جسمِ دوباره برنامه نود، آنچه که دوشنبه شب، عادل فردوسی پور به نمایش گذاشت، قدری حزن انگیز و البته دردناک است. برنامه‌ای پر بیننده که قسمتی از کُنداکتور پُر ترافیک خود را به کاپیتانی اختصاص می دهد، تا او، آرام آرام ، گردن زده شود!

از برنامه شادِ کعبی، صحبت های بی فایده طارمی، و گفت و گوی دست نشان و خطیبی که بگذریم، هضم حضور محرم، بسیار سخت بود. کشاندن محرم به تهران و حلق آویز‌ کردن او، به قدری سخت، غیر قابل باور و دلخراش بود که گویی میلیون ها بیننده سمجِ تلویزیون، هاج و واج، یکی از صدها جنایت داعش را تماشا می کنند! فردوسی پور محرم را به برنامه اش دعوت کرد، خوش آمد گفت، چایی آورد، و البته دَست به سینه نشست تا محرمِ، ساده لوحانه، چاقویی در دست بگیرد و نوکِ آن را در گردنِ کَج شده خود، فرو کند!

محرم آمده بود خود را مُبرا کند، اما این اتفاق رخ نداد! صحبت های تند و تیزی که از سادگی بر زبان آورد، محرم و اعتبار محرم را، نشانه گرفت.

دست و پا زدن های محرم هم به هیچ عنوان افاقه نکرد، او هر چه تلاش کرد و هر چه که تقلا کرد تا طناب پیچیده شده به دور گردنش را باز کند، موفق نبود و این طناب با هر سوال عادل، سفتُ سفت تر شد! تا جایی که او در مقابل چشمانِ مردم، در یکی از پر بیننده ترین برنامه های رسانه ملی، آرام و بی صدا، با خنده هایی تلخ، جان دهد! البته اگر بخواهیم مرگ محرم را کالبد شکافی کنیم، به چیزی جز سادگی، تَوهم زدگی و فریب خوردگی نخواهیم رسید.

او مظلومانه، در چنگال قدرت طلبی و سهم خواهی مدیران مچاله شد!

او ساده بود چرا که، کدام عقل سلیمیٖ، در برنامه عادل، هر آنچه نباید بگوید، را می‌گوید؟ کدام عقل سلیمیٖ، در برنامه عادل، ماهیت فوتبال و آدم های فوتبال را نشانه می رود؟

محرم آمده بود تهران تا طنابِ به دور گردنش افتاده را شُل تر کند، اما...

مصطفی فراغت - خبرنگار ایسنا، منطقه البرز

نظر کاربران را اینجا ببینید. ( تعداد نظرات: ۱۴ )