سرمربی پیشین و اسطوره‌ای شیاطین سرخ در یادآوری دورانی که به دلیل خونریزی مغزی راهی بیمارستان شد، گفت که حتی یک کلمه هم نمی‌توانست صحبت کند.

سرمربی پیشین و اسطوره‌ای شیاطین سرخ در یادآوری دورانی که به دلیل خونریزی مغزی راهی بیمارستان شد، گفت که حتی یک کلمه هم نمی‌توانست صحبت کند. به گزارش خبرگزاری تسنیم، سرالکس فرگوسن ۷۹ ساله، سرمربی پیشین تیم فوتبال منچستریونایتد که در طول ۲۶ سالی که روی نیمکت سرمربیگری شیاطین سرخ بود، ۳۸ جام مختلف را برای این تیم به ارمغان آورد، در ماه مِی ۲۰۱۸ بود که به دلیل خونریزی مغزی ناگهانی راهی بیمارستانی در شهر منچستر شد و پس از عمل جراحی موفقیت‌آمیز و بستری بودن در بخش مراقبت‌های ویژه از این بیمارستان مرخص شد.

سرمربی پیشین و اسطوره‌ای منچستریونایتد در بخشی از مستند خود با نام "سرالکس فرگوسن: هرگز تسلیم نشو"، می‌گوید: زمانی که بیمارستان رفته بودم، صدایم در نمی‌آمد و حتی نمی‌توانستم یک کلمه حرف بزنم که این وحشتناک بود، واقعاً وحشتناک بودم. همه چیز از ذهنم عبور می‌کرد؛ اینکه آیا حافظه‌ام برمی‌گردد؟ آیا دوباره می‌توانم صحبت کنم؟

وی افزود: آن روز پنج نفر دچار خونریزی مغزی شده بودند که سه نفرشان فوت کردند و تنها دو نفرشان زنده ماندند. وقتی هم شما یکی از این دو نفر هستید، متوجه می‌شوید که چقدر خوش‌شانس بوده‌اید. به یاد دارم که چه روز زیبایی بود. در عجب بودم که چند روز آفتابی دیگر را خواهم دید و تجربه مجدد چنین چیزی را دشوار می‌دیدم.

سرالکس فرگوسن که پس از عمل جراحی موفقش به مدت ۱۰ روز در بیمارستان ماند و بازی بازگشت صدایش با یک گفتار درمان حرفه‌ای کار کرد و و حافظه‌اش نیز بازگشت، صحبت‌هایش را اینطور ادامه داد: از اینکه حافظه‌ام را دست بدهم، متنفر بودم. این می‌توانست یک بار وحشتناک بر روی دوش خانواده‌ام باشد، اینکه در خانه‌ام بنشینم اما ندانم که کجا هستم. گفتار درمان هم آمد و به من گفت که نام تمامی اعضای خانواده‌ام و نام اعضای تیمم را بنویسم. او از من پرسش‌هایی درباره حیوانات، ماهیان و پرندگان پرسید. سرانجام پس از ۱۰ روز صدای من برگشت. پس از همه اینها بود که فهمیدم حافظه‌ام مشکلی ندارد.

سرالکس که پرافتخارترین دوره تاریخ باشگاه منچستریونایتد توسط او رقم خورده، در پاسخ به این پرسش که برجسته‌ترین موفقیتش در طول دوران حرفه‌ای‌اش چه بوده است، اظهار داشت: قهرمانی در لیگ برتر انگلیس در فصل ۹۳-۱۹۹۲. روزی که قهرمان شدیم، نمی‌توانستم ماشینم را از پارک دربیاورم. هزاران هوادار آنجا بودند و آنها می‌توانستند مرا در آن روز رئیس‌جمهور کنند.

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.