بازم خوبه اینجا اومد و اعتراف کرد که پرسپولیسی بوده. تو وقتی که خودت را به پول فروختی و رفتی باید هم توقع بی مهری برخی هوادارا را به جون بخری. وقتی میای تو دربی غش و ضعف میکنی و بی احترامی به هوادار میکنی باید توقع برخورد داشته باشی

یعنی‌ یه کامنت درست از گاو آهنی ندیدیم

این هاشمی نصب هیچ جایی در فوتبال ایران ندارد فقط سالی ۲ بار دام دمای دربی پیداش می شود و هر سال به این ماجرا هایی که تو دربی بود یکم پیاز داغ اضافه میکند. امسال گفت به مادرم حمله کردند در خیابان.

آدم محبوب و صادقی هستش . از اعتماد به نفس و رشادتش خوشم میاد.

دمش کرم

joedey ، ایراد از این یارو نیست . هر کس با استقلال سر و کاری داره گرفتار توهم میشه .

navidman آدم گاو از نوع آهنی باشه بهتر از اینه که مغزش پر از پهن مثل تو باشه

ادم خوبی نیست در اون سال ها در محل ما بچه باز بود . باور کن . البته 17 الی 20سن داشت بعدا نه دیگه خیلی هم کف دستی می زد

آهنگر فکر کنم یه خورده مشکل تقدم و تاخر داری یعنی رابطه زمانی اتفاقات رو نمی تونی درک کنی. هاشمی نصب اول بهش بی مهری شده و توهین شنیده و در نتیجه اون ناراحت شده و رفته، نه برعکس. یادمه یه بار هم در مورد مجیدی می گفتی 4 نشون داد و پرسپولیسی ها حق داشتن بهش توهین کنن. در اون مورد هم اول تا آخر بازی دوستان شما بدترین فحشها رو به مجیدی دادن و مجیدی حین خروج از زمین 4 نشون داد که محترمانه ترین ولی در عین حال موثرترین کار در جواب بی احترامی شما بود. پس درس امروز اینه: اگر ترتیب زمانی اتفاقات رو عوض کنیم ماهیت ماجرا به کل عوض میشه. تا درسی دیگر بدرود.

و اما یک سوال از آهنگر: اگه حتی طبق برداشت غلطت هاشمی نصب به خاطر پول رفته باشه باید به خانواده و مخصوصا مادرش توهین بشه که از لفظ "باید" استفاده می کنی؟. درس دوم: به خاطر فوتبال و تیم مورد علاقه مان به بازیکن و از آن مهمتر به اطرافیانش ناسزا نگوییم. این یکی رو دو صفحه از روش بنویس. آب سیبت رو هم سر وقت بخور و انقدر به این و اون تعارف نکنن. به خرگوشت هم انقدر فشار نیار که روپایی بزنه، هر کی بهت گفته خرگوشا روپایی میزنن سر کارت گذاشته.

اقای مهدی خان اگر خیلی به فکر خانوادت بودی میرفتی درس میخوندی دکتر مهندس میشدی.... تو یا عاشق نبودی یا هنوز معنی عشق رو نمیدونی.

من به شخصه احترام میزارم به اون بازیکنهایی که عاشقانه برای تیمشون بازی میکنن قرمز و ابی هم نداره. یه عاشق واقعی هیچ وقت به عشقش خیانت نمیکنه.

علی انصاریان هم اینکار رو کرد ولی هیچ وقت منفور نشد... ببین ایراد کارت کجاست...

شهبازی کاش بخشی از وقتت را که صرف کامنت گذاری و طنازی میکنی صرف بررسی حرفی که میزنی هم میکردی. وقتی ادم رو هوا حرف میزنند قورباعه ابوعطا میخونه و خرگوشها روپایی میزنند. اما حالا که معلومه مثل درگیر پروژهه ای ناسا هستی و وقت بررسی و مطالعه نداری خواستم یکی دو نکته را گوشزد کنم. مهدی هاشمی نسب قبل از جدایی جزو محبوبترین بازیکنان پرسپولیس بود. بازیکنی که 4 گل تو دربی به استقلال زده و اگه اشتباه نکنم دو تاش منجر به برد پرسپولیس شده بود در قلب هوادا بود و دلیلی نداشت کسی به خودش و خانواده اش توهین بکنی.مهدی اما با برخی افراد در کادر فنی پرسپولیس مشکل داشت ولی مشکلی نبود که بخواد بخاطرش جدا بشه یا فحش بخوره. قسمت جالب قضیه از اونجا شروع میشه که شوالیه قلابی و هزاردستان فوتبال ایران عضو ارشد وزارت اطلاعات فتح الله زاده میاد زیر پاش میشینه و صد میلیون تومن بهش پیشنهاد میده. این پول را هم حتما حسین هدایتی یا وزیر پرسپولیسی تقبل کرده بود چون قرارداد مهدی با پرسپولیس بیست میلیون هم نبود. مهدی هم ادعا میکنه که بخاطر پدر و مادرش و مستاجری مجبور میشه این پیشنهاد را قبول کنه. طبیعیه چنین انتقالی به مذاق هواداران پرسپولیس خوش نمیاد. هر بازیکن دیگه ای هم در اوج محبوبیت اینکار را میکرد چه به استقلال بره و چه بر عکس همچه اتفاقی میفتاد. تو خود لالیگا بعد انتقال فیگو از بارسلونا به مادرید کلی داستان درست شد. اوج تقابل احساسی برخی هواداران پرسپولیس بعد از نمایش غش و ضعفش تو دربی بود. بقول سلطان گل زده حلالش غش کردن و خوابیدن تو زمین چیه. بنابراین خودش در تحریک هواداران موثر بود. نکته بعدی الفرهاد مجیدیه که باز هم شما تفسیر اشتباه و یکطرفه خودت را داری. الفرهاد تو همون بازی هم پیرهن استقلال را زیر لباسش پوشیده بود و تو استادیوم هم حتی قبل از اخراجش که پیرهن اصلی را درآورد گوشه و کنارش را به هواداران پرسپولیس موقع گرم کردن نشون داد و کلا بخاطر بی جنبه بودن بچه بازی درآورد که مورد بی احترامی قرار گرفت. هواداران استادیوم رو احساساتی هستند. وقتی شاهرودی هم با تیم چینی جلوی استقلال بازی کرد کلی از دکتر مهندساتون بهش توهین کردند. در صورتیکه پیرهن پرسپولیس را هم نپوشیده بود و کاری هم نکرده بود. اصلا چرا راه دور برین پارسال تو بازی السد قطر پورعلی کنجی که پرسپولیسی هم نبوده بالای 120 دقیقه از استقلالیان مودب فحش خورد. یک کم مطالعه باور کن به مغز ضرر نمیزنه.

اهنگر! یه سوالی این وسط برام پیش امد که اگر جواب بدی ممنونت میشم و از سر در گمی نجات پیدا می کنم، به حق پنج تن آل عصا خیر ببینی. سوال اینه: ادم چه جوری می تونه توقع توهین و بی مهری رو اونم به جون بخره؟!؟ به جون بخره اخه؟ نه واقعا به جون بخره؟ یا خدا خودت ظهور کن و ما رو نجات بده!

arya1985 برای اینکه از سر درگمی خارج بشی توصیه میکنم جواب من به شهبازی را بخونی. فرصت داشتی یک گوگل سرچی هم بکن تا تقدم و تاخر اتفاقات را بقول ایشون متوجه بشی. الفرهاد مجیدی پشت و پناهت.

«ترفند مهدی هاشمی‎نسب فقط این است: «به خاطر مادرم.» یک ترفند کاملا پوپولیستی و امتحان‌پس‌داده. «پول گرفتم و باشگاه عوض کردم و دل سوزاندم و برای انتقام گرفتن از ۲۰ نفر به ۲۰میلیون نفر توهین کردم، چون آسایش مادرم برایم مهم بود.» او با ارجاع دادن مردم به «خلوت» خود و لرزاندن صدا برای مادرش، سعی دارد اثبات کند که آدم بی‎احساس و بی‎اخلاقی نیست. انگار که باقی بی‎اخلاق‌های این جامعه‌ رو به‌ انقراض، مادرشان را دوست ندارند! همه مادرشان را دوست دارند آقای هاشمی‎نسب!» به گزارش ایسنا، «آی اسپورت» نوشت: «گنده‌گو و حق‌به‌جانب»؛ تصویری که از مهدی هاشمی‎نسب در برنامه نود دیدیم؛ چکیده‌ همان تصویر غالبی است که در این سال‌ها از فوتبالیست‌های ایرانی دیده‌ایم. ستاره‌های متوقعی که منطق و اخلاق در وجودشان جایی بسیار پایین‌تر از احساس و هیجان می‌ایستد. هاشمی‎نسب موجود خوش‌صحبتی است اما لاف زیاد می‎زند. جنوبی‎ها جمیعا اهل اغراق‌اند. خودشان معتقدند همنشینی با آب و دریا تخیل آدمی را قوی می‌کند اما دیگران درباره‌شان می‎گویند لاف زیاد می‎زنند. کریم باوی، یکی از بهترین سرزن‌های تاریخ ایران، یک نمونه جالب از فوتبالیست‌های جنوبی بود که سال‌ها قبل درباره سبک جالبِ سر زدنش توضیح داد: «مکث کردن روی هوا را از بچگی تمرین کرده‌ام. یک مربی در آبادان داشتیم می‎گفت با سوت من بپرید روی هوا، با سوت من برگردید پایین!» او به جاذبه زمین هیچ اعتقادی نداشت! هاشمی‎نسب هم آن‌قدر به خیلی چیزها بی‎اعتقاد است که می‎گوید: «خودم تعیین می‌کردم چه دقیقه‌ای در دربی گل بزنم!» و نمی‌گوید اگر در دقیقه مورد نظرش توپ در زمین خودشان بود چه می‎کرد. نمی‎گوید در داربی۴۵ وقتی فرد ملکیان به عابدزاده گل زد و گل او را پاک کرد، چرا یک دقیقه‌ جدید در محاسباتش تعریف نکرد تا گل بزند و پرسپولیس را برنده‌ بازی کند. اگر او این همه جادو بلد بود، پس چرا در مصرف آن خساست می‌کرد و پرسپولیسی‌ها را حسرت‌ به‌ دل می‌گذاشت؟ هاشمی‌نسب تنها بازیکنی نیست که بین تیم‌های قرمز و آبی جابه‌جا شده اما چندین‌ برابر بیشتر از تمام آن بازیکن‌ها توهین شنیده. او تا اینجای داستان را راست می‌گوید اما درباره چرایی این اتفاق هیچ حرفی نمی‎زند. در تاریخ فوتبال ایران هیچ بازیکنی به اندازه هاشمی‎نسب هواداران حریف را تحریک نکرده است. او به قول خودش از پرسپولیس رفت چون با یک جمع بیست نفره مشکل داشت اما هنگام یاغی‎گری و حق‌طلبی فقط آن بیست نفر را خطاب قرار نمی‎‌داد و در زمان کری خواندن همه پرسپولیسی‎ها را به یک چوب می‎راند. او یکی از معدود بازیکنان تاریخ داربی است که به سمت تماشاگران پرتقال پرتاب کرده است! تماشاگرانی که هیچ‌یک از آن بیست نفر در میان‌شان ننشسته بود. او مردی بود که پول می‎داد و برای خودش فحش می‎خرید. خب علاقه داشت لابد. عجیب هم نیست. در این شهر مردانی زندگی می‌کنند که اگر یک روز را بدون دعوا و کتک‌کاری بگذرانند شب خواب‌شان نمی‎برد. قولنجِ بدن‌شان فقط با کتک باز می‎شود. قولنج مهدی هم فقط با فحش باز می‎شد. برای گرفتنِ ژست حق‌ به‌ جانب و فرار از تمام این واقعیت‌ها، ترفند مهدی هاشمی‎نسب فقط این است: «به خاطر مادرم.» یک ترفند کاملا پوپولیستی و امتحان‌پس‌داده. «پول گرفتم و باشگاه عوض کردم و دل سوزاندم و برای انتقام گرفتن از ۲۰ نفر به ۲۰میلیون نفر توهین کردم، چون آسایش مادرم برایم مهم بود.» او با ارجاع دادن مردم به «خلوت» خود و لرزاندن صدا برای مادرش، سعی دارد اثبات کند که آدم بی‎احساس و بی‎اخلاقی نیست. انگار که باقی بی‎اخلاق‌های این جامعه‌ رو به‌ انقراض، مادرشان را دوست ندارند! همه مادرشان را دوست دارند آقای هاشمی‎نسب! تمام دزدها، مال دزدی را با خانواده‌شان قسمت می‎کنند. تمام گرگ‌های این اجتماع، گوسفندانِ دریده را با خانواده‌شان دور هم می‎خورند. حتی قاتل‌های بی‎رحمِ زندانی در بندِ شرارتی‎های قزل‌حصار، روزهای حبس را به امید ملاقات با مادر و تر کردن گونه‌ها می‎گذرانند! از خرج کردن نام مادر هیچ اعتباری به دست نمی‎آید. چون مادر، آن‌ طرف تمام این مرزبندی‎ها ایستاده است. مهدی هاشمی‎نسب آدم خوش‌صحبتی است اما مشکل در تناقض‌هایی است که از میان گفته‌هایش بیرون می‎زند. می‎گوید حالا استقلال را بیشتر از پرسپولیس دوست دارد و آرزویش پیروزی آبی‎هاست اما هیچکس یادش نرفته که وقتی بساط بازی پرسپولیس و میلان پهن شد به سرعت خودش را به اردوی پیشکسوتان پرسپولیس رساند تا مقابل ستاره‌های میلان بازی کند! اگر هجوم هواداران و فشار همه‌جانبه آنها نبود، شاید مهدی می‎توانست بیشتر از دو روز در اردوی سرخ‌ها بماند و افتخار بازی کردن جلوی مالدینی را به رزومه‌اش اضافه کند. آن هم با لباسی که اصلا رنگش را دوست ندارد! او معتقد است با گلش پرسپولیسی‎ها را سوزانده، حال آن که پرسپولیسی‎ها فقط ۲دقیقه بابت آن گل ناراحت بودند و بعد از آن با قیچی‌برگردان علی کریمی خوشحال و سرمست به خانه‌هایشان رفتند. لابد در آن لحظات مهدی هنوز کنار زمین خواب بوده است. به نظر می‎رسد او بعد از غش کردن کنار زمین، هنوز به هوش نیامده چون هم از گل مساوی حریف و اتفاقات بعدی بی‎خبر است و هم از همبازی‎ها و همدوره‌هایش حسابی عقب مانده است. در روزهای بیهوشی هاشمی‎نسب اتفاقات زیادی افتاد. تیم ملی ایران که با تزلزل همین بازیکن مقابل سامی‎الجابر، از جام جهانی ۲۰۰۲ بازمانده بود به جام جهانی ۲۰۰۶ صعود کرد. خیلی از همدوره‌های مهدی در این تیم بازی کردند. بختیاری‎زاده و گل‌محمدی که هر دو از مهدی مسن‌تر هستند در این جام‌ گل زدند و درست در همان روزها مهدی هاشمی‎نسب در لیگ‌ یک ایران برای تیم عقاب بازی می‎کرد! او بعدها به واسطه رفاقت با خداداد به ابومسلم و سیاه‌جامگان و پیام مشهد هم رفت تا فوتبالش را در پایین‌ترین سطح ممکن تمام کند. می‎بینید؟ در پایان آن سال‌های پر از هیاهو و عربده، حالا نه پرسپولیسی‌ها مهدی را دوست دارند نه استقلالی‌ها؛ خودش مانده و خداداد عزیزی!»

اهنگر جان، واقعا توقع رو به جون بخره؟ من تو گوگل هم سرچ کردم و دیدم هیچکس تو دنیا نتونسته توقع توهین رو به جون بخره! چون معمولا یا توهین رو به جون میخرن و یا توقع توهین شنیدن رو دارن یا ندارن اما تا حالا نشده بود توقع توهین رو اونم به جون بخرن! اخه به جون؟ یعنی واقعا به جون؟ یا استوقدوس (ع)

از این کاوه ! خخخخخ

از دست این کاوه ! خخخخخ

arya1985 یک چیزی میگی یک چیزی گفته باشی. میگن هر کی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه (امیدوارم این یکی را حداقل شنیده باشی) منظور من هم از هاشمی نسب و عواقب پیوستنش به استقلال بابت پول همین بود. در ضمن دوستمون dnavyep مفصل در بالا توضیحی در این خصوص قلمی کرده. پیشنهاد میکنم. مطالعه را از زندگی روزانه ات حذف نکنی.

اهنگر جان: من اتفاقا اون مطلب بلند بالا رو خونده بودم، برای هزارمین بار امتحان کردیم و نرفت میخ اهنین در سنگ شما! من اصلا با مقوله ی هاشمی نسب کاری نداشتم و صرفا قصدم گوش زد کردن خطای شما بود که انقدر در جای جای این سایت و در مورد اخر کامتت من زیر نظرسنجی دربی سعی می کنی خودت رو نکته سنج و بانمک و ته اطلاعات و بی نقص و بی اشتباه و منطقی نشون بدی و از دیگران سوتی بگیری! این رو نوشتم که بدونی هرچند که در بسیاری موارد چون خودت متوجه موضوع نشدی برای همینم فکر کردی طرف سوتی داده اما در واقع نوشته های خودت مملو از سوتی ست که دوستان با اغماض ز کنارش رد می شن!

arya1985 بازم خوبه که استدلال را کنار گذاشتی و زدی تو کار قرقره. همینکه اذعان میکنی کامنتهای من را میخونی و باعث جلز و ولزت میشه نشوندهنده موفقیت روشیه که من در مقابله با دکتر مهندسان استقلالی پیاده کردم.

معمولا لودگی،زدن به صحرای کربلا، فحاشی و تخته کردن طرف مقابل از شگردهای نخ نمای علمای اسلامی و خلف انها یعنی چپ الهی ها ست و مطمئنا شما هم بزرگ شده ی یکی از این دو مکتب سیاسی الهی مریخی هستی!

بازم خوبه اینجا اومد و اعتراف کرد که پرسپولیسی بوده. تو وقتی که خودت را به پول فروختی و رفتی باید هم توقع بی مهری برخی هوادارا را به جون بخری. وقتی میای تو دربی غش و ضعف میکنی و بی احترامی به هوادار میکنی باید توقع برخورد داشته باشی

این هاشمی نصب هیچ جایی در فوتبال ایران ندارد فقط سالی ۲ بار دام دمای دربی پیداش می شود و هر سال به این ماجرا هایی که تو دربی بود یکم پیاز داغ اضافه میکند. امسال گفت به مادرم حمله کردند در خیابان.

یعنی‌ یه کامنت درست از گاو آهنی ندیدیم

آدم محبوب و صادقی هستش . از اعتماد به نفس و رشادتش خوشم میاد.

دمش کرم

navidman آدم گاو از نوع آهنی باشه بهتر از اینه که مغزش پر از پهن مثل تو باشه

joedey ، ایراد از این یارو نیست . هر کس با استقلال سر و کاری داره گرفتار توهم میشه .

آهنگر فکر کنم یه خورده مشکل تقدم و تاخر داری یعنی رابطه زمانی اتفاقات رو نمی تونی درک کنی. هاشمی نصب اول بهش بی مهری شده و توهین شنیده و در نتیجه اون ناراحت شده و رفته، نه برعکس. یادمه یه بار هم در مورد مجیدی می گفتی 4 نشون داد و پرسپولیسی ها حق داشتن بهش توهین کنن. در اون مورد هم اول تا آخر بازی دوستان شما بدترین فحشها رو به مجیدی دادن و مجیدی حین خروج از زمین 4 نشون داد که محترمانه ترین ولی در عین حال موثرترین کار در جواب بی احترامی شما بود. پس درس امروز اینه: اگر ترتیب زمانی اتفاقات رو عوض کنیم ماهیت ماجرا به کل عوض میشه. تا درسی دیگر بدرود.

اهنگر! یه سوالی این وسط برام پیش امد که اگر جواب بدی ممنونت میشم و از سر در گمی نجات پیدا می کنم، به حق پنج تن آل عصا خیر ببینی. سوال اینه: ادم چه جوری می تونه توقع توهین و بی مهری رو اونم به جون بخره؟!؟ به جون بخره اخه؟ نه واقعا به جون بخره؟ یا خدا خودت ظهور کن و ما رو نجات بده!

و اما یک سوال از آهنگر: اگه حتی طبق برداشت غلطت هاشمی نصب به خاطر پول رفته باشه باید به خانواده و مخصوصا مادرش توهین بشه که از لفظ "باید" استفاده می کنی؟. درس دوم: به خاطر فوتبال و تیم مورد علاقه مان به بازیکن و از آن مهمتر به اطرافیانش ناسزا نگوییم. این یکی رو دو صفحه از روش بنویس. آب سیبت رو هم سر وقت بخور و انقدر به این و اون تعارف نکنن. به خرگوشت هم انقدر فشار نیار که روپایی بزنه، هر کی بهت گفته خرگوشا روپایی میزنن سر کارت گذاشته.

علی انصاریان هم اینکار رو کرد ولی هیچ وقت منفور نشد... ببین ایراد کارت کجاست...

اهنگر جان، واقعا توقع رو به جون بخره؟ من تو گوگل هم سرچ کردم و دیدم هیچکس تو دنیا نتونسته توقع توهین رو به جون بخره! چون معمولا یا توهین رو به جون میخرن و یا توقع توهین شنیدن رو دارن یا ندارن اما تا حالا نشده بود توقع توهین رو اونم به جون بخرن! اخه به جون؟ یعنی واقعا به جون؟ یا استوقدوس (ع)

شهبازی کاش بخشی از وقتت را که صرف کامنت گذاری و طنازی میکنی صرف بررسی حرفی که میزنی هم میکردی. وقتی ادم رو هوا حرف میزنند قورباعه ابوعطا میخونه و خرگوشها روپایی میزنند. اما حالا که معلومه مثل درگیر پروژهه ای ناسا هستی و وقت بررسی و مطالعه نداری خواستم یکی دو نکته را گوشزد کنم. مهدی هاشمی نسب قبل از جدایی جزو محبوبترین بازیکنان پرسپولیس بود. بازیکنی که 4 گل تو دربی به استقلال زده و اگه اشتباه نکنم دو تاش منجر به برد پرسپولیس شده بود در قلب هوادا بود و دلیلی نداشت کسی به خودش و خانواده اش توهین بکنی.مهدی اما با برخی افراد در کادر فنی پرسپولیس مشکل داشت ولی مشکلی نبود که بخواد بخاطرش جدا بشه یا فحش بخوره. قسمت جالب قضیه از اونجا شروع میشه که شوالیه قلابی و هزاردستان فوتبال ایران عضو ارشد وزارت اطلاعات فتح الله زاده میاد زیر پاش میشینه و صد میلیون تومن بهش پیشنهاد میده. این پول را هم حتما حسین هدایتی یا وزیر پرسپولیسی تقبل کرده بود چون قرارداد مهدی با پرسپولیس بیست میلیون هم نبود. مهدی هم ادعا میکنه که بخاطر پدر و مادرش و مستاجری مجبور میشه این پیشنهاد را قبول کنه. طبیعیه چنین انتقالی به مذاق هواداران پرسپولیس خوش نمیاد. هر بازیکن دیگه ای هم در اوج محبوبیت اینکار را میکرد چه به استقلال بره و چه بر عکس همچه اتفاقی میفتاد. تو خود لالیگا بعد انتقال فیگو از بارسلونا به مادرید کلی داستان درست شد. اوج تقابل احساسی برخی هواداران پرسپولیس بعد از نمایش غش و ضعفش تو دربی بود. بقول سلطان گل زده حلالش غش کردن و خوابیدن تو زمین چیه. بنابراین خودش در تحریک هواداران موثر بود. نکته بعدی الفرهاد مجیدیه که باز هم شما تفسیر اشتباه و یکطرفه خودت را داری. الفرهاد تو همون بازی هم پیرهن استقلال را زیر لباسش پوشیده بود و تو استادیوم هم حتی قبل از اخراجش که پیرهن اصلی را درآورد گوشه و کنارش را به هواداران پرسپولیس موقع گرم کردن نشون داد و کلا بخاطر بی جنبه بودن بچه بازی درآورد که مورد بی احترامی قرار گرفت. هواداران استادیوم رو احساساتی هستند. وقتی شاهرودی هم با تیم چینی جلوی استقلال بازی کرد کلی از دکتر مهندساتون بهش توهین کردند. در صورتیکه پیرهن پرسپولیس را هم نپوشیده بود و کاری هم نکرده بود. اصلا چرا راه دور برین پارسال تو بازی السد قطر پورعلی کنجی که پرسپولیسی هم نبوده بالای 120 دقیقه از استقلالیان مودب فحش خورد. یک کم مطالعه باور کن به مغز ضرر نمیزنه.

من به شخصه احترام میزارم به اون بازیکنهایی که عاشقانه برای تیمشون بازی میکنن قرمز و ابی هم نداره. یه عاشق واقعی هیچ وقت به عشقش خیانت نمیکنه.

اقای مهدی خان اگر خیلی به فکر خانوادت بودی میرفتی درس میخوندی دکتر مهندس میشدی.... تو یا عاشق نبودی یا هنوز معنی عشق رو نمیدونی.

«ترفند مهدی هاشمی‎نسب فقط این است: «به خاطر مادرم.» یک ترفند کاملا پوپولیستی و امتحان‌پس‌داده. «پول گرفتم و باشگاه عوض کردم و دل سوزاندم و برای انتقام گرفتن از ۲۰ نفر به ۲۰میلیون نفر توهین کردم، چون آسایش مادرم برایم مهم بود.» او با ارجاع دادن مردم به «خلوت» خود و لرزاندن صدا برای مادرش، سعی دارد اثبات کند که آدم بی‎احساس و بی‎اخلاقی نیست. انگار که باقی بی‎اخلاق‌های این جامعه‌ رو به‌ انقراض، مادرشان را دوست ندارند! همه مادرشان را دوست دارند آقای هاشمی‎نسب!» به گزارش ایسنا، «آی اسپورت» نوشت: «گنده‌گو و حق‌به‌جانب»؛ تصویری که از مهدی هاشمی‎نسب در برنامه نود دیدیم؛ چکیده‌ همان تصویر غالبی است که در این سال‌ها از فوتبالیست‌های ایرانی دیده‌ایم. ستاره‌های متوقعی که منطق و اخلاق در وجودشان جایی بسیار پایین‌تر از احساس و هیجان می‌ایستد. هاشمی‎نسب موجود خوش‌صحبتی است اما لاف زیاد می‎زند. جنوبی‎ها جمیعا اهل اغراق‌اند. خودشان معتقدند همنشینی با آب و دریا تخیل آدمی را قوی می‌کند اما دیگران درباره‌شان می‎گویند لاف زیاد می‎زنند. کریم باوی، یکی از بهترین سرزن‌های تاریخ ایران، یک نمونه جالب از فوتبالیست‌های جنوبی بود که سال‌ها قبل درباره سبک جالبِ سر زدنش توضیح داد: «مکث کردن روی هوا را از بچگی تمرین کرده‌ام. یک مربی در آبادان داشتیم می‎گفت با سوت من بپرید روی هوا، با سوت من برگردید پایین!» او به جاذبه زمین هیچ اعتقادی نداشت! هاشمی‎نسب هم آن‌قدر به خیلی چیزها بی‎اعتقاد است که می‎گوید: «خودم تعیین می‌کردم چه دقیقه‌ای در دربی گل بزنم!» و نمی‌گوید اگر در دقیقه مورد نظرش توپ در زمین خودشان بود چه می‎کرد. نمی‎گوید در داربی۴۵ وقتی فرد ملکیان به عابدزاده گل زد و گل او را پاک کرد، چرا یک دقیقه‌ جدید در محاسباتش تعریف نکرد تا گل بزند و پرسپولیس را برنده‌ بازی کند. اگر او این همه جادو بلد بود، پس چرا در مصرف آن خساست می‌کرد و پرسپولیسی‌ها را حسرت‌ به‌ دل می‌گذاشت؟ هاشمی‌نسب تنها بازیکنی نیست که بین تیم‌های قرمز و آبی جابه‌جا شده اما چندین‌ برابر بیشتر از تمام آن بازیکن‌ها توهین شنیده. او تا اینجای داستان را راست می‌گوید اما درباره چرایی این اتفاق هیچ حرفی نمی‎زند. در تاریخ فوتبال ایران هیچ بازیکنی به اندازه هاشمی‎نسب هواداران حریف را تحریک نکرده است. او به قول خودش از پرسپولیس رفت چون با یک جمع بیست نفره مشکل داشت اما هنگام یاغی‎گری و حق‌طلبی فقط آن بیست نفر را خطاب قرار نمی‎‌داد و در زمان کری خواندن همه پرسپولیسی‎ها را به یک چوب می‎راند. او یکی از معدود بازیکنان تاریخ داربی است که به سمت تماشاگران پرتقال پرتاب کرده است! تماشاگرانی که هیچ‌یک از آن بیست نفر در میان‌شان ننشسته بود. او مردی بود که پول می‎داد و برای خودش فحش می‎خرید. خب علاقه داشت لابد. عجیب هم نیست. در این شهر مردانی زندگی می‌کنند که اگر یک روز را بدون دعوا و کتک‌کاری بگذرانند شب خواب‌شان نمی‎برد. قولنجِ بدن‌شان فقط با کتک باز می‎شود. قولنج مهدی هم فقط با فحش باز می‎شد. برای گرفتنِ ژست حق‌ به‌ جانب و فرار از تمام این واقعیت‌ها، ترفند مهدی هاشمی‎نسب فقط این است: «به خاطر مادرم.» یک ترفند کاملا پوپولیستی و امتحان‌پس‌داده. «پول گرفتم و باشگاه عوض کردم و دل سوزاندم و برای انتقام گرفتن از ۲۰ نفر به ۲۰میلیون نفر توهین کردم، چون آسایش مادرم برایم مهم بود.» او با ارجاع دادن مردم به «خلوت» خود و لرزاندن صدا برای مادرش، سعی دارد اثبات کند که آدم بی‎احساس و بی‎اخلاقی نیست. انگار که باقی بی‎اخلاق‌های این جامعه‌ رو به‌ انقراض، مادرشان را دوست ندارند! همه مادرشان را دوست دارند آقای هاشمی‎نسب! تمام دزدها، مال دزدی را با خانواده‌شان قسمت می‎کنند. تمام گرگ‌های این اجتماع، گوسفندانِ دریده را با خانواده‌شان دور هم می‎خورند. حتی قاتل‌های بی‎رحمِ زندانی در بندِ شرارتی‎های قزل‌حصار، روزهای حبس را به امید ملاقات با مادر و تر کردن گونه‌ها می‎گذرانند! از خرج کردن نام مادر هیچ اعتباری به دست نمی‎آید. چون مادر، آن‌ طرف تمام این مرزبندی‎ها ایستاده است. مهدی هاشمی‎نسب آدم خوش‌صحبتی است اما مشکل در تناقض‌هایی است که از میان گفته‌هایش بیرون می‎زند. می‎گوید حالا استقلال را بیشتر از پرسپولیس دوست دارد و آرزویش پیروزی آبی‎هاست اما هیچکس یادش نرفته که وقتی بساط بازی پرسپولیس و میلان پهن شد به سرعت خودش را به اردوی پیشکسوتان پرسپولیس رساند تا مقابل ستاره‌های میلان بازی کند! اگر هجوم هواداران و فشار همه‌جانبه آنها نبود، شاید مهدی می‎توانست بیشتر از دو روز در اردوی سرخ‌ها بماند و افتخار بازی کردن جلوی مالدینی را به رزومه‌اش اضافه کند. آن هم با لباسی که اصلا رنگش را دوست ندارد! او معتقد است با گلش پرسپولیسی‎ها را سوزانده، حال آن که پرسپولیسی‎ها فقط ۲دقیقه بابت آن گل ناراحت بودند و بعد از آن با قیچی‌برگردان علی کریمی خوشحال و سرمست به خانه‌هایشان رفتند. لابد در آن لحظات مهدی هنوز کنار زمین خواب بوده است. به نظر می‎رسد او بعد از غش کردن کنار زمین، هنوز به هوش نیامده چون هم از گل مساوی حریف و اتفاقات بعدی بی‎خبر است و هم از همبازی‎ها و همدوره‌هایش حسابی عقب مانده است. در روزهای بیهوشی هاشمی‎نسب اتفاقات زیادی افتاد. تیم ملی ایران که با تزلزل همین بازیکن مقابل سامی‎الجابر، از جام جهانی ۲۰۰۲ بازمانده بود به جام جهانی ۲۰۰۶ صعود کرد. خیلی از همدوره‌های مهدی در این تیم بازی کردند. بختیاری‎زاده و گل‌محمدی که هر دو از مهدی مسن‌تر هستند در این جام‌ گل زدند و درست در همان روزها مهدی هاشمی‎نسب در لیگ‌ یک ایران برای تیم عقاب بازی می‎کرد! او بعدها به واسطه رفاقت با خداداد به ابومسلم و سیاه‌جامگان و پیام مشهد هم رفت تا فوتبالش را در پایین‌ترین سطح ممکن تمام کند. می‎بینید؟ در پایان آن سال‌های پر از هیاهو و عربده، حالا نه پرسپولیسی‌ها مهدی را دوست دارند نه استقلالی‌ها؛ خودش مانده و خداداد عزیزی!»

ادم خوبی نیست در اون سال ها در محل ما بچه باز بود . باور کن . البته 17 الی 20سن داشت بعدا نه دیگه خیلی هم کف دستی می زد

arya1985 برای اینکه از سر درگمی خارج بشی توصیه میکنم جواب من به شهبازی را بخونی. فرصت داشتی یک گوگل سرچی هم بکن تا تقدم و تاخر اتفاقات را بقول ایشون متوجه بشی. الفرهاد مجیدی پشت و پناهت.

arya1985 بازم خوبه که استدلال را کنار گذاشتی و زدی تو کار قرقره. همینکه اذعان میکنی کامنتهای من را میخونی و باعث جلز و ولزت میشه نشوندهنده موفقیت روشیه که من در مقابله با دکتر مهندسان استقلالی پیاده کردم.

معمولا لودگی،زدن به صحرای کربلا، فحاشی و تخته کردن طرف مقابل از شگردهای نخ نمای علمای اسلامی و خلف انها یعنی چپ الهی ها ست و مطمئنا شما هم بزرگ شده ی یکی از این دو مکتب سیاسی الهی مریخی هستی!

اهنگر جان: من اتفاقا اون مطلب بلند بالا رو خونده بودم، برای هزارمین بار امتحان کردیم و نرفت میخ اهنین در سنگ شما! من اصلا با مقوله ی هاشمی نسب کاری نداشتم و صرفا قصدم گوش زد کردن خطای شما بود که انقدر در جای جای این سایت و در مورد اخر کامتت من زیر نظرسنجی دربی سعی می کنی خودت رو نکته سنج و بانمک و ته اطلاعات و بی نقص و بی اشتباه و منطقی نشون بدی و از دیگران سوتی بگیری! این رو نوشتم که بدونی هرچند که در بسیاری موارد چون خودت متوجه موضوع نشدی برای همینم فکر کردی طرف سوتی داده اما در واقع نوشته های خودت مملو از سوتی ست که دوستان با اغماض ز کنارش رد می شن!

از این کاوه ! خخخخخ

از دست این کاوه ! خخخخخ

arya1985 یک چیزی میگی یک چیزی گفته باشی. میگن هر کی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه (امیدوارم این یکی را حداقل شنیده باشی) منظور من هم از هاشمی نسب و عواقب پیوستنش به استقلال بابت پول همین بود. در ضمن دوستمون dnavyep مفصل در بالا توضیحی در این خصوص قلمی کرده. پیشنهاد میکنم. مطالعه را از زندگی روزانه ات حذف نکنی.