سرمربی صرب تیم فوتبال بولونیا می‌گوید رفاقتش با ستاره سوئدی تیم فوتبال میلان زمانی شکل گرفت که با وی درگیری فیزیکی پیدا کرد.

سرمربی صرب تیم فوتبال بولونیا می‌گوید رفاقتش با ستاره سوئدی تیم فوتبال میلان زمانی شکل گرفت که با وی درگیری فیزیکی پیدا کرد. به گزارش خبرگزاری تسنیم، سینیشا میهایلوویچ اعتراف کرد درگیری فیزیکی که چندین سال قبل با زلاتان ابراهیموویچ داشت، بهانه‌ای برای آغاز یک رابطه صمیمانه میان این دو نفر شده است.

سرمربی تیم فوتبال بولونیا روز گذشته (پنجشنبه) میهمان فستیوال موسیقی سن‌رمو بود که زلاتان ابراهیموویچ هم به‌عنوان مجری در آن ایفای نقش می‌کند. این دو که مدت‌هاست رابطه‌ای دوستانه با یکدیگر دارند، در حاشیه این فستیوال گفت‌و‌گویی با هم انجام دادند که در آن سرمربی صرب تیم بولونیا به نکته‌ای جالب اشاره کرد.

میهایلوویچ ۵۲ ساله با اشاره به درگیری فیزیکی‌اش با زلاتان ابراهیموویچ در فصل ۰۵-۲۰۰۴ که منجر به اخراج زلاتان شد (زمانی که میهایلوویچ در اینتر توپ می‌زد و زلاتان در یوونتوس بازی می‌کرد) با خنده گفت: رقابت من و زلاتان با یک ضربه سر آغاز شد. یک واقعیت درباره زلاتان وجود دارد و آنهم این است که شما نمی‌توانید او را تهدید کنید. برای اینکه از دستش خلاص شوید باید او را تحریک کنید تا دست به کاری بزند که اخراج شود. او در آن بازی از دست من به شدت عصبانی بود و همین باعث شد که با سر به من ضربه بزند و به همین دلیل هم کارت قرمز گرفت. وقتی که او به اینتر پیوست، من می‌خواستم محبتش را جبران کنم. خب ما اینطوری به یکدیگر ابراز محبت می‌کنیم!

میهایلوویچ در ادامه زلاتان را به خاطر اینکه هرگز موفق به قهرمانی در لیگ قهرمانان نشده دست انداخت و ادامه داد: او به من حسودی می‌کند چون چیزی برده‌ام که او ندارد. لیگ قهرمانان. او در لیگ قهرمانان بازی کرده است، اما من قهرمان شدم. (میهایلوویچ در فصل ۹۱-۱۹۹۰ با ستاره سرخ قهرمان جام باشگاه‌های اروپا شد). زلاتان ۳۹ ساله هم در پاسخ به این جمله میهایلوویچ گفت: من هنوز وقت دارم!

گفت‌و‌گوی زلاتان و میهایلوویچ سپس به سمت موضوعی دیگر رفت، تشخیص ابتلای میهایلوویچ به سرطان خون در سال ۲۰۱۹ و حسی که شنیدن این خبر در ایبرا به وجود آورد.

ستاره سوئدی میلان در این باره گفت: وقتی این خبر را شنیدم، مجبور شدم چند روز صبر کنم، چون شهامت برقراری تماس تلفنی با سینیشا را نداشتم. وقتی هم که با او تماس گرفتم، نمی‌توانستم حرف بزنم. در نهایت فقط توانستم به او بگویم آیا کاری هست که بتوانم برایش انجام دهم. به او گفتم هر کاری که بخواهد حاضرم برایش انجام دهم. آنجا بود که سینی گفت یک مهاجم می‌خواهد که بتواند برای تیمش گل‌های زیادی به ثمر برساند. من هم به او گفتم باشد، ببینم چه می‌شود. بعد از آن او هر روز با من تماس می‌گرفت که ببیند چه تصمیمی گرفته‌ام.

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.