شده؟!» یعنی اذعان به این که خودمون میدونیم همه جا فکر میکنن ما آدم خوار هستیم! حالا بگذریم از این که یکم از منطقه خودمون که دور میشیم دیگه ایران و عراق و ترکیه و مرکیه و سوریه و حتی مصر و اینا چندان معنایی نداره. همه رو «خاورمیانه» میدونن چون این مساله کلا در مورد تمام مقیاسهای جهانی صادقه. تو خود ایران هم طوری میگن «اروپا» انگار که بلژیک و یونان و مالت و هلند یکی هستن. ولی بابا پیامتون رو اینقدر تابلو و عریان ندید به یارو! شما سنگ تموم (البته به شکل درستش) بذارید و بذارید خودش غیرمستقیم به نتیجه برسه. نه این که هی 5 دقیقه یه بار بگید فلان چیزو دیدی؟ تو تصوراتت تاثیر مثبت گذاشت؟! آسمون خراشارو دیدی؟ تاثیر گذاشت؟ بریم بعدی، هتل رو دیدی؟ گذاشت؟ ماشینا رو تو خیابون دیدی؟ و... از اون گذشته حالا به فرض که دیدش عوض شه، خیال کردید اینها تو کشورهای خودشون هم مثل ایران هر روز روی آنتن زنده تلویزیون و توی روزنامه ها هستن و تازه گیریم که باشن درباره ایران حرف میزنن و میگن بله من رفتم ایران خیلی جای خوبیه و با آنچه شما فکر میکنید تفاوت داره؟! حالا گیریم که باشن و اینها رو هم بگن. چقدر آدم مگه رسانه ای که اینها توشن رو دنبال میکنه و اگر هم بکنه به حرفاشون اهمیتی میده که شما با این کارها از جمله میخواین مثلا وجهه مملکت رو ترمیم کنید ارواح خیکتون؟ ما ایرانی ها گاهی به نظر میاد خیال میکنیم در جهان هم باید از همون روش تبلیغاتی ای استفاده کنیم که در ایران کار میکنه! رسانه ما فکر میکنه همون مدلی که برای تاثیر گذاشتن روی ذهن ایرانی ها و احیانا شستشوی مغزیش میشه استفاده کرد برای ملتهای دیگه هم جواب میده! ارزشهای جوامع رو یکی فرض میکنه! خیال میکنه همون مسایلی که برای مردم ایران مهمه یا اینا مهم کردن برای همه مردم جهان همینطوریه اون هم به همون اندازه! خبال میکنه مردم دیگه جهان هم به مسایل از همون زاویه ای نگاه میکنن که مردم ایران! ساده ها خیال میکنن مثلا اون شب در «اخبار ورزشی ایتالیا» درباره سفر تیم پیشکسوتان میلان به تهران حرف زدن یا گزارشی پخش کردن و کلی از مردم ایتالیا که از سر کارشون به خونه برگشته بودن در کنار خانواده شون و حین شام خوردن دیدن و فهمیدن عجب... ایران هم جاییه برای خودش! نه جونم! اگر با این هدف این همه پول خرج کردید باید بگم هدر دادید و به همون مصرف داخلیش بسنده کنید چون در سرتاسر وب ایتالیایی رو که سرچ کردم فقط تو صفحه فیس بوک باشگاه میلان دو خط درمورد این مساله نوشته شده بود باقی رسانه‌ها هم که صبح تا شب دارن از مال فرهنگ آمریکایی بالا میرن با عرض پوزش. از اون سفر احتمالا فقط اعضای خانواده اون چند نفر اونم به این شکل خبر داشتن: دو سه روز رفتن یه دونه از این کشورای عربی مربی سمت خاورمیانه که خوب پول میدن برای هر چیزی (قطر؟ عراق؟ نمیدونم همون ورا نزدیک دوبی! آهان... ایــ... ایــ..ران آره ایران!) یه دست فوتبال بازی کنن و چند تا عکس با شتر مُتُر و بیابون بندازن و چند هزار یورو پول بگیرن بیان! تو زمین هم که هر کس میرفت رو پاشون سریع به خاطر بک گراند ذهنیشون به این فکر میکردن که اوه اوه اشتباه کردیم قلم بند نبستیم حواسمون نبود اینا وحشین، لذا چنان دادی سر طرف میزدن که انگار پاشون رو قراره این آدم‌خوار قطع کنه بجوه! اینا واقعیته دوستان واقعیت. متولیان امر در ایران میخوان با جهان با همان زبانی صحبت کنن که در ایران حرف میزنن! از افکار عمومی جهان در برابر کنش هاشون انتظار همون واکنشهایی رو دارن که از مردم ایران انتظار میره! خیال میکنن مردم کشورهای دیگه هم همون روش استدلال ایرانی ها رو دارن، همون مدل فکری، عین کافری که همه را به کیش خود پندارد (یعنی با مفروضات خودش چیزهایی رو به دیگران نسبت میده)، و اینها دلیلی نداره جز ناآشناییشون با جهان. راه تاثیرگذاری بر جهان اینها نیست... تری که سی و چند ساله در همه زمینه ها زدیم رو نمیشه با دعوت از فوتبالیست موتبالیست و هر 5 دقیقه یه بار پرسیدن «در مورد ایران دیدتون عوض شد» پاک کرد جانم. اروپا روسیه رو تاتار و هنوز که هنوزه بعد از 100 سال ترکیه اش رو «مسلمان (پس عقب مانده) خود به زور مدرن نشان‌ده و خود به اروپا چسبانده» میبینه چه برسه به ما که در قرن 21 دولتمون میگه میخوایم یکی از کشورهای دنیا رو رو از نقشه پاک کنیم! پس یا قید این که «دید» اروپایی ها از ما چیه رو بزنید یا روشتون رو عوض کنید. من شخصا با ترکیبی از هر دو موافقم.

اما به جای این کارهای مسخره فوتبال، یک نمونه از کارهایی که راه درست هستن و جواب میدن گردن کلفتی کردن تیم ملی والیبال در لیگ جهانیه که غیرمستقیم و نامحسوس برای کشور تبلیغ میکنه و از این دست چیزها در عرصه ورزشی و غیر ورزشی صدها مورد دیگه باید اتفاق بیفته ( بلکه به سنت تیدیل بشه) تا چهره کشور «معتبر» بشه کاری که خصوصا اون ده بیست تا مهمترین کشورهای دنیا کردن و هر کدوم شهره به یه سری چیزان و از قبلش سالهاست نون میخورن هیچ کدومشون هم تبلیغات مستقیم برای خودشون نمیکنن مثل امثال تازه به دوران رسیده هایی مثل جمهوری آذربایجان و قطر که میرن روی پیرهن تیمهای فوتبال میدن اسمشون رو چاپ کنن و برای یک کشور تبلیغ مستقیم میکنن!!! فوتبال ما به جای این کارها اگر بتونه در جام جهانی یقه حریفانش رو بگیره و چرا که نه به عنوان تیم دوم بره بالا میلیون بار تاثیرش از دعوت از یک نفر آدم که اصلا نظرش برای کسی در خارج از فوتبال آلمان اهمیتی نداره بیشتره. بگذریم از طفلک لوتار که حتی توی فوتبال آلمان هم کسی زیاد به نظرش اهمیت نمیده. کسانی که فوتبال آلمان رو حرفه ای دنبال میکنن به خوبی میدونن چرا هرگز لوتار در بوندسلیگا نتونسته مربی گری کنه: همونطور که خودش هم گفت مربی گری و بازیکنی فوتبال هیچ ربطی به هم ندارن و دو تا دنیای متفاوتن. از جمله دلایلش این بوده که لوتار به عنوان بازیکن اینقدر معتبر و محبوب بوده که هیچ مدیری در آلمان سرش برای دردسر درد نمیکنه تا بهش تیم بده چون قطعا در باشگاه از مدیر بزرگتر خواهد بود و این با دیسیپلین آلمانی مغایره.

لوتار ماتیوس ,, بازیکن بزرگی بود و اکثرا هم مورد تایید همه فونبال دوستان جهان است !!!! وبرای من هم شکی نیست !!! ولی از آنجاییکه خودم 30 سال است در آلمان زندگی میکنم ,, ایشون م جزو همون 95 % بازیکن های های خوبی هستند که از مربیگری چیز زیادی نمیدونند !!!! حتی در فوتبال بوندس لیگای آلمان هم ,, ایشون جایی برای مربیگری حتی در دسته 3 و 4 آلمان واروپا پیدا نمیکنند !!!! ونخواهند کرد !!! به هر حال من فقط میخواستم گوشزد به اونایی کنم که شاید به دنبال آوردن ایشان به عنوان بعد از کارلوس کروش را در سر می پرورانند !!!! که باید بگویم که ایشون حتی به اندازه ی نصف آقای کیروش هم از مربیگری چیز زیادی نمی داند !!!! در سته که همیشه وقتیکه ما در سالهای دور و نزدیک آلمانیها خدمات بسیار شایسته ای در کشور ما داشتند !!!! وای بخدا همیشه هر گردی گردو نمیشه !!!! مثلا اگر ایران واقعا در جستجوی مربی خوب خارجی بهتری است !!!! میتواند به مربی سابق تیم ملی فوتبال هلند ,, که 4 سال پیش تیم ملی هلند را تا به فینال این بازیها هدایت کرد مراجعه کنند !!!! که به نظر من 10 برابر لوتار ماتیوس از مربیگری خوب وعالی اطلاع دارد !!!! و فقط نظر شخصی من نیست !!!! مرسی

من با شما موافقم. راستش در کامنت قبلیم درست به همین دلیل از عبارت «از جمله» استفاده کردم چون دلیل مهم دیگری (که همینیه که شما فرمودید) هم مدنظرم بود که منتها خیلی ازش مطمئن نبودم اما الان به نوعی تاییدیه رو گرفتم! دقیقا همین طوره: لوتار از یه طرف به نظر میاد نشون داده به همون اندازه که بازیکن کامل و قابل ستایشی بود در عرصه مربیگری بی‌استعداده (این رو هم از اولین تجارب کاری مربیها معمولا کشف میکنن) و از طرف دیگه همونطور که گفتم بزرگ، محبوب و در عین حال جنجالی هست و سرش برای دردسر درد میکنه. اینها رو کنار هم بذاری یک نتیجه بیشتر نداره: هیچ مدیری به مربی‌ای کار نمی‌ده که کار بلد نیست اما چیزی هم نمیشه بهش گفت!

یا شاید حتی خیلی محبوب و مقبول هم نیست بلکه چون بازیکن خوبی بوده در عین کارنابلدی زیر بار حرف هیچ کس هم نمیره تا حدودی شبیه خداداد عزیزی خودمون که کسی بهش تیم نمیده چون تنش برای دردسر نمی‌خاره.

دوستان محترم منتقد ,, بله شوربختانه مردم انقلابی و آخوند پرست ما ؟؟؟ !!!! بعد از 35 سال به این نتیجه رسیدن که فقط با حلوا حلوا دهن کسی شیرین نمیشه و مدام در 35 سال گذشته ,, حاوا حلوا کردند وبه جای جلوا فقط شکر کوپنی را گرفتند و برای امام های 1 تا 12 شعله زرد پختند ,, و تصورات واهی ورود به بهشت و نرفتن به جهنم !!!!؟؟؟ تا به آنجا پیش رفت که برخی برادران به این فکر افتادن که انگار مدینه ی فاضله ای در کار نیست و توهمات بی اساسی سیش نبوده ,, با توهمات هم که نمی شود ,, نردبان ساخت ,, منظورم همون نردبان قدرت است یا بود !!!! به هر حال بسیاری از دوستان ما در ایران پس از 35 سال از خواب خرگوشی ,, بیدار شدند و هنوزم شبیه 35 سال پیش تخیلات میکنند !!!؟؟؟ امروزه دیگه در اروپا و امریکا مستقیما از چیزی تبلیغ نمیکنند !!!! چونکه خودشون به خوبی میدونند !!! که دیگه 35 سال پیش نیست و مردم خودشون و دنیای پیشرفته همه خیلی زرنگ و ناقلا شدند و به خوبی انداختنی ها رو میتونند تشخیص بدن !!!! حالا اگه برخی در ایران تازه به این فکر افتادند ؟؟؟!!! باید بگم دادا دیگه دهه ی 70 و 80 نیست !!!! خواب بودید ؟؟؟ یا خواب نما شدید ؟؟؟؟بخدا دیگه سال 2014 ست ,, نه 1980 برادر رزمنده ,, که جان به جان آفرین دادی که برادرای آمریکایی زحمتی زیادی برای نابود کردن صدام حسین بعثی نداشته باشند !!!!؟؟؟ گذاشتند که تو حونت و جانت را در راه اسلام کثیف وتمیز قربانی کنی !!!! و خیلی از برادرای 3 پاه و 4 پاه هم از این برنامه ها اطلاع داشتند !!!! که شوربختانه این یکی از اون قیمت هایی بود که برای رسیدن به قدرت در ایران به آمریکایی ها خمینی چیز شکن !!! به آمریکایی ها قول داده بود !!!! نه اون مذخرفاتی که تو بهشت زهرا به مردم ایران وتهران گفت !!!! ؟؟؟ بله دوستان این برادرا ,, برای اینکه به قدرت سیاسی و اقتصادی برسند !!!!؟؟ در فرانسه با هیئت آمریکایی به توافق رسیده بودند !!! که اسلام پناهی را خوب به جلو ببرند و هر از گاهی هم به غرب و شرق توحین کنند !!!! مگر چه میشود ؟؟؟ برای آمریکایی و اروپایی که مهم نبود !!!! برای اونها مهم این بود که هم از شر شاه ایران و صدام عراق راحت شوند !!!! که به مقاصد خود که همان خاورمیانه ی آشوب زده از 1 طرف ,, و اسرائیل قویتر در سوی دیگر !!!! به قول قدیمی ها همو 2,, 2 تا میشه 4 تا !!! برادر فقط بپا که نره لای در ,, حالا تازه بعد از 35 سال میپرسید ,, که لیلی مرد بود یا زن ؟؟؟!!!

ناخبری بهتر شد..والا یه عده گاگول میریختن فرودگاه باعث ابروریزی میشدن...باید ازین به بعد مهمانان خارجی دعوت میکنن بدون اطلاع قبلی بیان...بهتره خلوته...

این استیلی هم فقط به درد همین کارا می خوره

علی دایی شناسنامه فوتبال ایران

جالب بود خوشمان امد , مرسي

جایی که همایون شجریان هست، دیگه این پت و مت (قاسمخانی برادرز) رو چرا دعوت می کنن؟

ﻭاﻗﻌﺎ ﻛﻼﺱ اﻳﺮاﻥ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺣﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻭﻣﺪﻥ اﻳﻨﺎ, اﻳﺮاﻥ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺑﺸﻪ ﺑﺮاﻱ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ, ﺩﺭ اﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﺎﺗﻴﻮﺱ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﺑﺰﺭﮔﻲ اﺳﺖ ﺷﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﻟﻲ ﺩاﺭﻥ ﻣﺮﺩﻡ, و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻳﻚ ﻛﺸﻮﺭ ﺭﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻳﻚ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻛﻮﭼﻚ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻳﺎ ﺣﺪ اﻛﺜﺮ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ

یعنی زیدان میاد ایران بازی جام جهانی رو با سانسور ببینه و تفسیر کنه؟

قاسمخانی چه ربطی داره؟ آخه قاسمخانی؟؟؟

امضای همایون شجریان را دارم روی لباس تیم ملی میبینم (دقیقه 11:24) اما خودش را نمیبینم!

جای عادل واقعا خالیه اگه بود الان همرو انداخته بود به جون هم :))

خودشو دقیقه 8:48 ببین.....

این برنامه‌ها بیشتر مایه آبرو ریزیه.، مثل آدم ندیده ها. اون از مالدینی اینم از این. من نمیدونم بهرام رادان، قاسمخانی، همایون شجریان چه ربطی‌ به ماتیوس دارند. آدم یاد رابطه گودرزو شقایق میفته.

دایی چه ابهتی داره. خیلی با حال بود. واقعا این مرد تکه. دمتون گرم. خستگیه این هفته از تنمون در اومد.

این آهنگ مزخرفشون روی اعصاب بود، یکی‌ جون مادرش به اینا بزنگه یا ایمیل بده بگه تورو خدا آهنگ درست حسابی‌ بذارید.

نمیدونم چرا تو ایران تا یه خارجی‌ را می‌بینند ، دست و پاشون را گم میکنند ،و یا سوال‌های احمقانه میکنند. بابا اونم یه انسانه و همه انسانها شایسته احترام هستند. دیگه چرا انقدر بی‌ کلاس بازی؟ یه رفتاری از پائین به بالا انگار چون اون طرف خارجیه پس حتما باید زیادی احترام گذشت و دولا راست شد

اینم از جانشین کیروش...

برادران قاسمخانی دارن یه فیلم سینمایی با بازی پژمان جمشیدی (باز هم در نقش خودش) میسازن... نکنه میخوان از ماتئوس هم بازی بگیرن؟؟؟

تو این صدا و سیمای ملی هر اتفاقی هست دوست و رفیقاشون رو میریزن میارن٬ اخه اینا چه دخلی به فوتبال دارن. رفتن به اینجور مراسم حق کسانی هست که تو کانون های هواداری تمام عمرشون ارزوی دیدن قهرمانانشون رو دارن نه برادران قاسم خانی!

کاملا با دوستانی که به شکل پذیرایی از این جور مهمانها نقد دارن موافقم. اینقدر کشور رو اساتید منزوی کردن که طوری آدم ندیده شدیم که اون مسخره بازیها سر تیم ملی آلمان و بایرن مونیخ و پیشکسوتان میلان و حالا هم (البته خدا رو شکر خفیف تر به لطف مشارکت خواص بدون دخالت دادن عوام) برای ماتئو پیش میان. عوام رو حذف کردن که آبروریزی نشه ولی همین که حضور یه بازیکن سابق فوتبال باعث این همه مراسمات و فلان و بسار بشه و فیلمبرداری لحظه به لحظه و موزیک حماسی و دیدار از دو هزار جا و انواع مراسمات و دیدار با اقشار بی ربط و تیریپ دامادی زدنها و دست و پا گم کردنها و... طرف چی فکر میکنه پیش خودش؟ مطمئنم باعث تعجب خود طرف هم میشه و با خودش میگه بابا اینا مگه چند ساله با خارج ارتباطی نداشتن؟ مگه تو جزیره آدم خورا زندگی میکنن؟! مهمان نوازی خوبه (که البته جالبه گاهی به دلیل این همه افراط در اصل قضیه تفریط میکنیم) ولی دیگه کم مونده یه ملاقاتی هم با سران سه قوه و شخص اول مملکت ترتیب بدن! در مورد بلاتر این کار رو هم که اصلا کردن و رییس جمهوری کشور طرف رو به حضور پذیرف (بخونید باهاش ملاقات کرد)! دوستانی که خارج زندگی میکنن احتمالا بهتر میدونن چی دارم میگم. این کارا پایین آوردن خودمونه. خصوصا در مورد مقامات سیاسی چون در عرف دیپلماتیک هر چیزی معنایی داره. منزلت رییس جمهوری یه کشور مال خودش نیست که اینطور خرجش کنه و مثلا بره با رییس فیفا ملاقات بذاره. این کار یعنی ملت ایران رو پایین آوردن و شان رییس جمهوریش رو نه برابر یک رئیس جمهور بلکه برابر با رییس یک نهاد بین‌المللی ورزشی که ربطی به سیاست و منزلت یک «ملت» نداره قرار دادن. با رییس فیفا باید رییس فدراسیون ملاقات کنه. نه کمتر و نه بیشتر! در سطوح دیگه و اقشار دیگه جامعه (حتی خود ما مردم عادی) هم این کارا درست نیست. هر کی میاد انگار مهمترین اتفاق چند سال اخیر مملکت اتفاق افتاده! من تعجب نمیکردم اگر استقبال رسمی با حضور یگان تشریفات ناجا هم ترتیب میدادن و مثلا سرود ملی آلمان و ایران رو هم میزدن! من اگر فکر میکردم اینا واقفن به این مسایل ولی میگن چیزایی که به دست میاریم ارزش چیزایی که از دست میدیم رو داره؛ واقعیت حال حاضر ما اینه که در میان عوام و بخشی از خواص ما جواب میده این کارا پس بذار ما یه فرهنگ سازی و هنجار سازی ای میکنیم، یه مقدار تبلیغات برای 4 تا فعالیت فرهنگی یا اقتصادی یا عام المنفعه میکنیم، اینجور مسایل رو ازش حساسیت زدایی میکنیم و عادیش میکنیم (چون برای ندید بدید نبودن بالاخره باید از این مراحل عبور کرد) و... حالا اون چند نفر هم اگر یه فکری پیش خودشون کردن عیب نداره و بازتاب جهانی که نداره، نقدی نمی کردم. اعتراض دارم چون دلم میسوزه و میدونم به این مسایل واقف نیستن و این سر و دست شکستنا همش واقعی و طبیعی و از روی غریزه و احساسات و خونگرمی خاص جهان دومی و سومی ها و سادگی و انزوا و خودکم بینی و ندید بدیدی ای که بهش دچارمون کردنه. دلم خون میشد وقتی میدیدم از یه طرف چنان استقبال خرکی ای از 4 تا پیرپاتال میلانی (جالا هر کی میخوان باشن) شد که اصلا کارکرد معکوس داشت و باعث آزارشون و آبروریزی شد و از طرف دیگه اونا به خاطر اون رفتارا یکی دو بار دیگه حتی از کوره دررفتن و مثلا سر خبرنگارا داد زدن یا مالدینی که اصلا قهر کرد. زشته به خدا بین خودشون میخندن بهمون. حضور بکام تو ایالات متحده قابل مقایسه ترین مثاله چون نسبتا ساختارشکنانه بود. آیا اونجا هم به صورت برنامه ریزی شده و تقریبا رسمی جمعی از مثلا هالیوودی ها رفتن به دیدارش و از اون مراسم فیلم گرفتن و در تلویزیون دولتی پخش کردن انگار که منجی بشریت در آمریکا ظهور کرده؟! اگر نسبت یک سلبریتی خارجی به یه دوجین از سلبریتی های ما این باشه، آیا غیر مستقیم و ناخودآگاه اذعان به این نیست که نسبت مردم عادی اون کشور هم به مردم عادی ما همینه؟! حتی این هنرمندا هم باید بدونن که وجهه اجتماعیشون فقط به خودشون تعلق نداره. من نمیگم مثل شاه با تکبر و تفرعن با ملل دیگه برخورد کنیم و همه رو تحقیر کنیم و کسی رو داخل آدم حساب نیاریم ولی دیگه این هم از اونور پشت بام تواضع افتادن و خود کم بینیه.

چه عجب !!!!!

بهرام رادان منظورش این بود که استقلالیه؟ 12:37

مرده این سوال سرشار از خودکم بینی همه از خارجی هایی که به ایران میانم: «چقدر دیدتون از ایران عوضش شده؟!» یعنی اذعان به این که خودمون میدونیم همه جا فکر میکنن ما آدم خوار هستیم! حالا بگذریم از این که یکم از منطقه خودمون که دور میشیم دیگه ایران و عراق و ترکیه و مرکیه و سوریه و حتی مصر و اینا چندان معنایی نداره. همه رو «خاورمیانه» میدونن چون این مساله کلا در مورد تمام مقیاسهای جهانی صادقه. تو خود ایران هم طوری میگن «اروپا» انگار که بلژیک و یونان و مالت و هلند یکی هستن. ولی بابا پیامتون رو اینقدر تابلو و عریان ندید به یارو! شما سنگ تموم (البته به شکل درستش) بذارید و بذارید خودش غیرمستقیم به نتیجه برسه. نه این که هی 5 دقیقه یه بار بگید فلان چیزو دیدی؟ تو تصوراتت تاثیر مثبت گذاشت؟! آسمون خراشارو دیدی؟ تاثیر گذاشت؟ بریم بعدی، هتل رو دیدی؟ گذاشت؟ ماشینا رو تو خیابون دیدی؟ و... از اون گذشته حالا به فرض که دیدش عوض شه، خیال کردید اینها تو کشورهای خودشون هم مثل ایران هر روز روی آنتن زنده تلویزیون و توی روزنامه ها هستن و تازه گیریم که باشن درباره ایران حرف میزنن و میگن بله من رفتم ایران خیلی جای خوبیه و با آنچه شما فکر میکنید تفاوت داره؟! حالا گیریم که باشن و اینها رو هم بگن. چقدر آدم مگه رسانه ای که اینها توشن رو دنبال میکنه و اگر هم بکنه به حرفاشون اهمیتی میده که شما با این کارها از جمله میخواین مثلا وجهه مملکت رو ترمیم کنید ارواح خیکتون؟ ما ایرانی ها گاهی به نظر میاد خیال میکنیم در جهان هم باید از همون روش تبلیغاتی ای استفاده کنیم که در ایران کار میکنه! رسانه ما فکر میکنه همون مدلی که برای تاثیر گذاشتن روی ذهن ایرانی ها و احیانا شستشوی مغزیش میشه استفاده کرد برای ملتهای دیگه هم جواب میده! ارزشهای جوامع رو یکی فرض میکنه! خیال میکنه همون مسایلی که برای مردم ایران مهمه یا اینا مهم کردن برای همه مردم جهان همینطوریه اون هم به همون اندازه! خبال میکنه مردم دیگه جهان هم به مسایل از همون زاویه ای نگاه میکنن که مردم ایران! ساده ها خیال میکنن مثلا اون شب در «اخبار ورزشی ایتالیا» درباره سفر تیم پیشکسوتان میلان به تهران حرف زدن یا گزارشی پخش کردن و کلی از مردم ایتالیا که از سر کارشون به خونه برگشته بودن در کنار خانواده شون و حین شام خوردن دیدن و فهمیدن عجب... ایران هم جاییه برای خودش! نه جونم! اگر با این هدف این همه پول خرج کردید باید بگم هدر دادید و به همون مصرف داخلیش بسنده کنید چون در سرتاسر وب ایتالیایی رو که سرچ کردم فقط تو صفحه فیس بوک باشگاه میلان دو خط درمورد این مساله نوشته شده بود باقی رسانه‌ها هم که صبح تا شب دارن از مال فرهنگ آمریکایی بالا میرن با عرض پوزش. از اون سفر احتمالا فقط اعضای خانواده اون چند نفر اونم به این شکل خبر داشتن: دو سه روز رفتن یه دونه از این کشورای عربی مربی سمت خاورمیانه که خوب پول میدن برای هر چیزی (قطر؟ عراق؟ نمیدونم همون ورا نزدیک دوبی! آهان... ایــ... ایــ..ران آره ایران!) یه دست فوتبال بازی کنن و چند تا عکس با شتر مُتُر و بیابون بندازن و چند هزار یورو پول بگیرن بیان! تو زمین هم که هر کس میرفت رو پاشون سریع به خاطر بک گراند ذهنیشون به این فکر میکردن که اوه اوه اشتباه کردیم قلم بند نبستیم حواسمون نبود اینا وحشین، لذا چنان دادی سر طرف میزدن که انگار پاشون رو قراره این آدم‌خوار قطع کنه بجوه! اینا واقعیته دوستان واقعیت. متولیان امر در ایران میخوان با جهان با همان زبانی صحبت کنن که در ایران حرف میزنن! از افکار عمومی جهان در برابر کنش هاشون انتظار همون واکنشهایی رو دارن که از مردم ایران انتظار میره! خیال میکنن مردم کشورهای دیگه هم همون روش استدلال ایرانی ها رو دارن، همون مدل فکری، عین کافری که همه را به کیش خود پندارد (یعنی با مفروضات خودش چیزهایی رو به دیگران نسبت میده)، و اینها دلیلی نداره جز ناآشناییشون با جهان. راه تاثیرگذاری بر جهان اینها نیست... تری که سی و چند ساله در همه زمینه ها زدیم رو نمیشه با دعوت از فوتبالیست موتبالیست و هر 5 دقیقه یه بار پرسیدن «در مورد ایران دیدتون عوض شد» پاک کرد جانم. اروپا روسیه رو تاتار و هنوز که هنوزه بعد از 100 سال ترکیه اش رو «مسلمان (پس عقب مانده) خود به زور مدرن نشان‌ده و خود به اروپا چسبانده» میبینه چه برسه به ما که در قرن 21 دولتمون میگه میخوایم یکی از کشورهای دنیا رو رو از نقشه پاک کنیم! پس یا قید این که «دید» اروپایی ها از ما چیه رو بزنید یا روشتون رو عوض کنید. من شخصا با ترکیبی از هر دو موافقم.

من با شما موافقم. راستش در کامنت قبلیم درست به همین دلیل از عبارت «از جمله» استفاده کردم چون دلیل مهم دیگری (که همینیه که شما فرمودید) هم مدنظرم بود که منتها خیلی ازش مطمئن نبودم اما الان به نوعی تاییدیه رو گرفتم! دقیقا همین طوره: لوتار از یه طرف به نظر میاد نشون داده به همون اندازه که بازیکن کامل و قابل ستایشی بود در عرصه مربیگری بی‌استعداده (این رو هم از اولین تجارب کاری مربیها معمولا کشف میکنن) و از طرف دیگه همونطور که گفتم بزرگ، محبوب و در عین حال جنجالی هست و سرش برای دردسر درد میکنه. اینها رو کنار هم بذاری یک نتیجه بیشتر نداره: هیچ مدیری به مربی‌ای کار نمی‌ده که کار بلد نیست اما چیزی هم نمیشه بهش گفت!

یا شاید حتی خیلی محبوب و مقبول هم نیست بلکه چون بازیکن خوبی بوده در عین کارنابلدی زیر بار حرف هیچ کس هم نمیره تا حدودی شبیه خداداد عزیزی خودمون که کسی بهش تیم نمیده چون تنش برای دردسر نمی‌خاره.

الان لابد میخوان زیدان رو بیارن و مثل سوال خجالت‌آور در مورد زندگی خصوصی ماتیوس، انقدر روی مسلمون بودنش تاکید کنن و مانور بدن و ازش سوالای مزخرف بپرسن و غیر مستقیم بخوان از این موضوع (که اصلا شک دارم خودش به این ارثی که از پدر مهاجرش برده اهمیت چندانی بده و خدا میدونه چند سال یه بار یاد موضوعی مثل دینش میفته) بهره‌برداری مذهبی ـ سیاسی بکنن که یارو استفراغش بگیره.

لوتار ماتیوس ,, بازیکن بزرگی بود و اکثرا هم مورد تایید همه فونبال دوستان جهان است !!!! وبرای من هم شکی نیست !!! ولی از آنجاییکه خودم 30 سال است در آلمان زندگی میکنم ,, ایشون م جزو همون 95 % بازیکن های های خوبی هستند که از مربیگری چیز زیادی نمیدونند !!!! حتی در فوتبال بوندس لیگای آلمان هم ,, ایشون جایی برای مربیگری حتی در دسته 3 و 4 آلمان واروپا پیدا نمیکنند !!!! ونخواهند کرد !!! به هر حال من فقط میخواستم گوشزد به اونایی کنم که شاید به دنبال آوردن ایشان به عنوان بعد از کارلوس کروش را در سر می پرورانند !!!! که باید بگویم که ایشون حتی به اندازه ی نصف آقای کیروش هم از مربیگری چیز زیادی نمی داند !!!! در سته که همیشه وقتیکه ما در سالهای دور و نزدیک آلمانیها خدمات بسیار شایسته ای در کشور ما داشتند !!!! وای بخدا همیشه هر گردی گردو نمیشه !!!! مثلا اگر ایران واقعا در جستجوی مربی خوب خارجی بهتری است !!!! میتواند به مربی سابق تیم ملی فوتبال هلند ,, که 4 سال پیش تیم ملی هلند را تا به فینال این بازیها هدایت کرد مراجعه کنند !!!! که به نظر من 10 برابر لوتار ماتیوس از مربیگری خوب وعالی اطلاع دارد !!!! و فقط نظر شخصی من نیست !!!! مرسی

دوستان محترم منتقد ,, بله شوربختانه مردم انقلابی و آخوند پرست ما ؟؟؟ !!!! بعد از 35 سال به این نتیجه رسیدن که فقط با حلوا حلوا دهن کسی شیرین نمیشه و مدام در 35 سال گذشته ,, حاوا حلوا کردند وبه جای جلوا فقط شکر کوپنی را گرفتند و برای امام های 1 تا 12 شعله زرد پختند ,, و تصورات واهی ورود به بهشت و نرفتن به جهنم !!!!؟؟؟ تا به آنجا پیش رفت که برخی برادران به این فکر افتادن که انگار مدینه ی فاضله ای در کار نیست و توهمات بی اساسی سیش نبوده ,, با توهمات هم که نمی شود ,, نردبان ساخت ,, منظورم همون نردبان قدرت است یا بود !!!! به هر حال بسیاری از دوستان ما در ایران پس از 35 سال از خواب خرگوشی ,, بیدار شدند و هنوزم شبیه 35 سال پیش تخیلات میکنند !!!؟؟؟ امروزه دیگه در اروپا و امریکا مستقیما از چیزی تبلیغ نمیکنند !!!! چونکه خودشون به خوبی میدونند !!! که دیگه 35 سال پیش نیست و مردم خودشون و دنیای پیشرفته همه خیلی زرنگ و ناقلا شدند و به خوبی انداختنی ها رو میتونند تشخیص بدن !!!! حالا اگه برخی در ایران تازه به این فکر افتادند ؟؟؟!!! باید بگم دادا دیگه دهه ی 70 و 80 نیست !!!! خواب بودید ؟؟؟ یا خواب نما شدید ؟؟؟؟بخدا دیگه سال 2014 ست ,, نه 1980 برادر رزمنده ,, که جان به جان آفرین دادی که برادرای آمریکایی زحمتی زیادی برای نابود کردن صدام حسین بعثی نداشته باشند !!!!؟؟؟ گذاشتند که تو حونت و جانت را در راه اسلام کثیف وتمیز قربانی کنی !!!! و خیلی از برادرای 3 پاه و 4 پاه هم از این برنامه ها اطلاع داشتند !!!! که شوربختانه این یکی از اون قیمت هایی بود که برای رسیدن به قدرت در ایران به آمریکایی ها خمینی چیز شکن !!! به آمریکایی ها قول داده بود !!!! نه اون مذخرفاتی که تو بهشت زهرا به مردم ایران وتهران گفت !!!! ؟؟؟ بله دوستان این برادرا ,, برای اینکه به قدرت سیاسی و اقتصادی برسند !!!!؟؟ در فرانسه با هیئت آمریکایی به توافق رسیده بودند !!! که اسلام پناهی را خوب به جلو ببرند و هر از گاهی هم به غرب و شرق توحین کنند !!!! مگر چه میشود ؟؟؟ برای آمریکایی و اروپایی که مهم نبود !!!! برای اونها مهم این بود که هم از شر شاه ایران و صدام عراق راحت شوند !!!! که به مقاصد خود که همان خاورمیانه ی آشوب زده از 1 طرف ,, و اسرائیل قویتر در سوی دیگر !!!! به قول قدیمی ها همو 2,, 2 تا میشه 4 تا !!! برادر فقط بپا که نره لای در ,, حالا تازه بعد از 35 سال میپرسید ,, که لیلی مرد بود یا زن ؟؟؟!!!

اشتباهی قرمز دادم،شخصیت جالبی داره

اما به جای این کارهای مسخره فوتبال، یک نمونه از کارهایی که راه درست هستن و جواب میدن گردن کلفتی کردن تیم ملی والیبال در لیگ جهانیه که غیرمستقیم و نامحسوس برای کشور تبلیغ میکنه و از این دست چیزها در عرصه ورزشی و غیر ورزشی صدها مورد دیگه باید اتفاق بیفته ( بلکه به سنت تیدیل بشه) تا چهره کشور «معتبر» بشه کاری که خصوصا اون ده بیست تا مهمترین کشورهای دنیا کردن و هر کدوم شهره به یه سری چیزان و از قبلش سالهاست نون میخورن هیچ کدومشون هم تبلیغات مستقیم برای خودشون نمیکنن مثل امثال تازه به دوران رسیده هایی مثل جمهوری آذربایجان و قطر که میرن روی پیرهن تیمهای فوتبال میدن اسمشون رو چاپ کنن و برای یک کشور تبلیغ مستقیم میکنن!!! فوتبال ما به جای این کارها اگر بتونه در جام جهانی یقه حریفانش رو بگیره و چرا که نه به عنوان تیم دوم بره بالا میلیون بار تاثیرش از دعوت از یک نفر آدم که اصلا نظرش برای کسی در خارج از فوتبال آلمان اهمیتی نداره بیشتره. بگذریم از طفلک لوتار که حتی توی فوتبال آلمان هم کسی زیاد به نظرش اهمیت نمیده. کسانی که فوتبال آلمان رو حرفه ای دنبال میکنن به خوبی میدونن چرا هرگز لوتار در بوندسلیگا نتونسته مربی گری کنه: همونطور که خودش هم گفت مربی گری و بازیکنی فوتبال هیچ ربطی به هم ندارن و دو تا دنیای متفاوتن. از جمله دلایلش این بوده که لوتار به عنوان بازیکن اینقدر معتبر و محبوب بوده که هیچ مدیری در آلمان سرش برای دردسر درد نمیکنه تا بهش تیم بده چون قطعا در باشگاه از مدیر بزرگتر خواهد بود و این با دیسیپلین آلمانی مغایره.