تیم ملی سابق؛ «مهره‌ای» که سوخت!
خیالاتِ خامی که حکومت تمامیت‌خواه اسلامی در ایران برای سوءاستفاده از تیم فوتبال خود در جام‌جهانی در سر می‌پروراند تعبیر نشد و این تیم چنانچه پیش‌بینی‌اش چندان هم مشکل نبود از گردونۀ مسابقات قطر حذف شد. جمهوری اسلامی با ادبیات حماسی-دینی-ورزشی خود از ماه‌ها قبل از شروع این مسابقات خود را آماده کرده بود تا با شکست تیم استکبار جهانی و تیم ملی ولز به مرحلۀ حذفی صعود و امتیازاتی هر چند بی‌ارزش از این جبهۀ «جنگ نرم» کسب کند – اما نشد! یعنی، نمی‌توانست که بشود. امروزه، صنعت ورزش هم مانند دیگر صنایع رایج در جهان بسیار سازماندهی شده و توسعه‌یافته است. توسعه و پیشرفت هم نسخه‌های گوناگون و مُدونی دارد که برای دستیابی به آن باید لوازم و شرایط‌ش فراهم باشد؛ حقیقت امر این‌ست که با زور سرنیزه و پُررویی و «حوالۀ اتومبیل گران‌قیمت خارجی» توسعه و پیشرفت حاصل نخواهد شد.

حکومت می‌پنداشت که شاید با یکی دو پیروزی و یا مساوی با تیم‌های همگروه بتوان تیم را به مرحلۀ حذفی برد و با جشن صعود مقداری از شدت توجهی را که به اعتراضات در ایران می‌شود کم کرد. با هر ترفندی تلاش ‌کردند که ملت را پشت این تیم اعزامی جمع کنند تا با سرگرم کردن ملت مقداری زمان بخرند. می‌خواستند باد به غبغب بیاندازند و «تاریخ-سازی» کنند. می‌خواستند با صعود به مرحلۀ حذفی نمونه‌ای از پیشرفت و ترقی در جمهوری اسلامی را به رخ بکشند – اما نشد! حکومت به غیر از هزینه‌های مالی که در این تلاش مذبوحانه به ملت تحمیل کرد، جوانانی را که در این تیم توپ می‌زدند بی‌آبرو کرد. با فوتبالیست‌های این تیم مانند مهره‌های شطرنج رفتار کرد؛ بازیکنان شطرنج گاهی برای تصاحب موقعیت بهتری در بازی ممکن است خطر کنند و مهره‌های خود را در تیررس حریف قرار دهند. فوتبالیست‌های تیم هم البته در این میان باید مسئولیت خود را بپذیرند. به هر حال، آنها حق انتخاب داشتند. از نتایج انتخاب آنها یکی همین از دست دادن عنوان «تیم ملی» نزد بسیاری از ایرانیان بود.

حال، تیم حذف شده و سرمربی آن فعلاً از ایران رفته و هیئت رئیسه فدراسیون هم بر سر دوراهی دامه حضور کی‌روش یا انتخاب سرمربی جدید برای این تیم مانده‌ است. با توجه به نکاتی که در بالا به آن اشاره شد، به نظر نمی‌رسد که زین پس، یا حداقل تا اطلاع ثانوی، حکومت مایل به خرج آنچنانی برای این تیم باشد. این تیم دیگر آن «تیم ملی» نیست و نمی‌تواند «مهرۀ» قابل اعتنایی برای حکومت باشد. برد و باخت این تیم در این وضعیت برای مردم اهمیتی ندارد. بازیکنان آن بی‌آبرو شده‌اند. این «مهره» دیگر سوخته است. شاید باید شاهد دوره‌ای از رکود در فوتبال ایران باشیم.

پس تکلیف مسابقات جام ملت‌های آسیا که قرار است دی ماه سال ۱۴۰۲ در قطر برگزار شود چیست؟ با توجه به وضعیت کنونی، به نظر نگارنده حکومت فعلاً از هزینه بیشتر برای این تیم سودی نخواهد برد و ترجیح خواهد داد با دردسر و هزینه بسیار کمتر یک مربی ایرانی را برای این تیم به خدمت بگیرد. نام کیروش و ستاره‌های «تیم ملی» سابق فعلاً فروغی برای این مردم ندارد و استفادۀ ابزاری از بازیکنان و فوتبال در حال حاضر حاصلی جز رسوایی بیشتر برای حکومت در بر نخواهد داشت. مردم دست حکومت را خوانده‌اند. حکومت باید به دنبال بازی جدیدی باشد.
نظر کاربران را اینجا ببینید. ( تعداد نظرات: ۵ )