حدود ۵ سال پیش dimehrishe گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۱۶۱۷
خود جناب فردوسیپور از کسانی بوده که این جو رو خراب کرده و حالا طلبکار هم شده. در برنامه نود قبلی اومد گفت اصلا قابل قبول نیست که کیروش نیومده استادیوم! آخه چرا حرفهای حساب نشده میزنی و هوادار رو میذاری مقابل تیم ملی! چرا حرکت لوپز بد بوده؟ سالها با زیکو کار کرده و رفیقش بوده! چرا باید از بردن تیم تو خوشحال میشد آخه؟! چقدر شما چشماتون به خاطر تعصب رنگیتون کور شده!
حدود ۵ سال پیش dimehrishe گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۱۳۱۴
راستش و بخوای جناب فردوسی پور اگر تو و تمام هوادارهای پرسپولیس هم پشت تیم ملی رو خالی کنید برای ماها مهم نیست. آدم پر حاشیه و خاله زنکی مثل شما پشت تیم ملی نباشن خیلی هم بیشتر خوش می گذره. اصلا شما تحریم کن.
حدود ۵ سال پیش Ebkarami گفت: [گزارش خطای کاربر] برای گزارش خطا باید ابتدا واردشوید یا ثبتنام کنید.۹۱۰
اینکه کیروش خودش برای بازی پرسپولیس به ورزشگاه نرفت، منطقی بود و با اینکار حاشیه های کمتری براش ایجاد شده. ولی همونطور که خودش برای تماشای بازی نرفت، نباید به دستیارش هم اجازه میداد اینکار رو بکنه تا خوشحالی کردنش بعد از نتیجه نگرفتن پرسپولیس، این حرف و حدیث ها را هم پیش نیاره.
خاك بر سر فردوسى پور خاله زنك با اين التهاب زداييش! ... اينكه خدمات كيروش و برانكو را برابر يا حتى قابل مقايسه بدونى بزرگترين بى انصافى و ناجوانمرديست. برانكو يك مزدور بزدله و كيروش يك مرد بزرگ و شرافتمند؛ قاآنى در مقايسه ى كيروش با برانكو به فردوسى پور ميگويد؛ رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن / یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن / ناجوانمردیست چون جانو سیار و ماهیار [دو سردار هخامنشى كه به داريوش خيانت كردند و با اسكندر مقدونى تبانى]/ یار دارا [دارا=داريوش] بودن و دل با سکندر داشتن / یا اسیر حکم جانان باش یا در بند نان / زشت باشد نوعروسی را دو شوهر [هم كيروش هم برانكو نميشه] داشتن / شکرستان کن درون از عشق تاکی بایدت / دست حسرت چون مگس ازدور برسر داشتن / دیدن خلقست فرض [مردمدارى خوبه] و دیدن حق فرض تر [ولى حمايت از حق مهم تره]/ دیده بایدگاه احول گاه اعور داشتن / از تعصب [تعصب پرسپوليسى] چند خواهی بر سپهر افتخار / نحس اکبر [برانكو] را به جای سعد اکبر [كيروش] داشتن / نیستی معذور بالله گرت باید ز ابلهی / عیسی جان بخش [كيروش] را همسنگ عازر [عازر جوان مُرده اى بود كه با معالجه ى عيسى زنده شد. عازر اينجا برانكو است] داشتن / ای کم از سگ [به فردوسى پور ميگه] تا کی این آهو [آهو اينجا يعنى عيب و نقصان] که خواهی از خری [خرى = جهل] / شیر [كيروش] را همسایه با روباه لاغر [برانكو] داشتن / ذره یی از مهر او روشن کند آفاق را / چند باید منت از خورشید خاور داشتن / علم [علم فوتبال] ازو [از او = از كيروش] آموز کاسانست با تعلیم او / نه صحیفه آسمان را جمله از بر داشتن [اگر كارشكنى نكنيد تيم ملى جام آسيا را ميبرد و رنكينگش ٩ مرتبه از اينكه هست بالاتر ميرود]/ نه خجل گردم ز مدح او که دانم ذره را / نیست امکان مدح مهر چهر خاور داشن
قاآنی - قصايد