دروازه بان سابق تیم ملی می گوید با وجود اینکه نیمکت نشین احمدرضا بود اما هیچگاه با او به مشکل نخورد.

داریوش سعیدی/ خبرگزاری خبرآنلاین؛ بهزاد غلامپور؛چهره ای آشنا برای فوتبال ایران. کسی که سال ها در تیم ملی حضور داشت. او بیشتر عمر باشگاهی خود را در پاس گذراند اما برای استقلال هم بازی کرد. با او کمی از خاطرات قدیمی حرف زدیم.

گلرها از حاشیه ها دوری کنند

گلرهای ما پیشرفت داشته اند ولی نه به آن شکل که همه راضی باشند. در مجموع بد نبوده ولی به نظرم می توانستند بیشتر پیشرفت کنند. یکسری جوان به مجموعه دروازه بانی ما اضافه شده اند. یکسری هم که با تجربه هستند. به نظر من باید گلرها یک مقدار از حاشیه دوری کنند. دیگر خودتان می دانید شرایط در فوتبال ما به چه شکل شده است. قطعا با دوری از حاشیه ها آنها می توانند پیشرفت زیادی کند.

دروازه بان ها به لیگ دو اروپا هم بروند خوب است

شرایط برای لژیونر شدن دروازه بان ها سخت است. ولی ما الان یکی مثل علیرضا حقیقی را در خارج از ایران داریم که پیشرفت کرده است. در گذشته هم نیما نکیسا اگر اشتباه نکنم به یونان رفت. هم در گذشته و هم در حال واقعا ترانسفر شدن گلرها آسان نبوده. ما در تاریخ مان دروازه بان های خوبی مثل حجازی و عابدزاده داشتیم که می توانستند در اروپا بازی کنند. دروازه بان های فعلی ما اگر خوب باشند و پیشرفت کنند می توانند به خارج از ایران بروند. حتی حضور در لیگ دو اروپا برای آنها بسیار خوب است.

آن حرکت آکروباتیک

یکی از صحنه های فوتبال من که زیاد رویش مانور نشد همان واکنشم در دربی ۷۴ بود که علی دایی توپ را زد و من به قول شما با یک حرکت آکروباتیک توپ را از زیر طاق بیرون آوردم. به نظر خودم جزو حرکت های ماندگار فوتبالم بود. مثل یک خاطره شیرین در ذهن من است.

رفاقت با علی دایی

رفاقت من و علی دایی از جام فلق بود. او در تیم اردبیل حضور داشت و من هم برای تیم خوزستان بازی می کردم. چند سال هم در تیم ملی با هم بودیم. ارتباط خیلی نزدیکی داشتیم. وقتی هم که لژیونر شد این ارتباط مان را حفظ کردیم و همیشه بین ما احترام وجود دارد. شاید شما که از بیرون نگاه می کنید فکر کنید دوستی با دایی سخت است ولی اتفاقا او هم آدم شوخی است و هم آدمی جدی. به وقت کار، کار می کنیم و به وقت استراحت شوخی و خنده. دایی بسیار آدم سالمی است. 

حجازی الگوی خوبی بود

من یک فصل با ناصرحجازی در استقلال کار کردم. سال ۷۶ بود. او اسطوره فوتبال ایران و شاید هم یکی از اسطوره های فوتبال آسیاست. ناصرخان همیشه در ذهن ما هست. روی دروازه بان ها خیلی سخت گیر بود چون خودش قبلا دروازه بانی کرده بود. در تمرینات مدام با ما حرف می زد و می گفت گلر باید دیسیپلین داشته باشد. می گفت اگر شما آماده نباشید، کل تیم به مشکل می خورد. خیلی چیزها از او یاد گرفتم. واقعا الگوی خوبی بود.

خاطره ام از ناصرخان

از ناصرخان یک خاطره خوب دارم. در جام باشگاههای آسیا با الهلال در عربستان بازی داشتیم. بازی به پنالتی کشید که من رفتم پشت یکی از پنالتی ها. از دور گفت نزن نزن. گفتم می زنم و گلش هم می کنم. بنده خدا هر چه اصرار کرد من گفتم خودم می زنم. اتفاق زدم و دروازه بان توپ را گرفت. اگر دروازه بان آنها توپ را گل می کرد بازی را می بردند. از شانس طرف زد و توپ رفت بالای دروازه. خلاصه آن لحظه شانس آوردم. ولی آخرش هم یکی از بچه ها توپ را خراب کرد و بازی را باختیم.

با عابدزاده مشکلی نداشتم

من در تیم ملی نیمکت نشین احمدرضا عابدزاده بودم ولی هیچوقت با او هیچ مشکلی نداشتم. احمدرضا چند ماه از من بزرگتر بود و پیشکوست من به حساب می آمد. همیشه احترامش را حفظ می کردم. نه با او که با هیچکس دیگر مشکلی نداشتم. اتفاقا از عابدزاده خیلی چیزها یاد گرفتم، همینطور از ناصرخان حجازی. چیزی که به نظر من این نسل گم کرده همان احترام گذاشتن است. در آن دوران من نیمکت نشین عابدزاده بودم. او واقعا گلر تاپی بود. با هم خیلی رقابت داشتیم.

با مایلی کهن اصلا کاری ندارم

نمی خواهم درباره اتفاقات تیم ملی و اخراجم در دوره مایلی کهن حرف بزنم. آن اتفاقات به تاریخ پیوست است. من چیزی ندارم که از آن روزها بگویم. گذشته، گذشته و برای من مثل یک خاطره شده. الان هم اصلا کاری به مایلی کهن ندارم. در واقع ما با هم کاری نداریم.

از کریمی هدیه بگیرید!

قهرمانی با پاس در آسیا فوق العاده بود. من هر چه دارم از پاس دارم. دو دوره در این تیم بازی کردم که روی هم ۷ سال شد. آقای کریمی می گوید اگر تیمی قهرمان آسیا شد و آن قهرمانی را تکرار کرد بیاید و از من جایزه بگیرد. الان هم اگر تیمی می تواند قهرمان شود، برود و از آقای کریمی جایزه بگیرد. من مطمئنم بابت این قهرمانی جایزه خوبی می دهد! الان نفت به جمع ۸ تیم برتر آسیا رسیده و امیدوارم بتواند جزو فینالیست ها هم باشد. درباره پاس حرف شد، یک چیز بگویم. متاسفانه این تیم را فرستادند همدان و دیدید که چطور نابود شد.

کتک کاری محرمی و قلعه نویی...

در دربی سال ۷۳ که بین محرمی و قلعه نویی کتک کاری شد که من درون دروازه استقلال بودم. آن بازی با کتک کاری اش ماندگار شد. فقط یادم هست که در آن لحظات من آقای ابهران را اسکورت می کردم تا کسی او را اذیت نکند. عجب برگشتی در آن بازی داشتیم. بازی دو بر صفر باخته را مساوی کردیم و شک نکنید اگر بازی ادامه پیدا می کرد پرسپولیس را می بردیم.

ماجرای معروف بازی مشکوک

در آن بازی معروف استقلال و سایپا که ۴ بر ۳ شد، من درون دروازه سایپا بودم. هنوز درباره آن مسابقه بحث هایی می شود ولی ما عالی به بازی برگشتیم. بازی که شروع شد علی موسوی و فرهاد مجیدی خیلی خطرناک بودند. استقلال چپ و راست حمله می کرد. یهو چشم باز کردیم دیدیم ۳ بر یک عقب هستیم. از آن به بعد مهاجم های استقلال شکم سیری بازی می کردند. کلی موقعیت داشتند که یا توپ را به سر و صورت من می زدند یا به اوت. ولی در ادامه ما به بازی برگشتیم و حتی مساوی کردیم و در نهایت بردیم. بعد از همان بازی بود که ناصرخان را عوض کردند. من در تیم سایپا بودم و از اتفاقات آن روز استقلال خبری نداشتم.

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.