جایی برای نوشتن از روزهایی که هیچکدام‌مان فکرش را هم نمی‌کردیم. ( درباره کرونامه | عضویت | ورود )

قبلاً مرز کشورها نوع خبرهایشان را متفاوت می‌کرد...

کرونا ولی مرز نمی‌شناسد،

پاسپورت و ویزا لازم ندارد،

فقیر و غنی را فرق نمی‌گذارد.

یکی می‌گوید شنبه همه‌چیز درست می‌شود، یکی می‌گوید چند هفته، یکی می‌گوید چند ماه...! مادربزرگم که تا چند روز پیش از آن سوی دنیا روحیه می‌داد، حالا می‌گوید خسته شده است، کسل شده است، حوصله‌اش سر رفته است.

پسرک هر روز بزرگ‌تر می‌شود. امروز و فرداست که شروع‌کند به راه‌رفتن! عجله‌ای نداریم. حتی تاتی‌تاتی هم نمی‌کنیم. قرنطینه‌مان تنگ‌تر می‌شود وقتی با قدم‌های کوچکش از این سو به آن سو بدود.

مادربزرگ هر روز سؤال می‌کند... هنوز راه نیافتاده؟

مهم‌تر از این فوتبال بی‌درودروازه لیگ در پیتی ما که خوشبختانه به حالت تعطیل هم در اومده، این ویروس کرونا بود که به ما ثابت کرد؛ بدترین و خطرناک‌ترین ویروس، ما انسان‌ها هستیم برای کره زمین... زیرا در این زمان کوتاه قرنطینه، این زمین است که داره نفسی راحت از دست ما میکشه... بیاییم کره خاکی‌مان را دوست بداریم و برای فرزندان‌مان پاکیزه نگهش داریم... سمندر.

قبل‌ترها بیشتر فوتبال و اخبارشو دنبال می‌کردم. سنم که بالاتر رفت، حال و حوصله‌ام هم کمتر شد و هیجانم ته کشید. دیگه مثل سابق نه از جادوی کهکشانی‌ها به وجد میام و نه از روح اساطیری بارسا. اصلاً همون موقع که به بهانه یونیسف پای تبلیغات به روی پیرهنشون باز شد، روحشون را فروختند. خودمونیم فوتبال قبلاً چیزی فراتر از فوتبال بود. اینو صرف نوستالژی که دامن همه رو تو سن و سال بالاتر می‌گیره نمیگم. اصولاً فوتبالیست‌های کریستالی امروز که هر دقیقه زندگیشون حساب کتاب داره و خوردن و سوزوندن هر کالریشون رو حساب کتابه و اوج هنرشون چارتا پست آبکی تو فضای مجازی و لای اونا رد کردن یه مشت تبلیغ ملیونی هست، مال اسطوره‌سازی و آنتوگانیست و پروتوگانیست‌بازی نیستند. اصلاً خوب کاری هم کنن و اگه فکر کردین که به توی نویسنده چه و فوتبال فوتباله و نه ایدیولوژی و سیاست و سینما، فی نفسه حق با شماست همون‌طور که بستن به ریش این نسل آبکی و حواشیش حق من و امثال زنگ‌زده‌ام. حالا که اینطور شد زنده باد رونالدینیو که کتاب فوتبال با خداحافظیش بسته شد.

سلام رفقا! آیدی من گل‌کوچیک (goalkuchik) هست. من هم تقریبا مثل همه شما دوستان الان بیشتر از دو ماهه که خونه‌نشینم. ده سال قبل از تهران به آمریکا کوچ کردم برای ادامه تحصیل و الان تو بوستون زندگی می‌کنم. خواستم چند خطی بنویسم از حال و هوای خودم در مواجهه با این وبسایت.

تقریباً هر روز سایت فوتبالی‌ترین را چک می‌کنم. از دوران‌های پارینه سنگی این وبسایت یعنی روزهایی که خلاصه بازی لیگ‌های خارجی هم میذاشت. چند بار هم صاحبخونه تصمیم گرفت وبسایت رو جمع کنه بره که خوشبختانه هر بار تصمیمش عوض شد. تو این سال‌ها فراز و فرود کم نبوده. یه بار یکی میگفت استقلالی هستید شماها. یه بار یکی میگفت چرا کلاً از پرسپولیس تعریف می‌کنید. اگه میتونستم یه چیزی رو عوض کنم این بود که این عنوان که تو حکومتی هستی چون طرفدار فلان تیمی و ساواکی هستی چون طرفدار بهمان تیم رو قطع می‌کردم. حالا که جریان فوتبال که برای خیلی از ماها مثل زندگی میمونه قطع شده، فرصت داریم که ببینیم که همین دور هم بودنمون تو غربت و هجمه کار چقدر خوبه.

اما برسیم به دوران کرونا؛ عجیب‌ترین صحنه برای من اینه که بازیکن‌های میلیون یورویی تو خونه‌هاشون با دستمال توالت روپایی میزنن یا با دوست‌دختراشون میرقصن و یا سگ‌هاشون رو دریبل میزنن و تو حیاط چند هکتاری خونشون می‌دوند. بی رقیب. بی تماشاچی. شاید یه خاصیت اگه این ویروس داشته باشه اینه کاملاً درک کنن بدون تماشاچی و آدما چیزی نیستن. و ما تماشاچی‌ها هم می‌فهمیم که چقدر سرگرممون میکردن.

این دوران که تموم شه -تو اولین فرصت- یه بلیط می‌گیرم و میرم ایتالیا و اسپانیا تا بازی اینتر یا بارسلونا رو ببینم. یه آبجو خنک هم می‌گیرم و تو استادیم فریاد میزنم فرسا فرسا و زیر لب میگم فقط ایران.

آرزوی سلامتی برای همتون.

سلام. علی هستم، زاده شیراز در ایران بزرگ. ساکن سن آنتونیو، ایالت تگزاس، در امریکا (این شیطان بزرگ!). حدود یک ماه و نیم هست که ۹۰ درصد اوقات رو مجبورم در خونه باشم مثل بقیه، کار از طریق برنامه «زوم» و مصائب دیگه، حسابی فشار آورده بهمون ولی بالاخره این شامل خیلی‌ها میشه. برادرم پرستار هست و الان نزدیک ۲ ماه هست یکدیگر رو از نزدیک ندیدیم و به خاطر ساعات کاری فقط شاید چند دقیقه با هم تلفنی صحبت کردیم. پدر و مادرم سنشون بالاست و من دلم نمیخواد ریسک کنم و خدایی نخواسته...! ولی بازم خدارو شکر. زندگی ادامه داره.

امیدوارم شما هم همگی سالم و سلامت باشید، با همتون تو این سایت کل کل دارم اما دیگه نای کل کل ندارم! نه فقط بخاطر کرونا و وضعیت کنونی، اما دیگه چیزی هم مونده برای کل کل؟ پایدار باشید و در این روز های قرنطینه، اگر لطف کنید و به خودتون یادآوری کنید که پرسپولیس سرورتونه، عالی میشه! بدرود.

این روزها یک ویروس غیرقابل‌رؤیت زندگی تک‌تک‌مان را آنچنان تغییر داده است، که تصورش تا چندماه پیش به ذهن خیال‌پردازترین‌مان هم خطور نمی‌کرد. با اینکه برای ما ایرانی‌ها روی‌دادن اتفاقات غیرقابل‌باور آنقدرها هم عجیب نیست، هیچوقت فکرش را هم نمی‌کردیم که فوتبال کلاً تعطیل شود، آنهم نه فقط فوتبال ایران. به مخیله‌مان هم نمی‌رسید که فوتبال در تمام دنیا به مرخصی برود،که المپیک به تعویق بیافتد، که لیگ‌ها نیمه‌کاره رها شوند، که لیگ‌های قهرمانان حتی تیم‌های شرکت‌کننده‌شان هم مشخص نباشد، چه برسد به تاریخ شروع و پایان‌شان. این روزها سر خط خبرها در تمام دنیا مشابه شده است و خبرهای تلخ و نگران‌کننده احاطه‌مان کرده‌اند.

در این روزهای عجیب که بسیاری در خانه‌هایمان حبس شده‌ایم و از دیدار عزیزترین بستگان و دوستان‌مان محروم گشته‌ایم، جای خیلی چیزها خالی مانده و نگرانی از فرداهای نامعلوم بسیاری را آزار می‌دهد.

«کرونامه» جایی است برای نوشتن از روزهایی که هیچکدام‌مان فکرش را هم نمی‌کردیم. جایی برای کنار هم بودن در روزهایی که برای دست‌دادن و درآغوش‌گرفتن دلتنگیم. نوشتن در «کرونامه» برای همه آزاد است. اگر هنوز ثبت‌نام نکرده‌اید، در عرض چند ثانیه ثبت‌نام کنید و مطلب بفرستید.