اتفاق های دیشب نشان داد که ما پس از ۱۶ دوره لیگ برتر، هنوز که هنوز است جشن گرفتن را بلد نیستیم که نیستیم!
۱۳۹۶/۰۱/۳۱ ۰۳:۴۷ ۱۲۳۴۵۵
گزارش ویژه؛ نگاهی به تلخی های شب قهرمانی؛ هنوز هم جشن گرفتن بلد نیستیم!
گزارش-ویژه؛-نگاهی-به-تلخی-های-شب-قهرمانی؛-هنوز-هم-جشن-گرفتن-بلد-نیستیم
وب سایت رسمی برنامه نود – جشن قهرمانی یک تیم، لحظات ویژه و به یادماندنی برای طرفداران و بازیکنان و کادر فنی و مدیران آن تیم است.

به گزارش وب سایت نود، پرسپولیس با تیم یکدست و شایسته اش کار را در سه هفته مانده به پایان مسابقات به پایان رساند و همه چیز مهیای جشن قهرمانی بود.

سازمان لیگ هم کار سختی نداشت. این بار نه سه جام و چهار جام باید به سه شهر و چهار شهر برده می شد و نه سه - چهار استیج قهرمانی باید آماده می شد. تکلیف هم معلوم بود، قهرمان پرسپولیس است و بس. پس با خیال راحت تر می شد برنامه ریزی کرد.

ظاهرا برنامه ریزی ها هم انجام شده بود. استیج متفاوتی سفارش داده شد. اسپانسرها هم بر سر حضور روی استیج با هم رقابت ویژه ای داشتند. وسایل پرتاب کاغذ رنگی و آتش بازی هم به خوبی فراهم شده بود. قرار هم شد وزیر ورزش و جوانان، رئیس فدراسیون فوتبال و مدیرعامل باشگاه پرسپولیس روی استیج بروند و جام بدهند که این اتفاق هم افتاد اما آیا نظم در برگزاری مراسم رعایت شد؟

اصلا تعریف نظم در مراسم جشن قهرمانی چیست؟ یعنی اینکه تا لحظه تحویل جام همه چیز خوب باشد و همین که جام داده شد، آن وقت دیگر هر کس پایین بود، هر کاری خواست بکند و بعد از آن یک عکس یادگاری ساده نتوانند بگیرند؟

خیلی خوب بود که بازیکنان پرسپولیس با نظم و ترتیب آمدند و با تی شرت های مخصوص روی استیج رفتند اما آیا واقعا نظم فقط یعنی همان لحظات؟

حضور بازیکنان با فرزندانشان هم از لحظات جالب و دیدنی مراسم بود. کاری که بازیکنان خارجی درفینال های معتبر اروپایی و جهانی و جشن های قهرمانی لیگ های جهانی می کنند.

هر چند ماجرا در جشن قهرمانی پرسپولیس کمی متفاوت بود. بیرانوند با پسرش روی استیج حسابی سوژه شد و با بالا و پایین انداختنش،‌چشمها را خیره کرد. هر چند در نهایت سر پسر بیرانوند شکست اما در قیافه بیرانوند و پسرش اثری از پشیمانی دیده نمی شد. محسن مسلمان هم با مدل مویش که سوژه شده بود حضور پیدا کرد و کمال کامیابی نیا با دختر دوست داشتنی اش هم توجه عکاسها را جلب کرد.

بگذریم که علی علیپور و حسین ماهینی هم کودکان خردسال و می شود گفت قنداقی خود را روی سکو آوردند و حسابی همه را نگران کردند. مخصوصا دختر ماهینی که انگار در میان آن هیاهو خوابش برده بود و احتمالا مادر بچه لحظاتی سختی را پای تلویزیون گذرانده است.

شاید تا آن زمان همه فکر می کردند که نظم دارد به خوبی رعایت می شود. آن لحظاتی که بازیکنان مشغول گاز گرفتن از مدال هایشان بودند و البته بیرانوند بی خیال عکسهای گاز گرفتن مدال، در حال بالا و پایین انداختن پسرش بود. در همان بین بود که کمال کامیابی نیا، احتمالا مدالش را از دست داده است! تماشاگران تلویزیونی منتظر حضور هانی نوروزی بودند. فرزند هانی نوروزی که در روزهای قبل از جشن،‌ حضورش در مراسم قطعی بود و همه فکر می کردند او به عنوان یادگار هادی نوروزی فقید،‌ جام را به جای پدرش بالای سر می برد. اما خبری از حضور او نشد. نه بازیکنان یادی از او کردند و نه هیچ کس!

یک فلاش بک مهم

اما اینکه بی نظمی بزرگتر پیش بیاید،‌ بهتر است فلاش بک بزنیم به قبل از شروع مراسم. بی نظمی بزرگتر یعنی لحظات پس از بالا بردن جام توسط سید جلال حسینی. رفتارهای زشتی در حال اتفاق افتادن بود. رفتارهای زشتی که ناشی از تصمیم های زشت بود. برخوردهایی که از سوی نیروهای مسوول امنیت ورزشگاه با خبرنگاران و عکاسان شد. حتی کار به برخورد فیزیکی هم رسیده و به جای صحبت و درخواست محترمانه با نوازش بدنی تصمیمات خود را اجرایی می کردند! روسای کمیته های فدراسیون فوتبال را نمی شناختند و همین نشناختن های آنها درگیری ها و ازدحام زیادی ایجاد کرده و حتی کم مانده بود وزیر و رییس فدراسیون فوتبال را هم به مراسم راه ندهند! حتی رییس سازمان لیگ هم شناخته نشد، چه برسد به هانی نوروزی بیچاره که آی دی کارت هم برایش صادر نکرده بودند. جایی که رییس سازمان لیگ می گوید باشگاه پرسپولیس برای حضور هانی هیچ کار خاصی نکرده بود! او را تا کنار جام و مراسم قهرمانی آوردند اما نتوانست روی استیج برود و با چشمان گریان،‌ به همراه پدربزرگ و عمویش تارتان را ترک کرد و به باکس گزارشگران تلویزیونی رفت. البته هر سه نفر شانس آوردند که پایشان به تارتان رسید.

ماموران انتظامی،‌ خبرنگار و مدیر و عکاس نمی شناختند. ۴۰-۵۰ خبرنگار مثل ماجرای منا در فضای ۱۰ - ۱۵ متری حبس شده بودند و با فشار از دو سمت قیچی شده بودند. صدای هر کس هم درمی آمد،‌ خیلی زود ساکتش می کردند. افرادی که نه می دانستند با چه کسی طرف هستند و نه برایشان اهمیتی داشت که بدانند. گلزاده عضو هیات مدیره پرسپولیس از این ماجرا جان سالم به در برد. ای کاش به جای این کارها جلوی ورود ترقه و پرتاب نارنجک ها را می گرفتند. با تعداد حیرت انگیز ۱۲ نفر نیرو جلوی که یک درب یک متری را گرفته بودند تا امثال هانی نوروزی و خبرنگاران و مدیران شناخته شده که آزاری برای کسی ندارند را کنترل کنند اما کافی بود یک نفر درگوشی سفارشی شود تا همه درب ها به روی او باز شود.



حتی تلفن همراه علیرضا اکبری خرم گزارشگر شبکه خبر که داشت از ماجراها فیلم می گرفت را از او گرفتند و با دعوا و توهین هایی که به او شد،‌ تلفن را پس دادند. این در حالی بود که قبل از شروع بازی کلی افراد متفرقه و تماشاگران سفارشی به جایگاه خبرنگاران رفتند و اعتراض خبرنگاران به حراست ورزشگاه و وزارت ورزش و جوانان به جایی نرسید. بسیاری از اینها به جای خبرنگاران نشستند و تصاویری از آنها هم منتشر شد. بعد از هر صحنه گل هم آنقدر بالا و پایین می پریدند که کار خبررسانی مختل شده بود.

بین دو نیمه رسما تماشاگران با پرچم و بوق وارد جایگاه خبرنگاران شد و همه انگشت به دهان مانده بودند و باز هم اعتراض ها به جایی نرسید. هرکس توصیه و سفارش و پارتی از مقامات داشت از زیر ۵ سال تا ۷۵ سال هرجایی دلش می خواست می رفت. در نهایت هم اشک هانی نوروزی درآمد و راهش ندادند تا آن اتفاقها بیفتد. برخوردها با خبرنگاران زشت و دور از شان بود. نیروی انتظامی و یگان ویژه که زمستان سال گذشته در مراسمی پرطمطراق از اهالی رسانه تجلیل کرده بودند، دیروز نشان دادند که اتفاق های جشن قهرمانی پرسپولیس هیچ سنخیتی با مراسم سال گذشته ندارد و انگار مراسم را نهاد دیگری برگزار کرده است. خبرنگارهایی که جلویشان گرفته شده بود و اجازه نمی دادند وارد تونل شوند،‌ با زشت ترین توهین ها و برخورد فیزیکی به سمت جلوی سکوی تماشاگران هدایت شدند. عکاسهای بیچاره هم که برای تخلیه عکسهایشان به جایگاه خبرنگاران آمده بودند،‌ اجازه برگشت نداشتند و همینطوری مانده بودند که چه کنند. بیشتر مردم هم از برخوردهای امروز متعجب و ناراضی بودند و در صحبت هایشان می گفتند انگار امروز تماشاگران جرمی مرتکب شده اند که این طور عصبی با ما برخورد می کنند.



فلاش فوروارد مهم تر

همین که سید جلال جام را بالا برد، و کاغذها به هوا پرتاب شد و آتش بازی چشمها را خیره کرد،‌ ‌بی نظمی شروع شد. همه روی سر جام ریختند و ادامه ماجرا را هم که احتمالا از تلویزیون دیده اید. درویش‌وند دروازه بان سوم پرسپولیس در یک غافلگیری جام را با خود برد و به همراه یکی، دو بازیکن ذخیره دیگر به شادی پرداخت،‌طوری که انگار آنها کل فصل را فیکس بوده اند. هر بازیکنی که می خواست شادی کند،‌در محاصره ماموران قرار می گرفت. ماموران یگان ویژه از محسن مسلمان خواستند مراقب فضای ورزشگاه باشد. انگار اگر مسلمان دستور دهد،‌تماشاگران همه جیمی جامپ می شوند. مهدی طارمی که که سرود قهرمانی را خواند نیروهای انتظامی دور بازیکنان را بیشتر گرفتند. هر بازیکنی به سمتی می رفت یک نفر چیزی در گوش او زمزمه می کرد، انگار دیشب در ورزشگاه آزادی جشن نبود و یک اتفاق امنیتی در حال رخ دادن بود! همه از خدایشان بود که جشن زودتر تمام شود. نیروهای حاضر در ورزشگاه، برگزار کنندگان و بازیکنان و دیگران انگار همدیگر را نمی شناختند و همین هرج و مرج را بیشتر کرد. تدارکات تیم جام را گرفته بود و می چرخاند و دوستانش هم از او عکس می گرفتند. افراد غیر مسوول هم آنقدر در ورزشگاه حضور داشتند که نگویید و نپرسید. آی دی ها که وزارت ورزش وجوانان می دهد و سازمان لیگ هم اسمها را رد می کند. معلوم نیست که چرا این همه فرد غیر مسوول در ورزشگاه حضور داشت.

شاید تعداد این افراد به ۱۵۰ نفر هم می رسید و کلا بازیکنان با حضور آنها از نگاههای هواداران و عکاسان محو شدند و خود بازیکنان هم از حضور این همه افراد غیرمسوول شوکه شده بودند. این افراد هم کارشان گرفتن سلفی بود و حسابی روی اعصاب بازیکنان رفته بودند. مهدی طارمی هم که می خواست هانی حتما در جشن حاضر باشد و مانع او شده بودند با دوربین ها و میکروفون ها مصاحبه تندی کرد و پندار خمارلو مدیر رسانه ای پرسپولیس از دست طارمی عصبانی شد و جر و بحثی بین آنها شکل گرفت که کار را به رختکن پرسپولیس هم کشاند. جالب است بدانید طارمی هم در ادامه جشن شرکت نکرد.

البته این پایان کار نبود،‌ جمعی از هواداران هم وارد زمین شدند تا بی نظمی را به اوج برسانند. جشنی که به ظاهر خوب شروع شده بود و می توانست خوب تمام شود، با بی نظمی و البته بدسلیقگی برگزار کنندگان به پایان رسید. از خود سازمان لیگ برتر بگیرید تا وزارت ورزش و جوانان و مدیریت ورزشگاه آزادی و نیروی انتظامی همه و همه فقط دوست داشتند جشن هر چه زودتر به پایان برسد و همه به خانه هایشان بروند. اتفاق های دیشب نشان داد که ما پس از ۱۶ دوره لیگ برتر، هنوز که هنوز است جشن گرفتن را بلد نیستیم که نیستیم!
نظر کاربران را اینجا ببینید. ( تعداد نظرات: ۹ )