یادداشت حمیدرضا صدر در سوگ مظلومی
می گویند معمولا بهترین بازیکن های شیفته های فوتبال آنهایی هستند که در سنین نوجوانی بازی های شان را دنبال کرده اید. همان هایی که با شیفتگی به دویدن های شان خیره شدید. به ضربه ها و گل های شان. به درگیری ها و فریادهای شان. به غم ها و شادی های شان. به عکس های شان. غلامحسین مظلومی برای ما چهارده پانزده ساله های امجدیه اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوایل ۱۳۵۰ یکی از آن بازیکنان بود. مهاجمی - کنار صفر ایرانپاک در همان دوره در پرسپولیس -با گل های پرشمار که ضربه هایش هم آمیخته به قدرت بودند و هم زیرکی. هنوز می توانم آلبوم های فوتبالی آن دوران را بیرون بکشم و به امضاهای گرفته شده از هر دو شان خیره شوم و خاطرات نوجوانی را دوره کنم و دوره...

غلامحسین مظلومی مهاجم نوک تاج بود. بلند بالا و با اندامی ورزیده که مدافعان مقابلش را عذاب می داد و عذاب. اهمیتی نداشت تاجی بودید یا نبودید، به او نگاه می کردید و می دانستید مهاجمی انکار ناپذیر است. یکی از بهترین گلزن های عصر خود که بی اعتنا به خشونت حریفان یا شعارهای پرسپولیسی های روی سکوها وظیفه اش را انجام می داد. او را با فرصت طلبی اش تعریف می کردند. با ضربه های تمام کننده اش به توپ های سرگردان در محوطه جریمه. در کورس های ده تا بیست متری بسیار سریع می دوید و ضربه هایش همان چیزی بودند که تمام کننده خوانده می شدند. هم با پا گل می زد و هم با سر.

اولین بار عکسش را در نشریه در تاج ورزشی ۱۴ آذر ۱۳۴۷ دیدیم. جایی که او را پسر نوزده ساله آبادانی معرفی کرده بودند که در تیم های منتخب آبادان و کلنی خوزستان همشهری هایش را مفتون خود کرده. می گفتند احمد هدایت مربی تاج آبادان او را در زمین های باوارده و سده آبادان در حالی که دنبال توپ های چرمی چند لایه سنگین می دویده به جلو رانده و نوید داده " تو روزی کسی خواهی شد". نام آن جوان آبادانی غلامحسین مظلومی بود. غلامحسین مظلومی را زدراکف رایکف کشف کرد. مربی یوگسلاو او را به تیم جوانان دعوت کرد و مظلومی کنار مهدی حاج محمد، جهانگیر فتاحی و حسین باباخانلو در صف مهاجمانش قرار گرفت و با زدن ۷ گل در بانکوک رتبه سوم را برای ایران به رامغان آورد. وقتی رایکف در تابستان ۱۳۴۸ او را برای همراهی در سفر به شوروی انتخاب شد خیلی ها تعجب کردند. ولی کمی بعدتر بازی اش برابر مردان بزرگسال و پر زور زسکا مسکو در زمین ناهموار امجدیه - همان شبی که ناصر حجازی درون دروازه یکی از بهترین بازی هایش را انجام داد - نشان داد آماده پرواز بلند شده و پرواز هم کرد. جلو رفت و جلو...

وقتی رایکف مربی تاج شد با کنار گذاشتن قدیمی ها او را در خط حمله قرار داد. آن هایی که روی سکوهای امجدیه می نشستند نمی توانستند گل های غلامحسین مظلومی را نشمرند: تاج ۴ - دیهیم صفر با سه گل او. تاج ۷ - دخانیات صفر با چهار گل او... ولی در دیدار نیمه کاره تاج و پرسپولیس در ۱۷ بهمن ۱۳۴۸ بود که همه او را در میدانی که چهره های سرشناس دوران از همایون بهزادی و محراب شاهرخی و جعفر کاشانی گرفته تا علی جباری و پرویز قلیچ خانی شناختند. مظلومی بود که در دقیقه ۹ از تردید اکبر محمدی بهره برد و دروازه عزیز اصلی را باز کرد. همان دیدار پرهیاهویی که حاج ابوالحسن گل تساوی بخش محمود خوردبین را نادیده گرفت و عزیز اصلی همه طول میدان را طی کرد و آن سیلی تاریخی را بر گوش مرد سیاه پوش نواخت و دیدار او نیمه کاره ماند... بعدها جایگاه تاریخی غلامحسین مظلومی در دیدارهای تاج / استقلال - پرسپولیس نادیده گرفته شد، در حالی که تک گل برادرش پرویزمظلومی در مهر ماه ۱۳۶۲ پس از انقلاب به دلیل هجوم حیرت آور تماشاگران به سکوها مورد اشاره قرار گرفت. بارها و بارها. غلامحسین مظلومی بود که طی تساوی یک - یک دو تیم در ۱۳۵۰ - دیداری که توفیق بهرامف آن را سوت زد - گل تاج را در نیمه اول وارد دروازه عزیز اصلی و صفر ایرانپاک در واپسین لحظات ضربه تساوی بخش را نواخت. او بود که در پیروزی ۲-۱ پرسپولیس در ۱۳۵۲ تک گل تاجی ها را زد و در پیروزی ۳-۱ تاج در بهار۱۳۵۴ او بود که دو گل را به ثمر رساند. حتی سال ۱۳۵۲ که پرسپولیس در آن نبرد تاریخ ۶ گل به تاج زد و با بهترین خط حمله به عنوان تیمی بی شکست قهرمان جام شد، غلامحسین مظلومی بود که با ۱۵ گل عنوان بهترین گلزن را کسب کرده بود. با پاس او بود که حسن روشن دروازه بهرام مودت را در خرداد ۱۳۵۳ باز کرد و پیروزی یک - صفر تاج را برابر پرسپولیس رقم خورد.

غلامحسین مظلومی مرد دیدارهای بین المللی هم بشمار می رفت و مایه تاسف است فقط فیلم دو گلی که او به کره جنوبی در دیدارهای آسیایی ۱۹۷۴ زده برجای مانده. دو گل دیرهنگام برابر حریفی سرسخت که خوشبختانه در همین حد هم بازتابنده قدرت و و طراوت او هست و می توانیم بارها و بارها تماشایش کنیم. بی ترحم بودنش برابر مدافعان را پیشترها در شهریور ۱۳۴۹ طی پیروزی با ۸ گل برابر سیلانی ها در امجدیه دوره کرده بودیم. همان شبی که او ۴ گل زد و علی پروین ۳ گل. وقتی تاج سال ۱۳۴۹ با پیروزی بر هاپوئل قهرمان آسیا شد او یکی از آبی پوش ها بود. آن سال ها تاج راهی مالزی می شد و در جامی تحت عنوان میلز شرکت می کرد و جام میلز پاییز ۱۳۵۰ با ۷ گل او طی ۴ دیدار به تاج تعلق گرفت. وقتی بایرن مونیخ در تیر ۱۳۵۱ به تهران آمد و ۲-۶ خرد شد یکی از گل ها را او زده بود. او بود که در آستانه المپیک ۱۹۷۲ در دیدار تدارکاتی برابر تیم فرانسه که میشل پلاتینی یکی از بازیکنانش بود ۲ گل زد تا ایران ۴-۳ پیروز شود.

وقتی دیدارهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۸ آغاز شد او بهترین گلزن نوک حمله ما بشمار می رفت. در نخستین دیدار که با سه گل عربستان را ریاض خرد کردیم دو گل از سه گل ما را او زد. هنوز می توانیم تصویری که سنگر عربستان را فتح کرده و به سوی نیمکت کنار زمین می دود به یاد آوریم. نیمکتی که حشمت مهاجرانی، اصغرشرفی و پرویز قلیچ خانی برایش دست می زنند و غلامحسین مظلومی سبکبالانه به سوی شان می دود. ولی آن روز آخرین نقطه اوج زندگی حرفه ای اش هم بود. کمی بعد مصدوم شد و از همراهی تیم در ادامه دیدارهای مقدماتی بازماند. نتوانست در جام جهانی ۱۹۷۸ که عصاره فوتبال دهه ۱۳۵۰ ایران بود به میدان رود، در حالی که یکی از مردان کلیدی آن فوتبال در آن عصر بشمار می رفت و حضورش - اگر همان غلامحسین مظلومی بود که می شناختیم - نیش زهردارتری به مهاجمان مان می بخشید که نبخشید.

غلامحسین مظلومی مهاجم بزرگ آبی پوش های تهران در ۲۳ دی ۱۳۲۸ در آبادان زاده شد و در ۲۸ آبان ۱۳۹۳ در تهران پس از مبارزه طولانی با سرطان وداع کرد و رفت. شش سال پیشتر در ۱۳۸۷ صفر ایرانپاک شمایل سرخپوش های آن دوران که موازی با مظلومی دروازه ها را می گشود مغلوب این بیماری لعنتی شده بود... و خاطره های شان ما را نشانه می روند و نشانه.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.